عطر گندم عطر نان




عنوان مجموعه اشعار : ‌.
شاعر : مطهره ناصحی


عنوان شعر اول : .
هنوز مانده کمی تا از آسمان برسد
صدای نازک بالش به گوش جان برسد

"دوباره پلک دلم می پرد"، مسافر من
خدا کند به سلامت به آشیان برسد

شبیه معجزه چیزی نمانده از دل عرش
طلوع نیمه ی مرداد، یک نشان برسد

تمام دلخوشی من تب رسیدنش است
چه غم که شعله ی عشقش به استخوان برسد

و فرش عشق ببافم ز تار و پود تنم
که عطر یاس سپیدش به کهکشان برسد

هوا، هوای بهشت است و زیر سایه ی عشق
نشسته ایم دعاگو که سیب مان برسد

کنار خرمن گندم، چقدر منتظریم
تنور داغ تن ما، به عطر نان برسد

عنوان شعر دوم : .



عنوان شعر سوم : .
.
نقد این شعر از : ساجده جبارپور ماسوله
ساجده جبارپور:
شعر سرکار خانم ناصحی گرامی را خواندم. پیش از هر چیز به ایشان و همسرشان بابت طی کردن این روزهای خوش تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاء‌الله که آقای عرشیای گل خوش قدم باشد. زاویه دید شاعر را دوست داشتم کم پیش آمده شاعران از این لحظه‌ها یا برای فرزندانشان شعری بنویسند چرا که کمتر مادرها به توصیف شاعرانه می‌پردازند و اغلب این فرزندها هستند که در حال توصیف مادراند. مادران از دیرباز آنچنان درگیر پاسداری از فرزند و گرم ساختن آشیانه بوده‌اند که قلم کم کم به حاشیه رفته است با اینحال این‌روزها همچنان زنان شاعری هستند که در کنار تمام این احوالات برای فرزند شعر نیز مادری می‌کنند. اما شاید لحظات پیش از تولد فرزند زمان بهتری برای سرایش شعر باشد من مادری یا دوران پیش از آن را تجربه نکرده‌ام اما به شاعر عزیزمان توصیه می‌کنم که قدر این لحظات را بدانند و تا می‌توانند بخوانند و بنویسند.
من شعر خانم ناصحی عزیز را دوست داشتم اما به هرحال اینجا جایگاه نقد است و باید شعر را موشکافی کنیم تا شاعر در آینده بتواند بهتر بنویسد. در وهله اول آنچه نظرم را جلب کرد همین یادداشت همراه شعر بود که اگر نبود شاید من به‌راحتی متوجه این نکته که شعر برای فرزند در راه سروده شده، نمی‌شدم. نمی‌دانم شاعر چندسال است به سرودن مشغول است اما کسانی که مدت‌هاست در فضای مجازی می‌نویسند می‌دانند که شعر خوب پس از چندی بدون یادداشت‌های شاعر در بالا و پایین اثر، دست به دست می‌چرخد و اگر خود شعر نتواند منظور را به درستی منتقل کند مخاطب هیچگاه منظور دقیق شاعر را متوجه نخواهد شد. یعنی همیشه در هنگام سرایش شعر باید این را در نظر داشته باشیم که شعرمان دارد با مخاطب حرف می‌زند پس باید از مضمون موردنظر شفاف‌تر صحبت کنیم تا مخاطب بتواند بهتر به هدف ما از سرایش پی ببرد.
پس اگر در این شعر در مورد المان‌های مادری یا بارداری اندکی روشن‌تر صحبت می‌شد مخاطب می‌توانست ارتباط بهتری با شعر بگیرد. این را در نظر داشته باشیم که کلا مادر شدن و زایش انسانی دیگر خود پدیده عجیبی‌ست و البته کمتر کسی در مورد آن در ادبیات فارسی لااقل شعر نوشته است و برای مخاطبی مثل من که این تجربه را ندارد جالب است که بهتر بتوانم با این تجربه آشنا شوم.
در بیت اول فرزند به هدیه‌ای از آسمان تشبیه شده که خدا کند به سلامت به آشیان برسد. فکر می‌کنم در مصرع اول بعد از هنوز مانده کمی بهتر باشد یک کاما بگذارید. من آن عبارت خدا کند در ابتدای مصرع را دوست‌دارم چرا که به نوعی از گفتار روزمره گرفته شده و مخاطب را همراه می‌کند.
