عنوان مجموعه اشعار : ندارد
شاعر : محمد :)
عنوان شعر اول : می رسد.... عنوان شعر اول : می رسد....
می رسد روزی درختان خندند
برگشان گر برگ هایی زردند
بعد هر زردی شود سبزی ها
بعد هر سختی فرج ها گردند
آسمان آبی تر از دیروز ها
روزکی خواهد رسید از دربند
می رسد روزی که ماهی ها هم
در کناری با صدف ها خندند
یا رسد روزی کبوتر ها، در
آسمانی پاک باهم چرخند
یا که گنجشکانِ زیبا باهم
بی خطر از دست ما ها گردند
می رسد صلحی کند آتش با
آب دریا ها که چندی قهرند
یا که گل مادر به فرزندانش
بازهم درسی دهد از لبخند
با توکّل باشد آسان سختی
حق پرستان بس به غم ها سردند
روزگارت گردشش گر شد سخت
چرخ گردش کی بُوَد یکمانند؟
پاشو ای جانان امیدی کن زود
ناامیدان زنده هایی مرده اند
روبَهان گر در جولان هستند
شیرها هم در قفس، در صبرند
غم نخور جانان فرج نزدیک است
بعد هر سختی فرج ها گردند
عنوان شعر دوم : . .
عنوان شعر سوم : . .
این دومین شعری است که از دوست شاعرم آقای نعمتی میخوانم حال فاصله زمانی سرایش دو شعر را نمیدانم و ازین رو نمیتوانم و نمیخواهم این شعر را با شعر قبلی ایشان از لحاظ کیفی مقایسه کنم.و روی متن همین شعر تمرکز خواهم کرد
اولین خطایی که در این کار دیده میشود مساله وزن است من احساس میکنم آقای نعمتی هنگام سرودن از تکنیک وزن سماعی استفاده نکرده و سراغ تکنیک تقطیع هجایی رفته اند ازینرو در تقطیع هجایی اکثر مصرع ها بطور مساوی از هجاهای کوتاه و بلند قرینه تشکیل شده اند اما مساله رکن بندی که بر اساس ارضا موسیقیایی ذهن شکل میگیرد رعایت نشده است،در ارکان اوزان عروضی بهغیر از استثناهایی که بر اساس اختیارات وزنی در بعضی ارکان اتفاق میافتد،هیچگاه چهار هجای بلند نمیتواند پشت سر هم بیایید حال اگر بخواهیم مصرعها را رکنبندی کنیم آنچه که دراین شعر خواهیم دید (فاعلاتن فاعلاتن فع لن) میباشد که رکن آخر(فعلن)نمیتواند بعد از فاعلاتن در یک مصرع بیایید.اگر شاعر بصورت ذهنی و سماعی سراغ وزن می رفت سیستم ناخودآگاه ذهن اجازه چنین سکته موسیقیایی را نمیداد ازینرو ست که می گویم آقای نعمتی بر اساس تقطیع هجایی این شعر را نوشته اند و از آنجایی که با قوانین رکنبندی آشنایی نداشته اند دچار خطای وزنی شده اند
دو مصرع در این شعر دارای وزن سالم میباشد:
(آسمان آبی تر از دیروزها)
و
(نا امیدان زنده هایی مرده اند)
که بر اساس وزن(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)سروده شده ولی در مصرع های دیگر بهجای رکن(فاعلن)از رکن(فع لن)استفاده شده است.
خطای دوم در این کار مساله قافیه است
یک تعریف ابتدایی از قافیه داشته باشیم :شرط اول؛ وجود حداقل یکمصوت و یک صامت مشترک در پایان کلمات میباشد.
شرط دوم:کلمات باید بدونپسوند و پیشوند درنظر گرفته شوند به تعبیری دیگر پسوندها و پیشوندها جزو کلمات مشترک قافیه محسوب نمیشوند.
بهطور مثال وقتی میگوییم کلمات(لبخند.دماوند.چند.قند)همقافیه هستند به دلیل اشتراک در( فتحه +د)پایان کلمات است
و یا وقتی میگوییم کلمات(بهاران.یاران.ماران.سواران)همقافیه هستنددرواقعا پسوند(ان)را در نظر نمیگیریم و کلمات(بهار.یار.مار.سوار)را به عنوان کلمات قافیه در نظر میگیریم که در آن مصوت بلند (ا)+صامت (ر) موجب ایجاد قافیه شده است.
اگر با همین فرمول به قوافی مورد استفاده آقای نعمتی نگاه کنیم میبینیم این قواعد رعایت نشده است
در بیت اول پسوندها را منها میکنیم و کلمه (خند) و( زرد)باقی میماند که با توجه به قواعد ذکر شده نمیتواند قافیه محسوب شود زیرا کلمات مشترک تنها حرف(د)میباشد که حداقل باید یک مصوت بلند یا کوتاه قبل یا بعد از صامت(د)وجود داشته باشد تا ایجاد موسیقی کند.با همین قاعده میبینیم در بیتهای بعدی نیز قوافی مردود است در واقعا این شعر چند نوع قافیه جداگانه دارد:
کلمات (خند.دربند.چرخند.لبخند.مانند.)با هم
و کلمات (زرد.سرد.گرد.)نیز با هم قافیه محسوب میشوند.
تا وقتی که این اصول ابتدایی رعایت نشود درباره عناصر دیگر شعر نمیتوان عمیق تر صحبت کرد اما لازم میدانم راجع زبان اشارهی کوتاهی داشته باشم :جمله بندی ها و لحن بیان در این کار رعایت نشده است که موجب شده زبان فصاحت خود را از دست بدهد.در همان بیت اول جمله سالم باید اینگونه باشد: (میرسد روزی که درختان بخندند) اما به اجبار وزن و قافیه شاعر نوشته(میرسد روزی درختان خندند)خب این یک جمله سالم نیست زیرا اصلی ترین شرط جمله که دستور میباشد رعایت نشده است.
درباره یادگیری صحیح و مفید اوزان عروضی توصیه من به آقای نعمتی این است که از شاعران دیگر ،غزلهای مختلفی را حفظ کنند تا موسیقی طبیعی آن در ناخودآگاهشان رسوخ کند و همزمان مطالعه ای در باب اصول علمی وزن داشته باشند تا در یک بازه زمانی کوتاه این مشکل رفع شده و بتوانند آسودهتر سراغ کشف و شهودهای شاعرانه بروند.
توصیه پایانی اینکه تا میتوانید شعر بنویسید و به چشم مشق شبانه به آن نگاه کنید.و از هیچ خطایی پروا نداشته باشید .تجربه بزرگترین معلم است.
به امید شاعرانگی های مستدام
شادباشید و شاعر!