عنوان مجموعه اشعار : لالای نیزه ها
شاعر : رضا میرزایی ازندریانی
عنوان شعر اول : همان زنزنی که بغض گلوگیر و دیده ای تر داشت
زنی که از همه عالم دلی مکدر داشت
زنی که شیشه عمرش ظریف بود ظریف
زنی که در پس پستوی خانه سنگر داشت
زنی که در بغلش جای عشق و عطر رفیق
به زور طایفه اش همسری مذکر داشت
زنی که باکره گی را به خطبه ای بخشید
زنی که مشت و لگد را همیشه در بر داشت
زنی که خستگی از دیده هاش می بارید
زنی که دلخوری از خواهر و برادر داشت
زنی که لذت زن بودنش به یغما رفت
زنی که فکر جدایی براش کیفر داشت
زنی که داد نمی زد ، مدام می بارید
زنی که فکر عجیبی هماره در سر داشت
همان زنی که به چشم تمام مردم شهر
هزار و سیصد و پنجاه هفت شوهر داشت
عنوان شعر دوم : ..
عنوان شعر سوم : ..
شعر گفتن، فقط توصیف کردن نیست. شعر گفتن اگر تنها به بیان حالت موجود، عکس برداری از راه دور خلاصه شود، تأثیری در حد همان عکس بودن و از راه دور بودن دارد. وقتی شعر، شعر است که اولاً شاعر و ثانیاً مخاطب با موضوع شعر، از عمق جان درگیر شوند. در این شعر شما با وجود اینکه نیت این را داشته اید که دربارۀ موضوعی مهم حرف بزنید، موضوعی که به دلیل ماهیت آن ظرفیت عاطفی بسیاری داشته است. اگر میتوانستید به خوبی مخاطب را با موضوع درگیر کنید، شعر بار عاطفی بسیاری به مخاطب منتقل میکرد و دیگر نیاز نبود شاعر مانند یک واعظ و سخنران در گوشهای بنشیند و با جملات احساسی مخاطب را مورد خطاب قرار دهد. شما دربارۀ خستگی، تنهایی، رنج و سکوت تحمیلی یک زن سخن گفتهاید اما در تمام این موارد به بیان اینکه این زن تنها یا دلخور است بسنده کرده اید.
درحالیکه باید این تنهایی و دلخوری را برای مخاطب به تصویر بکشید. شما به تخیل خود هیچ زحمتی ندادهاید تا با استفاده از ظرفیت تصویرسازی شعر، این صحنههای تنهایی، دلخوری و رنج را در برابر چشم و احساس مخاطب قرار دهید. این کار البته سخت است و خیلی هم سخت است اما کار هنری و ادبی سخت است و اصلاً آسان نیست.
اگر توصیه ای بشود برای این شعر کرد این است که بیت هایی حاوی تصویرهایی که احساس شاعر را به خوبی منتقل کند، به آن اضافه شود چون تنها حرف مهم زدن، در یک شعر مهم نیست، چگونگی آن هم مهم است.