عنوان مجموعه اشعار : به سوی بهشت
شاعر : علی باقری
عنوان شعر اول : عیدتان مبارکبسم اللّه الرحمن الرحیم
در روز عید دیدنِ یارانم آرزوست
عیدی زِ دستِ حضرتِ سلطانم آرزوست
آمد شمیمِ عشق و شدم باز بی قرار
من مورم و نگاهِ سلیمانم آرزوست
دیشب میانِ سجده به ناگه دلم شکست
قبر حسین و دیده ی گریانم آرزوست
یا رب مران زِ درگهت این رو سیاه را
بارانِ لطف و بخشش و احسانم آرزوست
یادی کنم زِ جبهه و یاران خط شکن
آن همّت بلندِ دلیرانم آرزوست
دارد ادامه جنگ ولی نرم و بی صدا
در این زمینه سلطه ی انسانم آرزوست
در عرصه ی علوم و مقامات معنوی
گنجِ بزرگ حکمت و عرفانم آرزوست
یلدایِ غیبت است و جهانی در انتظار
جانا طلوع شمس درخشانم آرزوست
رقص قلم رسید به پایان در ختام
بالندگیّ و عزّت ایرانم آرزوست
عنوان شعر دوم : طائر قدسیتا جان تنی هست پیِ خالق جان باش
چون رودِ خروشان سویِ مقصود روان باش
........
.........
.........
عنوان شعر سوم : مفسد فی الارضمفسدان چون جیبِ خود را مملو از زَر می کنند
ملتی را بافسادِ خویش مضطر می کنند
..ً.....
........
......
........
دوست گرانقدر، آقای علی باقری، سلام و درود بر شما. ورود شما را به جمع دوستان پایگاه نقد خوشآمد میگویم. یک غزل فرستادهاید و نوشتهاید که بیش از پنج سال سابقهی سرودن شعر دارید. غزل شما نشان میدهد این قالب را میشناسید و با اصول اولیه و قواعد اصلی شعر کلاسیک، یعنی وزن و قافیه آشنایی نسبتا خوبی دارید. این غزل بیدرنگ مرا یاد آن غزل معروف و درخشان مولانا انداخت:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست...
چند نکته دربارهی غزلتان اشاره میکنم و امیدوارم با توجه به این نکات در آینده غزلهای بسیار زیباتری از شما بخوانیم.
استفاده از آرایه «تلمیح» در شعر شما از نقاط قوت آن است. اشارهای به که داستان مور و سلیمان داشتهاید:
آمد شمیمِ عشق و شدم باز بیقرار
من مورم و نگاهِ سلیمانم آرزوست
اما مهمترین نکته دربارهی این غزل آن است که به لحظ مضمون و محتوا بسیار پراکنده و ارتباط عمودی شعر ضعیف است. اگرچه هر بیت به تنهایی معنا و مضمون کامل و درستی را منتقل میکند اما این مضامین، پراکنده و بیارتباط به یکدیگر هستند:
در مطلع غزل از عید و عیدی گرفتن گفتهاید:
در روز عید دیدنِ یارانم آرزوست
عیدی زِ دستِ حضرتِ سلطانم آرزوست
در بیت دوم از آمدن شمیم عشق نوشتهاید:
آمد شمیمِ عشق و شدم باز بی قرار
من مورم و نگاهِ سلیمانم آرزوست
در بیت سوم ناگهان از سوگواری برای امام حسین (ع) و گریه بر ایشان گفتهاید:
دیشب میانِ سجده به ناگه دلم شکست
قبر حسین و دیدهی گریانم آرزوست
در بیت پنجم از جبهه و جنگ سرودهاید:
یادی کنم زِ جبهه و یاران خط شکن
آن همّت بلندِ دلیرانم آرزوست
چند بیت بعد به سراغ ظهور و موعود(عج) رفته اید:
یلدایِ غیبت است و جهانی در انتظار
جانا طلوع شمس درخشانم آرزوست
و...
ما در این غزل با مجموعهای از بیت های خوب مواجهیم که از نظر معنا و مضمون، هر یک ساز خود را میزنند و پیوستگی و ارتباط معنایی بسیار کمی با هم دارند.
نکتهی بعدی این است که در چند بیت از این شعر، شما کاملا دچار مستقیم گویی شدهاید و از شعر فاصله گرفتهاید. اینجا که میگویید:
دارد ادامه جنگ ولی نرم و بی صدا
در این زمینه سلطهی انسانم آرزوست
در عرصهی علوم و مقامات معنوی
گنجِ بزرگ حکمت و عرفانم آرزوست
به لحاظ شعری و ارزشهای هنری، این بیتها با سایر بیت های غزل شما فاصله دارند.
و نکتهی پایانی دربارهی وزن و قافیه است؛ در ابتدای این یادداشت گفتم که خوشبختانه شما به وزن و قافیه نسبتا تسلط دارید. تنها دو مورد اشکال جزئی مشاهده میشود که به آن اشاره میکنم:
در بیت اول کلمهی «یارانم» را قافیه قرار داده اید. قافیه های شعر شما عبارتند از:
سلطانم/ سلیمانم/ گریانم/ احسانم/ دلیرانم/ انسانم/ عرفانم/ درخشانم/ ایرانم
همانطور که حتما میدانید در قافیه، حروف اصلی کلمات مورد نظر است و حروف الحاقی مثل علامتهای جمع یا پسوندها و ... چون جزء اصلی کلمه نیستند، ملاک قافیه قرار نمیگیرند. بنابراین قافیههای اصلی شعر شما اینها هستند:
یار/ سلطان/ سلیمان/ گریان/ دلیر/ انسان و .... «م» که در انتهای کلمات آمده، ضمیر متصل است و جزء اصلی کلمه محسوب نمیشود. اگر به دو قافیه "یاران و دلیران" دقت کنید خواهید دید که «الف و ن» انتهای آن علامت جمع است و حروف الحاقی محسوب میشوند. بنابراین اصل این کلمات "یار و دلیر" است که با قافیههای شعر شما: سلطان/ احسان/ سلیمان و ... حروف مشترکی ندارند. پس این دو قافیه غلطاند. البته گاهی یک یا دو نمونهی اینچنینی را میتوان با اغماض پذیرفت اما تکرار آن، از قوت و استحکام و ارزش شعر میکاهد.
بیت آخر شعر شما یک اشکال کوچک وزنی مشاهده میشود:
رقص قلم رسید به پایان در ختام
بالندگیّ و عزّت ایرانم آرزوست
به نظرم در مصراع اول، چیزی جا افتاده است؛ مثلا اگر یک حرف" و " قبل از کلمهی ختام بیاوریم مشکل وزنی حل میشود:
رقص قلم رسید به پایان و در ختام
بالندگیّ و عزّت ایرانم آرزوست
برای شما آرزوی بهروزی و سربلندی دارم. منتظر شعرهای تازهتان هستیم.