نگاهی به جهان شعری زنده‌یاد نسرین جافری / رضا قنبری شاعر و منتقد ادبی



نگاهی به جهان شعری نسرین جافری

زبان زنانه و کشف ابعاد هستی و انسان

رضا قنبری شاعر و منتقد ادبی     


 نسرین جافری یک پدیده عجیب در شعر است. عجیب از این منظر که حتا در زمان زنده بودنش هم جماعت اهل ادبیات می‌دانستند او شاعری دارای یک زبان بسیار خاص و قدرتمند و یک جهان‌بینی منحصربه‌فرد در شعر است اما سکوت عجیب و تلخی درباره او وجود داشت و کسی درباره اشعار مهم و پیچیده او نه شفاهی نه کتبی سخنی نمی‌گفت! مهمترین ویژگی شعر او زبانی بسیار زنانه و در عین حال بسیار بسیار قدرتمند است؛ زبانی که روی ویرانه‌های زبان معمول و روزمره، یک ساختمان زبانی حیرت‌انگیز و نو می‌سازد که مخاطب درون آن به کشف و تاویل می‌رود:
"...هنوز به خاطرم نرسیده است
که در آن شهر بی‌سایه چه چیز را گم کرده‌ام.
وقتی برمی‌گشتی صدایت بوی نم می‌داد
بوی چاهی که
آ‌‌ب‌هایش در سیاره‌ای دیگر می‌ریخت.
رطوبت دستانت جُلگه‌زاری بود
که با مُشتی گندم در خاطرم نشستی.
سوارانی که از مغربِ استخوان‌هایشان
نوری لخته برمی‌دارند
      از کوچه می‌گذرند...".

شاعران زن بسیاری در این سالها شعر نوشتند و گاه به چشم هم آمدند اما زبانی شاخص و انحصاری نداشتند، رسیدن به زبانی شاخص و فردی یک امر بسیار سخت و پیچیده است که عده بسیار کمی از زنان شاعر به آن دست پیدا می‌کنند؛ نسرین جافری لحنی کاملاً زنانه دارد که حاصل چیدمانی کلامی و درکی زنانه است. این لحن نهایتاً به اتکای یک آرایش کلامی منحصربه‌فرد و نوعی خاص از رفتار با زبان، بدل به زبانی زنانه و منحصر به فرد می‌شود. این مهمترین شاخصه شعری او در کنار یک جهان‌بینی خاص است؛ اتفاقی که به ندرت در شعر دیگر شاعران زن می‌بینیم:
"...کابین‌های این ترن چقدر خالی‌اند
خالی از تو
که با گام‌های بی‌پایان
روی ناپیوستگی‌ها آنقدر چرخیدی
که تبدیل به "پارادوکس‌های درونی" شدی...".

او زبان روزمره و مصرفی را منهدم می‌کند و بر ویرانه‌های آن، زبانی نو می‌سازد، زبانی که دنیایی پیچیده از مفاهیم و احساسات را درون خود جا داده و حالا منتظر است مخاطب این مفاهیم و حسیات پیجیده را درون این ساختمان زبانی نو کشف کند.
در میان شاعران زن معاصر تنها کسی را که از منظر اهمیت زبانی می‌توان با او سنجید زنده‌یاد نازنین نظام‌شهیدی است. همچنین می‌شود او را با شاعرانگی و مکاشفه‌گری خاص فرشته ساری سنجید که او نیز یک دنیای شعری خاص و پیچیده دارد.
جافری جهان پیرامونش و انسان در کلانشهر و عشق‌مُرده‌گی را به تفسیر و بازاندیشی می‌کشاند و ابعاد و زوایای تاریک و کمتر شناخته شده‌شان را در شعر با زبانی خاص و نو برون‌ریزی می‌کند:
"...ما دو مطلق بودیم
دو مذهب که در خَمِ کتاب‌های مقدس گم شدیم
با عطرِ گیجِ خاک‌های کهنه.
ما دو کودک بودیم
دو خسته
که ریشه‌های خود را جوییدیم
مــــا دو مــطــلــق بــودیــم...".
 
نکته مهم دیگر درباره نسرین جافری اثرگذاری او بر جریان شعری دهه هفتاد است. او بسیار قبل از اینکه جریان شعر دهه هفتاد با تکیه بر زبان‌گرایی و بازی‌های زبانی به میدان بیاید شعر نوشته و کتاب منتشرکرده بود. از دهه شصت زبانی بسیار نو و خاص داشت که اساسش بر ساخت و سازهای زبانی ژرف بود. او اگرچه نه به طور مستقیم اما قطعا غیرمستقیم بر  جریان شعری دهه هفتاد اپران اثر داشت. کسی نمی‌تواند انصاف ادبی داشته باشد اما این را رد کند که این شاعر قوی و غنی با زبان شگفتش از راهگشایان زبان‌گرایی و فلسفیدن در شعر نبوده است.

نسرین جافری متولد 1329 درخرم‌آباد و درگذشته 1394 در تهران بود. از او  ده‌ها شعر در مجلات مهم ادبی منتشر شده، و خالق کتاب‌های شعر زیر است:
 "رَملِ هندسی آفتابگردان"، 1375
"زخم سایه و بید"، 1369
"نیمی از مرا کشته‌اند"، 1379
"به سوی هرگز به سوی هیچ"، 1382، همچنین بازنشرشده در سوئد
"ما همچنان ترانه خواندیم" (کتاب مشترک با نصرت‌الله مسعودی، 1382)
"خواب اتم"، 2010، سوئد

یکی از مهمترین و مشهورترین شعرهای او را در انتها با هم بخوانیم:

برای تو فصلی آورده‌ام
از آیه‌های شفاف
برای تو دستی آورده‌ام از تبرزین و عشق
برای تو اسبی آورده‌ام
با یالی از افق‌های ناشناخته
***
ما دو مطلق بودیم
دو مذهب که در خَمِ کتابهای مقدس گم شدیم
با عطرِ گیجِ خاک‌های کهنه.
ما دو کودک بودیم
دو خسته
 که ریشه‌های خود را جوییدیم
مــا دو مــطــلــق بــودیــم.


نویسنده : رضا قنبری

ارسال کننده مقاله : رضا قنبری
دیدگاه ها - ۱
زیبا زیلایی » جمعه 24 آذر 1402
بسیار عالی

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.