عنوان مجموعه اشعار : سکوت
شاعر : اسلام خوش نژاد
عنوان شعر اول : هیس!!هی هیس!! گفتی به خودت هر دم
لب تَر نکردی از غم دوران
در کُنجِ قلبت غم و اندوه را،
تو بر فرازِ دل، نهان کردی.
باور نکردی بیوفایی زمانت را؛
درگیر بغضی بیامان بودی،
سر در گریبان کردنت را تو؛
تو؛ سوژهِ کُلِ جهان کردی.
تو بودی و غم تا سحر لبریز،
لبریزِ دردِ بودن و ماندن
با این سکوتِسهمگین، شب را،
سرشار از این دردِ فغان کردی.
هر روز بگذشت و هر لحظه،
بد چهرهای شد قلب آشفتهات،
خم برنیاوردی از این آزار
روی نگاهت را، مَهان کردی.
عنوان شعر دوم : غم زده وسر شار از آشوب دورانم
عنوان شعر سوم : دیگر تو ای دوست اینقد نیازارم
یکی از برگ برنده های اوزان دوری طولانی امکان ایجاد قوافی درونی در پایان هر نیممصرع است که شعر را از لحاظ موسیقی بسیار غنی میکند. یک نوع نگاه فرمی هم میشود به این شکل شعرها داشت. اما در این شعر ازین فرصت استفاده نشده است البته این مساله نقش آراستن دارد و لازمهی شعر نیست که بیشتر در راستای هرچه زیباتر تراش خوردن شعر عمل میکند.
یکی از خطاهای اصلی این اثر ارسالی مساله وزن آن است. اگر شعر را تقطیع هجایی کنیم میبینیم که عدم تساوی مصرعها اولین خطای آن محسوب میشود. مثلا نیممصرع اول از ۱۰ هجا، ولی نیممصرع پنجم از ۱۴ هجا تشکیل شده است و همین عدم تساوی بین مصرع ها موجب از بین رفتن موسیقی در شعر کلاسیک میشود و مخاطب را از توجه به محتوا و ادامهی شعر بازمیدارد.من فکر میکنم آقای خوشنژاد با عروض به صورت شنیداری و ذهنی آشنایی دارند و اکنون باید آن را بصورت علمی و تکنیکی نیز یاد بگیرند.
حال میخواهم بیت به بیت به بررسی این اثر بپردازم:
بیت اول از چهار نیممصرع تشکیل شده در مصرع اول آن کلمه (به) به اجبار وزن باید مشدّد تلفظ شود تا وزن به هم نریزد.
هی!
هیس!
کسی که هم(هی) میگوید هم (هیس) چگونه رفتاری است؟
هی آوای صداست. هیس آوای سکوت! و به نوعی کنار هم نمیتواند قرار بگیرد.
در نیممصرع سوم کلمه (اندوه) به اجبار وزن بایست (اندو) تلفظ شود که این هم یک سکته وزنی محسوب میشود
حال از لحاظ معنایی نیز این بیت دچار دوگانگی است
(در کنج قلب) و (بر فراز دل)
اول اینکه دل به نوعی مترادف قلب است و در شعر به خاطر موسیقی و عاطفه از کلمه دل استفاده میشود اما در اینجا در یک مصرع از هر دو آنها استفاده شده که یک نوع عدم توجه به ظرافتهای زبانی و موسیقیایی محسوب میشود
علاوه بر این یک پارادوکس معنایی نیز به وجود آمدهست یکی کنج قلب! دیگری فراز دل!
آنچه باید گفته میشد این است: ( در کنج قلبت غم و اندوه را نهان کردی) حالا فراز دل چه نقشی دارد؟
بیت دوم علاوه بر مشکل یا تفاوت وزنی با بیت قبلیاش درباره معنای آن میشود گفت: استفاده از ( تو) در انتهای مصرع سوم و بلافاصله در ابتدای مصرع چهارم به موسیقی طبیعی کلام ضربه زدهاست.
و اینکه چطور سر در گریبان شدن باید سوژه کل جهان بشود؟
بیت سوم؛ در مصرع چهارم ترکیب درد فغان نمیتواند ترکیب زیبایی باشد بار معنایی هر دو یکیست و در کنار هم قرار گرفتنشان از لذت معنایی آن میکاهد. در نیممصرع چهارم استفاده از کلمه (از این) علاوه بر وزن پر کردن با کلمه (با این) نیز بهنوعی دچار تقابل شده است که به زبان شعر ضربه میزند.
و بیت چهارم؛ در نیممصرع چهارم آن کلمه (مهان) چگونه به معنا میرسد؟ (روی نگاهت را مهان کردی) به چه معناست؟
لازم میدانم اشارهای درباب انتخاب قافیه داشته باشم: از آنجایی که قافیه در شعر کلاسیک نقش محوری دارد و شاخصترین کلمه در بین کلمات مختلف شعر است و نیز ضربه نهایی را در بیت به عهده دارد بایست در انتخاب آن نهایت دقت و ظرافت را رعایت نمود. قافیه تمام کلمات دیگر بیت را مدیریت میکند. در اینجا کلمه مهان بدون در نظر گرفتن فتحه یا کسره میتواند یک کلمه کهن به معنی (بزرگان) یا یک اسم ترکیبی ساخته شده از (مه + ان) باشد که آن معنای معمول و اصلی خود را گم میکند. من هیچ ارتباط معنایی بین این کلمه و کلمات ماقبلاش پیدا نمیکنم.
قافیه(...ان)یکی از قوافی پرکاربرد با پراکندگی بسیار بالاست و شاعر نباید در این قافیه به تنگنا برسد و سراغ چنین کلمهای برود که نتوانسته نقشی بازی کند.
توصیههای من به دوست شاعرمان در مرحله اول تلاش در جهت آموختن دقیق وزن عروضی به صورت تکنیکی و علمی و توجه به زبان شعر و همچنین توجه به روابط مخفی بین کلمات است. این سه مورد را اصلیترین مشکلات اثر ارسالی دانستم و اعتقاد دارم تا حل نشود در بسیاری موارد سد راه شاعر خواهد بود. منظورم از روابط مخفی گاهی کشف رابطه بین دو کلمه و گاه خلق رابطه بین دو کلمه است. ذهن شاعرانه همیشه در پی این روابط است و با وجود همین روابط است که مخاطب دچار شگفتی و جذب شعر میشود.
با آرزوی موفقیت