با هزار واژه‌ی مبهم




عنوان مجموعه اشعار : انحلال
شاعر : حمید فیروزآباد


عنوان شعر اول : انحلال
از ازل در دل نگاهی می طپد همچون نسیم
آتش جان گر بگیرد از نوایی بس بسیم
شوق در سینه وجود آب را منحل کند
از مدار تابش افسانه ها خلقی به جیم
نازنینی در تبسم از جنونش مضطرب
وای ازان روزی که در دریای عشق او پریم
سجده گاهی در تلالو از حلول فرش ها
عرش هایی مانده در تفسیر بیت یاکریم
ما ندانسته وجود خویش را در بندها
زیر نور عکس او در شام غم جاکرده ایم
لاالهی که به سکته سخت افتاده به بند
وان خدای منتظر تنهای تنها بر ادیم
مانده ام من با هزاران واژه ی مبهم ولی
لذت دیدار او آسان بسازد هر الیم
شعر نابی بر قلم هرگز نمی یاید مگر
لطف سازد از کرم بر بندگان خود کریم
31 شهریور تصحیح پاییز 1400


عنوان شعر دوم :مجدیه
سیاهی وجود تو مرا به وجد آورد
نگاه آتشین تو مرا به مجد آورد
به پیشگاه قامتت تمام کوه ها غبار
بت صنوبری تو مرا به سجد آورد
به صدهزار بادیه گذر کنم نیابمت
مگر خدای مهربان تو را به نجد آورد
تو رفتی و چو قافیه به تنگنا فتاده ام
خدا کند که این غزل تو را به وجد آورد
26/6/1400


عنوان شعر سوم : نوار قلب
نوار قلب من چون رشته کوهست
فرازی و فرودی روی او هست
تو بر قله و من بر دامنه ها
رها آخر ازین زندان غم رست
اول آبان 1400
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام

یکی از آرمانهای نیما در انقلابی که بوجود آورد نزدیک کردن زبان شعر به طبیعت گفتار و نثر بود چرا که تکلف زبانی شعر کلاسیک را در به شعریت رسیدن مانعی میدانست، همین انقلاب زبانی حتی در قالبهای کلاسیک معاصر نیز تاثیر گذاشت که شاهد بوجود آمدن سبک نئوکلاسیک در شعر معاصر هستیم.

با طرح این مقدمه وارد متن آثار ارسالی میشویم و جزئی‌تر به آن‌ می‌پردازیم

در شعر نخست مهمترین‌ مساله‌ای که میشود به آن اشاره نمود همین تکلف زبانی و دور شدن از صمیمیت زبان است. که گاه موجب ضعف تالیف و ضایع گشتن معنا شده است
در بیت نخست (آتش جان گر بگیرد از نوایی بس بسیم) چه پیامی را میخواهد برساند؟ و علاوه بر آن نحو جمله چگونه است؟ و نیز معنای (بس بسیم) چیست؟
در دل نگاهی تپیدن یعنی چه؟ دل تپیدن درست است و حتی تپیدن نگاه هم قابل قبول است اما اینکه نگاهی در درون دل بتپد دیگر منطق شاعرانه زیر سوال میرود و اضافه کنید بر این عمل همچون نسیم تپیدن را. پیچیدگی و پریشانی تصاویر نتوانسته است پیام و هدف معنایی بیت را مشخص کند

و نیز بیت دوم از همان گونه بلکه سخت‌تر و پیچیده‌تر
شوق در سینه وجود آب را منحل کند
از مدار تابش افسانه‌ها خلقی به جیم

مخاطب باید ابتدا رمزیابی کرده تا مفهوم جمله را بفهمد و سپس دنبال شاعرانگی آن باشد
وجود آب را منحل کردن یعنی چه؟ آن هم بوسیله شوقی که در سینه است
مدار تابش افسانه چیست یا کجاست؟
خلقی به جیم یعنی چه؟

مثالی میخواهم در مورد مفهوم نبودن و عدم درک معنایی زبان بزنم
فرض کنید ما آشنایی قابل قبولی از زبان انگلیسی نداریم و صرفا معنای کلمات را می‌دانیم و در درک‌مطلب عاجزیم. و هر شخصی انگلیسی صحبت میکند نمیتوانیم پیام و مفهوم صحبتهایش را درک‌کنیم. اما میدانیم تک تک کلماتی که به کار میبرد به چه معناست
حال با این‌ مثال دوباره سراغ این اثر برویم

شوق در سینه وجود آب را منحل کند
از مدار تابش افسانه‌ها خلقی به جیم

مخاطب معنی تک تک کلمات استفاده شده در این بیت را می‌داند.
شوق . سینه. وجود. آب. منحل. مدار. تابش. افسانه. خلق. جیم.
همه اینها دارای معنی مشخص و حتی معنی ارجاعی و ایهامی هستند
اما صاحب اثر در پردازش و چینش و به شعر رساندن این کلمات طوری عمل کرده است که مخاطب نمیتواند درک مطلب کند و مفهومی از آن متوجه نمیشود.
شعر محل رمزنگاری نیست زیرا وظیفه مخاطب گشودن این رمزها نیست
حوصله مخاطب امروز چه مخاطب عام چه مخاطب خاص محدودتر ازینهاست که بخواهد در یک متن ادبی رمزگشایی کند و دنبال نتیجه‌ای باشد

گفتنی ست که گاه پیچیدگی تخیل و زبان در شاعران به نام سابقه داشته است البته پشت آن پیچیدگی، توجیه و دلایل والایی وجود دارد.
از جمله پیچیدگی تخیل در بیدل یا پیچیدگی زبان در رضا براهنی.


اثر دوم
همانطور که خود آقای فیروزآباد نیز اعتراف کرده‌اند( تو رفتی و چو قافیه به تنگنا فتاده‌ام) اولین مشکل این شعر قافیه پردازی است. شاعر نتوانسته است انتخاب مناسب و همچنین فرود مناسبی در مورد قافیه داشته باشد و این کل شعر را تحت تاثیر خود قرار داده است

اثر سوم
تصویری در این شعر استفاده شده که نوار قلب به رشته کوه تشبیه شده است که موجب ایجاد تخیل زیبا و در نوع خود قابل قبول است
مشکل اصلی این شعر قوافی آن است کلمات( کوه است، او هست ، رست) نمیتواند قوافی قابل قبولی در دو بیت شعر باشد
در کل آنچه که آقای فیروزآباد بایست به آن توجه ویژه داشته باشه مساله قافیه پردازی است. در شعر کلاسیک قافیه چشم شعر است و همه کلمات دیگر را هدایت و به سرانجام میرساند.اگر سهل‌انگاری در آن رخ دهد کلیت یک اثر را تحت تاثیر قرار میدهد

با آرزوی موفقیت

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.