روایت های تکراری



عنوان مجموعه اشعار : .
عنوان شعر اول : .
یادمان هرگز نرفته فعل رفتن شد محقر
عشق معنا شد کنار آخرین تصویر مادر

یادمان هرگز نرفته صف های اول خط
خط به خط نام شقایق ثبت می شد تووی دفتر

یادمان هرگز نرفته یک نفر شرمنده می شد
از سفر برگشته تنها مثل زینب بی برادر

یادمان هرگز نرفته شهرهای دل شکسته
جای ممد بود خالی تا ببیند فجر دیگر

یادمان هرگز نرفته واژه های سوخته را
در غزل ها بی نشان ماندند الفبای بی سر

یادمان هرگز نرفته شعرهای تووی سنگر
بی قراری های هم سنگر برای بیت اخر

یادمان هرگز نرفته نامه های بی جواب و
باز می گشتند بعد از آخرین دیدار همسر

یادمان هرگز نرفته ترکش و خمپاره در شب
یادمان هرگز نخواهد رفت جنگ نا برابر

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.
نقد این شعر از : جواد نوری
یکی از ارکان مهم و پایدار فرهنگ شیعی در طول زمان ایستادگی در برابر ظلم و ستم و پایداری و مقاومت بر سر ارزشهای فرهنگی خویش است، این ویژگی در فرهنگ تشیع در دوره معاصر مخصوصا استقرار جمهوری اسلامی و پس از آن بروز جنگ بین ایران و عراق و شکل گیری دفاع مقدس رنگ و‌جلوه ای دیگرگون و تازه تر یافت و در سالهای پس از جنگ همواره یکی از مواردی بوده که بخشی از ادبیات ایران حول محور آن شکل گرفته است، پاسداشت و نگهداری از ارزشهای فرهنگی و دستاوردهای آن مقطع زمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و شاعرانی نیز دراین زمینه فعالیت داشته اند، جوهر مقاومت و پایداری البته مسئله ای فرامرزی ست و فقط مربوط به ایران نیست، در جوامع مختلف که هسته ی اصلی فرهنگ آنها را مذهب و باورهای ایدئولوژیک تشکیل می دهد وجود دارد، سروده شما نیز ادامه یی از همان فرهنگ است، و مضمون و محتوای مقاومت دارد، اصرارو پافشاری بر ناحق بودن حمله و‌ دفاع مردم از سرزمین خود و خلق حماسه های گوناگون در این رویداد تاریخی و روایتگری و بازخوانی یا یادآوری مکرر آن وقایع برای برجسته سازی ارزش ها خواست مهم شعر شماست، اما عنایت به چند مسئله برای شما خیلی مهم است که می باید بر آنها تمرکز کنید و در خلق آثار ادبی از آنها بهره ببرید، نخست آنکه اصرار و پایداری بر سر یک موضوع زمانی ارزشمند است که از زبانهای تکراری و شعاری فاصله بگیرد و شاعر یا نویسنده فقط منادی آن شعار نباشد بلکه بتواند فضایی رقم بزند که حاکی از نگاه و‌نگرش تازه و‌نو به موضوع باشد، دوم آنکه توان شاعرانه بالایی می طلبد که بتواند با خلق اثری تازه قدرت اقناع خواننده را داشته باشد و اورا در این روایت ها و بازخوانی ها سهیم کند، و‌اگر چنین توانی در شاعر نباشد نه تنها خالق اثری ارزشمند نبوده بلکه مخاطب را نیز خسته و‌دلزده خواهد کرد.

از سابقه فعالیت شما خبری ندارم جز همان که در رزومه و‌ بیوگرافی مختصر شما امده، فعالیت شعری کم تر از سه سال،خب بااین حال سروده شما جز مواردی که دارای ضعف تالیف و اشکال وزنی ست در بقیه ابیات خوب از پس وزن برآمده است، در دوسه جا وزن شما از دور اصلی خارج شده و اشکال بوجود آمده است،
نخست:
مصرع اول بیت دوم، یادمان هرگز نرفته صف های اول خط، یحتمل می خواستید صف ایستادن های مدرسه را ذکر کنید ولی وزن اصلی شما دراین غزل فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن هست که شما در این مصرع نتوانسته اید وزن را رعایت کنید و از دست شما در رفته است، و بیت یادمان هرگز نرفته واژگان سوخته را، که باید های غیر ملفوظ سوخته را طوری بخوانیم که شنیده شود اینطوری: سوخت تهرا، و بیت الفبای بی سر، که باید الفباهای بی سر باشد، و اینها به ضرورت وزن به چنین حالت درآمده و در نوع خود اشکال محسوب می شوند، این اشکال به شیوایی شعر لطمه زده و آن را نازل جلوه می دهد،

و نکته دیگر ابهام در معانی بعضی ابیات، بدین معنی که در نقل موضوعی یا واقعه ای عناصر موجود در شعر توان انتقال آنچه در ذهن دارید را به مخاطب نداشته است، مثلا: یادمان هرگز نرفته یک نفر شرمنده می شد, اشاره به چه کس و چه موضوعی ست؟ معنای مورد نظر این بیت و احتمالا فردی که چنین ویژگی ای داشته در ذهن شماست و برای خواننده شناخته شده نیست، منظور من این نیست که شما باید اورا معرفی کنید بلکه می‌خواهم بگویم ازین نگرش های کلی و بیفایده دوری کنید، بیت قابلیت تاویل پذیری ندارد، و بعبارتی گنگ است،

دیگر آنکه در کل این سروده هیچ‌نکته تازه و‌شگفت انگیز یا موثری که بتواند احساسات خواننده را برانگیزاند وجود نداشت، هرچه بود اطلاعات و آگاهی های دریافته شده از رسانه ها بود، و خیل شعاری و ساده، نه تصویری تازه یا حتی شاعرانه از وقایع وجود داشت نه تخیلی تازه و شگفت اور،
واژه ای مثل ممد که اشاره به شعر معروف محمد نبودی ست در این شعر اصلا خوش ننشسته، در همان شعر معروف اولا کلیت شعر بصورت مداحی ست و همراه با صورت و درثانی زبان محاوره ای ست، پس ابایی از تبدیل محمد به ممد ندارد، وانگهی همان نشانگر صمیمیت موجود در شعر است، یعنی صمیمانه یک فرمانده ارشد را ممد خطاب کرده است

در کل روایت گری یا باید مستند بر دیده ها باشد یا اگر مبتنی بر اطلاعات دریافتی از مجاری دیگر است باید قدرت اقناع بالایی داشته باشد.
پس شعر شما ظاهراً برای احساسات زودگذر یا برنامه های ادبی خاص کارایی دارد، یعنی واضح تر بگویم خیلی جشنواره ای ست، شما می باید دراین زمینه تجارب مطالعاتی فراوانی داشته باشید. بیشتر بخوانید و بیشتر بنویسد,
برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم

منتقد : جواد نوری

جواد نوری. متولد 1356 شهرستان بهار. متاهل. دارای دوفرزند. کارشناس ارشد ادبیات کارشناس واحد شعر و ادبیات حوزه هنری همدان به مدت ده سال. رئیس انجمن ادبی بهار به مدت هفت سال. رییس انجمن حافظ شناسی مدت دوسال. عضو هیئت مدیره خانه شعروادب استان همدان. سردبیر ...



دیدگاه ها - ۱
زهرا طالبی » دوشنبه 12 مهر 1400
سلام. ممنون از آقای نوری وقت گذاشتین و شعرم را نقد فرمودین از فرمایشات شما استفاده میکنم

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.