نادر نادرپور یکی از شاعران مطرح جریان شعری موسوم به مکتب سخن است. شاعری که زبان و بیان روشن و شفاف را برگزید و همواره در مسیر انتخابی پیش روی خود ثابت قدم بود و کمتر اُفت و خیز داشت. نادرپور با آگاهی کافی از شعر پربار کلاسیک فارسی و نیز درک درست پیامهای نیما و نیز شناخت خوبی که از ادبیات اروپا خاصه شعر فرانسه داشت، شعری ماندگار و خوشتراش از خود به یادگار گذاشت. طفل صد سالهای به نام شعر نو1 گفتوگوی بلند دکتر صدرالدین الهی است با نادرپور. الهی با شناخت خوبی که از شعر معاصر دارد و این را جابهجا در پرسشهایش نشان میدهد، میخواهد مجالی فراهم کند تا نادرپور سخن بگوید و دیدگاههای خود را از شعر و شاعری و داوری دربارة شاعران بیان کند. الهی که روزنامهنگاری خبره است با پرسشهای بجا و فرصت دادن به نادرپور و به خواننده و مخاطب این گفتوگو اجازه میدهد با نگرش نادرپور آشنا شود. نادرپور هم با حوصله و آگاهی پاسخ پرسشها را میدهد و نشان میدهد قدر این فرصت را نیک میداند. از ارزشهای کتاب یکی هم این است که این پرسش و پاسخ به جدل و تقابل نمیانجامد؛ برعکس گفتوگویی صریح پدید میآورد. خوانندة مشتاق به اطلاعات مفید و سودمندی دست پیدا می کند. البته اگر خواننده خود نیز دستی بر آتش داشته باشد میتواند از ورای داوریهای نادرپور به نکات ارجمندی برسد.
طفل صد سالهای به نام شعر نو یک مقدمه و اشاره به همراه هشت فصل دارد، حاصل کار و نیز پینوشت و نمایه سه فصل پایانی کتاب است. کتاب از تعریف شعر و انتخاب عروض عرب و فارسی کردن آن آغاز میشود. از شعر کلاسیک تا روزگار نیما را بررسی اجمالی میکند و در بخش دوم از نیما تا ما را برمیرسد. از فصل سوم تا بخش هشتم نادرپور در پاسخ به الهی به تحلیل آثار شاعران مختلف میپردازد. نادرپور شعر نیما، شاملو، فریدون توللی، آتشی، حمیدی شیرازی، شهریار، فروغ، سیمین بهبهانی، منوچهر نیستانی، منوچهر شیبانی، اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، نصرت رحمانی، محمد زهری، سیمین بهبهانی، هـ.ا. سایه، م. آزرم. یدالله رویایی، رضا براهنی، سپانلو، اسماعیل خویی، پرویز خائفی، منصور اوجی، سعید سلطانپور، محمد حقوقی، بهمن صالحی، حسین منزوی، نوذر پرنگ، ولیالله درودیان، شفیعیکدکنی، بیژن جلالی، احمدرضا احمدی، کیومرث منشیزاده، طاهره صفارزاده و چند تن دیگر از شاعران را نقد میکند. ممکن است با نقد و داوری نادرپور همداستان نباشیم ولی نگاه و نظر او سودمند است و افقی پیش روی خواننده میگشاید. صراحت و آگاهی نادرپور تا اندازهای خواننده را همراه میکند، ولی باید توجه داشت که سخن او را نباید دربست قبول کرد. و این حسن کتاب است که خواننده پس از خواندن کتاب درک و دریافتی دربارة شعر نو دارد و میتواند دنبالة موضوع را با خواندن منابع دیگر بگیرد. دکتر صدرالدین الهی هم در این کتاب و هم در نقد بیغش (گفتوگو با دکتر پرویز ناتلخانلری) نشان میدهد که روزنامهنگار کارکشتهای است. معنای دیالوگ را میداند و با طرح پرسشهای بجا با مصاحبهشونده همراه میشود تا جنبههای مختلف موضوع مطرح شده را نمایان کنند. طفل صد سالهای به نام شعر نو کتابی خواندنی و پراطلاع است و خواندنش بر دانستههای ما میافزاید.
1. طفل صد سالهای به نام شعر نو(گفت وگوی صدرالدین الهی با نادر نادرپور)/کتاب پارسه، 400 صفحه/ چاپ 1398