شکلِ شعر



عنوان مجموعه اشعار : حسرت
عنوان شعر اول : حسرت
لحظه ها میروند
مامیرویم
تمام روزگارمیرود
ومن چقدرساده ام
که هرزمان
به روزهای رفته ام دریغ میخورم .

عنوان شعر دوم : بیگانه
هرچه گفتم
کسی حرفم را نفهمید
ومن درخانه ی خودم بیگانه ام .

عنوان شعر سوم : مرایادم کن
آ سمان غرق سکوت است
مرایاد م کن
همه جامحرم رازست
مرایادم کن
سرمه ی چشم من آنجاست
مرایادم کن
شادی مرده همانجاست
مرایادم کن
شهربی تابم را مرهمی باید
مرایادم کن
خلوت پیرم را همدمی باید
مرایادم کن
سالها عارضه روح وروان است
مرایادم کن
خنجرزخم زبان نامردمان است
مرایادم کن
نقد این شعر از : جواد چراغی
اولین اصل در نوشتن شعر شناخت شکل آن است. تا ما از شکل اطلاعی نداشته باشیم نمیتوان معنا را شایسته و بایسته جاری ساخت ، زیرا آن را ضایع خواهد کرد. یعنی شاعر بایست بداند آنچه که می‌نویسد شکل‌اش چیست ،منظور از شکل می‌تواند انواع قالب‌های کلاسیک باشد یا حتی سبک‌های مدرن‌تر ادبی که آنچنان نمی‌شود نام قالب بر آن نهاد زیرا معنای قالب را نمیتوان از آن برداشت نمود.
شخصی که پیشه‌ی شاعری را انتخاب می‌کند البته بهتر است بگویم انتخاب می‌شود! در ابتدای راه طبیعتا با این مسایل درگیر‌است و تا بخواهد به آن ثبات رفتاری برسد نیازمند گذشت زمان و تلاش می‌باشد.شخص همزمان با نوشتن، تجربه می‌کند و هر تجربه دانسته‌ای به داشته‌های وی اضافه می‌کند.
خانم نصرالله‌زاده در ابتدای یک مسیر عجیب و هیجان‌انگیز و پر‌ از پستی و بلندی به نام مسیر شاعری قرار دارند همانطور که تاکید کردم شناخت و رعایت اصول ابتدایی توشه و لازمه‌ی این مسیر می‌باشد .
در این سه اثر ارسالی سه شکل متفاوتی را شاهد هستیم که هیچکدام بر اساس قاعده‌ی آن شکل‌ها یا قالب‌ها نیست.مثلا شعر اول با توجه به موسیقی و وزن موجود در آن میتوانست یک شعر نیمایی باشد اما سکته‌های وزنی این اجازه را به آن نمی‌دهد .
در این کار خانم نصرالله زاده نگاهی تمرین‌گونه به شعر نیمایی قیصرامین‌پور داشته‌اند :

(قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
 به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام)

و بر اساس فرم این شعر دست به سرودن زده‌اند،این‌گونه تمرین‌ها و تاثیر‌ها از شاعران و شعرهای درخشان در ابتدای راه یک نوع تمرین مفید می‌تواند محسوب شود و من با نگاهی مثبت به آن می‌نگرم.زیرا فرد سرمشقی را پیش روی خود قرار می‌دهد که بسیار درخشان و ممتاز است و میخواهد با نگاه به آن، به شاعرانگی برسد
ولی این‌ها را بایست در حد تمرین کارگاهی فرض کرده و به عنوان شعر جدی قابل ارائه تصور نشود، که مخاطب حرفه‌ای آن را نمی‌پذیرد فقط صرفا از سوی بعضی منتقدها با اما و اگرهایی قابل پذیرش است

اثر دوم در ظاهر یک شعر منثور کوتاه است یا همان شعر سپید کوتاه!اما اگر از شکلش بگذریم و سراغ محتوا برویم باز نمی‌توانیم عنوان شعر سپید کوتاه را درمورد آن به کار بگیریم زیرا تمرکز شعر سپید،به ویژه سپید کوتاه بر محتواست حال اگر انواع دیگر شعرهای غیر کلاسیک را درنظر نگیریم و منظورمان همان سپید معمول باشد.

اثر سوم که با توجه به تکرار ردیف‌ها و نظم شکلی مصرع‌ها به قالب‌های کلاسیک طعنه می‌زند.
تکرار(مرا یادم کن)ها نقش ردیف را بازی می‌کنند و در هر بیت کلمات‌ ما‌قبل این ردیف بایست در نقش قافیه باشندو شکل نوشتن آن نیز بر اساس قاعده نیست
می‌خواهم آن را بر اساس قاعده شکلی شعر کلاسیک تغییر بدهم تا شاعر کمی با شکل کلاسیک آشناتر شود:


آسمان غرق سکوت است مرایادم کن
همه جامحرم رازست مرایادم کن

سرمه ی چشم من آنجاست مرایادم کن
شادی مرده همانجاست مرایادم کن

شهربی تابم را مرهمی باید مرایادم کن
خلوت پیرم را همدمی باید مرایادم کن

سالها عارضه روح وروان است مرایادم کن
خنجرزخم زبان نامردمان است مرایادم کن

همانطور که می‌بینیم در قدم نخست این کار شکل یکدستی به خود گرفت یعنی مصرع‌ها و بیت‌ها شکل گرفتند
در شعر فارسی کلاسیک بیت واحد شعر است .قدما شعر را بر اساس بیت شمارش می‌کردند
حال ما در اینجا به این شعر بر اساس واحد بیت شکل منسجمی دادیم

(مرا یادم کن)نقش ردیف را دارد
و در هر بیت کلمات ماقبل ردیف باید نقش قافیه را بازی میکردند که در اینجا کلمات (سکوت است. رازاست. آنجاست. همانجاست .مرهمی باید .همدمی باید .روان .نامردمان)هیچکدام قافیه‌ی صحیحی نمی‌باشد.
قافیه تعریف خاصی دارد که توصیه می‌کنم خانم نصرالله زاده مطالعه‌ای درباره اصول قافیه و قالب‌های شعر داشته باشند

علاوه بر شکل قافیه ،محل قرار‌گیری ردیف و قافیه نیز مهم است
قالب‌های مختلف شعر کلاسیک بر اساس محل قافیه شناخته می‌شوند
مثلا در غزل کلمات هم‌قافیه و ردیف‌های تکراری فقط در مصرع اول و تمام مصرع ها زوج قرار دارند

ولی در مثنوی هر بیت هر دو مصرعش ردیف و قافیه مجزا دارد و ردیف و قافیه هر بیت بر خلاف غزل با بیت‌های دیگر تفاوت دارد .

در اثر ارسالی خانم نصرالله‌زاده این مساله رعایت نشده‌است در این کار هر مصرع ردیف تکراری دارد که در هیچ قالبی چنین مساله‌ای نیست اگر آن را غزل فرض کنیم فقط در مصرع اول و مصرع‌های زوج باید از ردیف استفاده کرد

درباره وزن شعر نیز نکته‌هایی هست که فعلا در این‌ مرحله نمی‌خواهم به آن وارد شوم

توصیه کلی من به ایشان شناخت قالب‌هاست تا شاعرانگی‌هایشان سمت و سو بگیرد
و سپس انتخاب یک قالب مشخص برای شعر گفتن حتی شده برای یک‌ بازه‌ی زمانی فقط روی آن قالب کار کنند تا انرژی‌شان متمرکز شود.

به امیدشاعرانگی‌های مستدام!

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.