اشراف بر فرم رباعی




عنوان مجموعه اشعار : یاغیانه ها...
شاعر : علی سلیمی قلعه تکی


عنوان شعر اول : ...
زخمی شده ی زمانه ی هرگز بود
معتاد به پیوندِ فتوسنتز بود
در گوشه ی زندانِ جهانی تاریک
صد سالِ پر از تعفنِ مارکز بود



عنوان شعر دوم : ...
من کوچه ی پایینِ پر از تعلیقم
آزادیِ سرکشی پر از تعمیقم
در کوچه ی بن بستِ جهانِ امروز
زخمی و شکسته مثلِ نستعلیقم



عنوان شعر سوم : ...
فریاد هزار صورِ اسرافیلم
در صلح و نجات برتر از آریلم
دلخسته از این جهانِ فانی دیگر
من در پی یک فرشته ی رازیلم
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام


یکی از نکات قابل توجه در رباعی اینروزها مساله شگفت‌زده کردن مخاطب میباشد که اکثر رباعی نویسان تحت تاثیر آن هستند. آن‌ هم به این صورت که شاعر گاه با طنازی و گاه با آوردن کلمات نامتجانس و بیشتر با استفاده از ضربه‌ی معنایی در مصرع چهارم این کار را انجام‌میدهد.

این روش مزایا و معایبی دارد که بنظرم معایب آن بیشتر باشد. زیرا شاعر را از اصول شعر و توجه به کل شعر باز میدارد .پیش‌تر در یکی از نوشتارهایم از خیام یک رباعی به عنوان شاهد آورده بودم که شگفت‌زده‌گی در تک‌تک مصرع‌ها و تک‌تک کلمات هم از لحاظ معنایی و هم‌موسیقیایی رخ میدهد.

ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صدهزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی

همانطور که میبینیم ضربه‌ی موسیقیایی و معنایی در هیچکدام از مصرع‌ها نسبت به مصرع دیگر جلب توجه نمیکند و هرچهار مصرع این نقش را همزمان اجرا میکنند.

حال با طرح این مقدمه میخواهم وارد متن آثار ارسالی بشوم تا ریزتر در مورد آن به نکاتی اشاره کنم

در اثر نخست دو کلمه جلب توجه میکند(فتوسنتز و مارکز) چرا که ذهن مخاطب درگیر نقش آن میشود و تلاش میکند که قفل معنایی شعر را در آن‌ کلمات جستجو کند و انگار فکر میکند که شعر بخاطر آن دو کلمه نوشته شده‌اند و تلاش بقیه‌ی کلمات در راستای موفقیت آن دو کلمه است.
در مورد استفاده از کلمه فتوسنتز که و نوع جمله‌‌سازی که این کلمه در آن‌به کار رفته است
معتاد به پیوند فتوسنتز بود
علاوه بر ابهام معنایی کلمه فتوسنتز نیز با دیگر کلمات شعر ارتباط موسیقیایی و زبانی نتوانسته برقرار کند

نکته دیگر استفاده از ترکیبات در شعر است ترکیباتی که گاه موجب والایی تخیل و گاه موجب تنبلی شاعر در خیال‌پردازی میشود.
در این شعر دو ترکیب (زمانه‌ی هرگز و تعفن‌مارکز )مورد توجه است
ترکیب نخست یک ترکیب فلسفی ست و دارای پارادوکسی که ذهن را با روایت کلی شعر پیوند میدهد و ازین نظر موفق به حساب می‌آید.

شعر دوم
طبق آنچه در ابتدا گفتم شاعر سعی کرده در مصرع آخر ضربه‌ی معنایی ایجاد کند
و این ضربه موفق از آب درآمده است بنظرم بیت دوم بسیار بیت موفقی ست اما بیت اول نتوانسته از لحاظ زبانی به اندازه بیت دوم موفق باشد.زیرا فصاحت زبان و حتی رسایی معنا در بیت نخست مانند بیت دوم نیست.

شعر سوم
آنچه که نظر مخاطب را به خود جلب میکند قافیه‌های اسمی آن است. مخاطب سعی میکند ابتدا شناختی از این اسامی پیدا کرده و سپس در پی کشف معنا برآید.
آریل و رازیل نیز همچون اسرافیل نام دو فرشته است که هر کدام ویژگیهایی دارند و شاعر سعی کرده است با اشاره ضمنی به ویژگی‌های آنها شعر را پیش ببرد
آنچه که میشود از لحاظ معنایی بر آن خرده گرفت جمله‌بندی مصرع چهارم میباشد. استفاده از کلمه(یک) پیش از اسم خاص است. که علاوه بر اینکه آن اسم خاص را کم ارزش جلوه میدهد ممکن است شاعر محکوم به وزن پر کردن شود، هرچند در مصرع نخست نیز از کلمه(هزار) برای اسرافیل استفاده کرده است و همین مساله موجب میشود پذیرفت (یک) برای رازیل سخت باشد.

در کل هر سه اثر از نظر معنایی پیوسته به حساب می‌آیند که عنوان رباعی پیوسته نیز بر آن میتوان نهاد
شاعر آثار پیش‌رو استعداد قابل توجهی در رباعی دارد و میتواند با اندکی تلاش در رباعی بسیار موفق باشد زیرا فرم رباعی را میشناسد و میداند که باید از آن برای بیان چه چیزی استفاده کند. و همین مساله اشراف بر فرم رباعی یعنی نیمی از مسیر را طی نموده‌اید.


با آرزوی موفقیت

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۲
جواد چراغی » دوشنبه 03 آبان 1400
قربان شما. بله(آن) خیلی بهتر از (یک) است
علی سلیمی قلعه تکی » دوشنبه 03 آبان 1400
با سپاس از نقد شما برای اصلاح رباعی آخر آوردنِ "آن" به جای یک قبل از اسم خاص موضوع را حل میکند. درود

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.