تی. اس. الیوت، یکی از نامدارترین شاعران و منتقدان ادبی قرن بیستم، در مقالة معروف خود به نام «سنّت و استعداد فردی» معتقد است نوآوری با بهرهمندی درست از سنّت و نیز درک و شناخت فرد نوآور از زمان مناسب برای نوآوری اتفاق میافتد. به عبارت دیگر نوآوری خلقالساعه و بیپشتوانه نیست؛ بلکه بهرهمند از درخت تناور سنّت و ذوق سلیم و آگاهی به موقع فرد نوآور از مفهوم نوآوری است.
پس از انقلاب مشروطه و رواج فرهنگ و ادبیات اروپایی، زبان رایج میان مطبوعات و مردم تغییر چشمگیر کرد. شاعران احساس میکردند باید زبانی دیگرگون و حال و هوایی متفاوت از سابقة شعر کهن پدید آورند. به تدریج و بعد از چند شعر مشهور، مانند «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» از علی اکبر دهخدا، نخستین تجربههای نوآوری دیده شد. در این اثنا استفاده از برخی قالبهای کمتر استفاده شدة شعر فارسی مانند چارپاره و مستزاد راهی برای بیان اندیشههای نو بود. در کشاکش میان کهنه و نو، نیما یوشیج دست به ابتکار زد. او با بهرهمندی از شعر کهن فارسی و نیز نخستین ترجمههای ادبیات اروپایی، خاصه فرانسه، راهی نو پیش پای شعر فارسی میگشاید. درست است که قبل از نیما طبعآزماییهایی از جانب برخی شاعران تجددخواه صورت گرفت، مانند جعفر خامنهای و شمس کسمایی و...، اما نیما یوشیج بود که آغازگر راهی تازه شد. افسانة نیما یکی از زیباترین شعرهای نیما است. به باور برخی از منتقدان نخستین شعر رومانتیسم فارسی در زمانة نو است. نیما با بهرهمندی از قالب کمتر استفاده شدة مسمط، شاهکار «افسانه» را خلق کرد. افسانه با زبانی روایی از عاشقانهای زیبا و افسونگر میگوید. «افسانه» چنان از طرف علاقهمندان مورد توجه قرار گرفت که شاعرانی چون میرزاده عشقی و دکتر پرویز ناتل خانلری و فریدون توللی و نادر نادرپور در همان حال و هوای «افسانه» شعر سرودند. نیما که با زبانی روشن و بیانی استوار نوآوری در شعر را آغاز کرد به تدریج و به دلایل مختلف از آن زبان روشن و مفهوم فاصله گرفت و روی به دشوارنویسی و مغلقگویی آورد. شاعران جوان و علاقهمند به راه نو دور نیما جمع شدند و برخی با اذعان به پیشتازی او نگرش و روش نیما را اعتلا بخشیدند. شاعرانی مانند مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و سیاوش کسرایی، فریدون توللی (بعد از مدتی از روش نیما آگاهانه فاصله گرفت)، فروغ فرخزاد و چند شاعر دیگر.
نیما را به حق باید آغازگر شعر نو دانست هرچند برخی از پیروانش در مسیر نو از او پیشی گرفتند. با این همه او بود که شعر فارسی را از خمودی و سکون به پویایی و تازگی وارد کرد. شعر نو بعد از نیما فراز و فرودهای بسیاری داشته است با این همه فضل تقدم در نوآوری با نیما یوشیج است و همة رهروان در شاخههای خرد و کلان شعر فارسی پیشگامی او را ارج مینهند.
علی اسفندیاری با نام هنری نیما یوشیج در 21 آبان 1274 شمسی در روستای یوش نور در مازندران به دنیا آمد. پدرش ابراهیم اسفندیاری ( اعظام السلطنه) بود و مادرش طوبی مفتاح. برادرش رضا ( لادبن) بود که به شوروی آن روز گریخت و در آنجا جان باخت. نیما در یوش و سپس در مدرسة فرانسوی سن لویی در تهران درس خواند. معلم ادبیات فارسی او نظام وفا بود و همدرس او پژمان بختیاری. در دوران مدرسه نخستین انگیزههای شعرسرایی و تجربههای نیما روی داد. نیما مدتی در وزارت مالیه و سپس در وزارت معارف استخدام شد. در مدرسههای شمال کشور درس داد. با عالیه جهانگیر (از خویشاوندان میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج شراگیم است. شراگیم اکنون مقیم امریکاست و شعرها و یادداشتهای پدر را منتشر میکند. نیما در دیماه 1338 در انزوا و به بیماری ذاتالریه درگذشت. در سال 1372 باقی ماندة پیکر نیما به یوش انتقال یافت.