بخوانید، بخوانید، بخوانید



عنوان مجموعه اشعار : من هم پشیمانم
عنوان شعر اول : غزل
نمی دانم نمی‌دانم چرا هر دم پریشانم
چرا هردم پریشانی چرا هر دم نمی‌دانم

گرفتارم در این غربت کمی تنهای تنهایم
شدم یوسف تبعیدی که در حسرت کنعانم

چگونه زندگانی را برایم مشکلش کردی
که چون قایق در این دریا اسیر تاب طوفانم

بیا من را خلاصم کن چه میخواهی ز جانم ها؟؟
بیا با شعله ی قهرت چنان کنده بسوزانم

تو ای دریای بی پایان غنی از دامن باران
مزن پس چشم گریانم که من رحمت بارانم

نمی خواهی مرا باشد ولیکن تازه فهمیدم
ز دست تو پریشانم....برو من هم پشیمانم!!

عنوان شعر دوم : سپید
دلم گفت:
آسمان پر می‌شود از‌ ستاره
هر کسی هم آرزویی دارد
به آرزو می‌رسد باز دوباره

عنوان شعر سوم : سپید
عاشقش بودم او
قدر انسان فهم نداشت
چه کنم
او که باز
شامه ی نرگس من است
نقد این شعر از : احسان رضایی
شعرهای ارسالی بالا از شاعری جوان و پرکار و مشتاق است که تاکنون آثار بسیار زیادی را به پیاگاه نقد شعر فرستاده است. این انگیزه و همت و پشتکار در کار آفرینش ادبی، اصل اساسی برای موفقیت دوست جوان ماست. منتها به شرطی که این تلاش در مسر درست هدایت شود. من با خواندن شعرها و نقدهای قبلی که اساتید محترم بر آثار جناب آقای سید رضا محمود هاشمی نوشته بودند، به نظرم رسید این دوست عزیز به واسطه جوانی، شور و شتاب بسیاری برای سرودن دارد که خودش می‌تواند موتور پیشبرندۀ فوق‌العاده‌ای باشد. منتها نیاز است تا به این موتور، سوخت مناسب هم رسانده شود. و خوراک مناسب برای ذهنی چنین پرشناب و فعال، چیزی نیست جز خواندن اشعار خوب. باید تا می‌توانید شعر بخوانید و بعد از خواندن، در هر شعر و اجزای سازندۀ آن شعر تأمل بفرمایید. اگر از شعری خوشتان آمد، از خودتان بپرسید که دلیل خوبی و خوشایندی این شعر در چیست؟ و اگر به دلتان نشست، عیب‌های آن را پیدا کنید تا خودتان مرتکب اشتباه‌های مشابه نشوید. همین کار، مهمترین آموزگار شما برای موفقیت در این مسیر خواهد بود. مثلاً در ضمن خواندن اشعار سپیدسرایان برجسته است که متوجه می‌شویم شعر سپید و آزاد، فقط شکستن سطرهای شعر نیست. بلکه در این نوع شعر هم نوعی از موسیقی داریم که جای خالی قافیه و وزن عروضی را می‌گیرد. به عنوان نمونه در این شعر معروف شاملو (با عنوان «محاق») دقت بفرمایید:

به نو کردنِ ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پروازِ کبوتر ممنوع است.
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.
ماه
برنیامد.

در اینجا شاعر از همان خط اول له ما می‌گوید که استفاده‌اش از قالب شعر سپید، بی‌دلیل نبوده. چرا که خط اول، وزنی عروضی داشته که شاعر آگاهانه آن را شکسته: «به نو کردن ماه بر بام شد» خودش در اوزان عرضوی می‌گنجد، اما شعر با اضافه کردن «ـَم» وزن را شکسته. یعنی حرفی دارد که در قالبهای قدیمی بیان نمی‌شود. در همین خط دو هجای بلند «آه» (ماه و بام) داریم که بالا رفتن را تداعی می‌کند. بعد «داسی سرد بر آسمان گذشت» واج‌آرایی حرف «س» و صدای سکوت و سکون. می‌بینید که با وجود نداشتن وزن عروضی، اما شاعر مدام دارد از موسیقی درونی کمک می‌گیرد تا شعرش خوش‌آهنگ شود. «گرمگان» و «پرندگان» با هم در انتهای هم‌آوایی دارند. و انتهای شاهکار شعر. یک خط «ماه» با صدایی شبیه آه و تداعی افسوس. خط بعدی «برنیامد». هیچ کلمه دیگری لازم نیست. هولناکی خبر و سرنوشت تلخ پایانی، با همین دو کلمه کوتاه به خوبی منتقل می‌شود. و تازه اینها فقط موسیقی شعر شاملو است، دربارۀ تصویری که ساخته و تداعی‌‌های معنایی متفاوتی که از این تصویر می‌شود برداشت کردف هنوز حرف نزده‌ایم. گفته‌اند شعر «کلام ِ مخیّلِ موزون» است، یعنی که انتخاب کلمات، ساخت تصاویر و رعایت موسیقی همه به ی اندازه اهمیت دارد. و این را، همان طور که گفتم فقط با خواندن مداوم و مکرر اشعار خوب است که می‌شود دریافت.
اگر این خواندن بسیار باشدف دیگر نیازی به این نیست که بگوییم در شعر سپیدهای ارسالی در بالا، یک شعر فقط موسیقی کناری دارد (ستاره/ دوباره) و آن یکی فقط در خط آخر یک تصویر ساده دارد («او شامۀ نرگس من است» که قاعدتاً منظور شاعر، «بو/ عطر نرگس من است» بوده چون «شامه» بیشتر برای حس بویایی و فرآیند بوییدن استفاده می‌شود). و در شعر اول هم زیان و مضامینی به کار رفته که متناسب با قالی انتخاب‌شده نیست. اینها نکات ویژه‎‌ای نیست که یک فرد اهل شاعر و دارای شور شاعری خودش متوجهشان نشود. فقط به شرطی که آن میزان مطالعه لازم که گفتیم در کار باشد.

منتقد : احسان رضایی

متولد ۱۳۵۶ تهران، داستان‌نویس، منتقد ادبی و مجری-کارشناس برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی مختلف دربارۀ کتاب. مؤسس و اولین سردبیر پایگاه نقد داستان. تألیفاتش در زمینه تاریخ و ادبیات است.



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.