عنوان مجموعه اشعار : نگاه
شاعر : نرگس رحمانی
عنوان شعر : نگاه
گرچه به قهر گفتی، دیدار تا قیامت
من آمدم دوباره، قربان آن سلامت!
گفتی برو که حرفی، دیگر نمانده باقی
از تو کجا گریزم؟ ای قبلهی هدایت!
هر لحظه از نگاهت، یک روزن امید است
من بی قرار و شیدا، محتاج یک اشارت!
گفتی که رفته از دل، هرکس که از نظر رفت
گوشم به این سخن ها، هرگز نکرد عادت!
در قلب من به جز تو، نامی نمیدرخشد
از گرمی وجودت، سرشارم از حرارت!
در لفظ نامی از عشق، هرگز نبردی اما
در لهجهی سکوتت، پیداست با فصاحت!
توصیف این علاقه، در یک غزل نگنجد
من مینویسم از تو، تا لحظهی قیامت!
نقد این شعر از : امیرعلی سلیمانی
در این یادداشت نگاهی نقادانه خواهیم داشت به غزلی از دوست شاعر سرکار خانم نرگس رحمانی، با توجه به سن و سال و سابقه شاعری که در پرونده درج کردهاید به نظرم در شرایط خوبی برای پیشرفت در نوشتن قرار دارید، اینکه توانستهاید بر اصول اولیه شعر کلاسیک مسلط شوید و تا حدود زیادی هم به انسجام زبانی برسید همه نکات مثبتیست که شعر شما را شایسته تحسین میکند.
اما ایراد اصلی در این غزل بیاتفاق بودن است، اتفاق میتواند در هر شکلی در شعر خودنمایی کند، گاه در محتوا و بیان یک مضمون تازه، گاه در فرم و کار کشیدن از یکی از عناصر لفظی و معنوی و گاه در به هم ریختن هنجارهای رایج در هر سطح و جایگاهی در شعر، من شعر شما را بسیار روان و راحت میبینم، شما در این شعر ثابت کردهاید که بر نوشتن مسلط است، تقریبا همه چیز در متن شما سر جای خودش قرار دارد، اما آیا این یک نکته مثبت است؟ در شعر قطعا نه. شما باید در شعر به سمت بر هم زدن قواعد رایج بروید، از زاویههایی به یک موضوع نگاه کنید که دیگران نگاه نکردهاند، این اساسیترین ایراد متن شماست، همین سادگی و روان بودن بیش از حد، این اصلیترین تفاوت شعر و متن است، همین حرکت به سمت فضاهای دیگر و دیگرگونه نگریستن و بیان کردن یک موضوع.
اما برسیم به شعر، یکی از نکات کمی تا قسمتی مضر در این شعر قافیه است، شکل قافیه به صورتیست که با توجه به اینکه شعر شما ردیف هم ندارد کمی ضعیف به نظر میرسد، فراموش نکنید قافیه و ردیف از عناصر اصلی ساخت و تقویت موسیقی در شعر کلاسیک هستند، /عادت و سلامت/ شاید قافیههای درستی هستند اما قافیه پردزای هم دارای شدت و ضعف است یعنی غیر از صحیح یا غلط بودن قافیه این نکته هم مهم است که قافیه چقدر به تقویت موسیقی کمک میکند. غزلی که شما نوشتهاید از منظر وزن و قافیه شبیه غزل مشهور حافظ است:
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
اگر دقت کنید متوجه قافیه شعر حافظ و تفاوتش با شعر خودتان میشوید در غزل حافظ تعداد حروف مشترک بیشتر و در نتیجه قافیه درستتر و غنیتر است.
در لفظ نامی از عشق، هرگز نبردی اما
در لهجهی سکوتت، پیداست با فصاحت!
توصیف این علاقه، در یک غزل نگنجد
من مینویسم از تو، تا لحظهی قیامت!
برای صحبت راجع به شیوه مضمونپردازی همین دو بیت را مثال میزنم میبینید که همه چیز ساده و روان است، کلمات هم تا حدود زیادی درست و منطقی استخدام شدهاند اما مشکل همان بیاتفاق بودن است.
شما شاعر خوبی هستید و بیشک به زودی شعرهای بهتری از شما خواهم خواند.
با آرزوی توفیق.