اما در سه بیت اول مفهوم کلی دعا برای زودتر رسیدن مسافری است که قرار است نیمه مرداد نشانه‌ای از او برسد. مفاهیم قدری انتزاعی‌ست و این از ملموس‌ بودن سوژه برای مخاطب می‌کاهد. کلمات می‌توانستند با دقت بیشتری انتخاب شوند و از تلمیح و تضمین و ایهام برای ایجاد ایه‌های بیشتر در شعر استفاده شود.
بیت چهارم بیت خوبی‌ست اما اندکی نیاز به چکش‌کاری دارد مثلا چه غم کمی لحن زبان را کهنه کرده همچنین مصرع اول را برای روان‌تر شدن زبان می‌توان اینگونه نوشت :
تمام دلخوشی من تب رسیدن اوست...
که البته من زیاد با کلمه تب برای رسیدن موافق نیستم چرا که اندکی بار منفی دارد.
بیت بعدی می‌توانست بهترین شاه‌بیت این غزل باشد اگر مصرع دوم نزدیک به مصرع اول سروده می‌شد. فضای مصرع اول درونی‌ست که انگار که شاعر حس می‌کند که دارد از تار و پود تنش عشق می‌بافد که البته در مورد استفاده زیاد از کلمه عشق باید مراقب باشیم. در مصرع دوم اما شاعر ناگهان از موضوعی درونی به اندازه یک کهکشان فاصله می‌گیرد. ما باید حواسمان به حواس مخاطب باشد و او را با تاتی تاتی پشت سر خود بکشانیم هرچند قرار نیست همه چیز فدای مخاطب شود اما اگر شعری را منتشر می‌کنیم پس باید به نکات ریز این‌چنینی توجه داشته باشیم.
شاعر در این شعر در ترکیباتی استفاده کرده که مقداری مستعمل نسان می‌دهد مثلا بارها مخصوصا در شعرهای آیینی از ترکیب «عطر یاس سپید» استفاده شده و خب اینجاست که کشف می‌میرد. اینجاست که آن شعری موفق خواهد بود که شاعرش با زیرکی نگاه می‌کند از چه چیزی استفاده شده و از چه چیزی نه و سراغ گزینه‌ای می‌رود که هرچند برای مخاطب به چشم آشناست اما در هیچ شعری نیامده است مثلا شاید من بودم بیشتر به گل ادریسی یا گل زعفران فکر می‌کردم که مخاطب کمتر در شعر به آن برخورده است.
مسئله بعدی نکته‌ای‌ست که در لابه‌لای حرف‌ها به آن اشاره کردم از زیاد نوشتن کلمه عشق برحذر باشیم. شاعر باید با جزنگری یک مفهوم کلی را بیان کند. عشق مفهوم کلی‌ست برای بیان آن باید از کلمات و نشانه‌هایی که در آن است استفاده کنید بدون آنکه کلمه اصلی را به زبان بیاورید. برای تمرین این نکته می‌توانید به توصیف هرچه می‌بینید بپردازید اما نام آن شئ را نگویید.
سه بار در شعر شما از کلمه عشق استفاده شده بیایید فکر کنیم این کلمه بسیار خاص است اگر اینطور است نباید به سادگی آن را خرج کنیم. بیت آخر بیت قشنگی‌ست کنارهم قرارگیری کلمات گندم، تنور داغ تن و عطر نان زیباست. با آرزوی سلامتی برای شما و بهروزی برای خانواده کوچک زیبایتان امیدوارم بیشتر از شما بخوانم.

منتقد : ساجده جبارپور ماسوله

دی ماه سال 1369 در رشت‌ به دنیا آمدم. در تهران و شیراز و رشت بزرگ شدم. آب و هوا و طبع شعردوست مردم و خانواده‌ام در رشت و شیراز کار خودش را کرد و از یازده سالگی شروع کردم به نوشتن. تحصیلات و شغلم در حوزه حقوق بین الملل است که البته ربط چندانی به شعر ندارد. ...



دیدگاه ها - ۱
مطهره ناصحی » جمعه 08 مرداد 1400
سلام بسیار ممنونم از نگاه پرمهر شما ⚘ همچنین وقت ارزشمندی که برای نقد گذاشتید‌. از نکاتی که یادآوری نمودید، بهره فراوان بردم. شاد و سالم و پیروز باشید.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.