پیام متناقض




عنوان مجموعه اشعار : غزل
شاعر : خلیل الله باقی زاده


عنوان شعر اول : همرنگ پاییز
بعد از تو دنیای دلم سرد و غم انگیز است
گویی تمام فصل ها همرنگ پاییز است

بعد از تو من چون ارگ بم ویران ویرانم
آوار دل سنگین تر از آوار چنگیز است

در انتهای کوچه ی بن بست غم ماندم
حتی نگاه شهر هم از غصه لبریز ست

دل رهسپار جاده ی تاریک تنهایی ست
هر چند میدانم سفر بی تو بلاخیزست

سیمای ماه تو چقدر امشب تماشاییست
لبخند ناز تو برای من دل انگیز است

من عاشق چشمت شدم اما ندانستم
مژگان چشمان سیاهت سخت خونریز است

عنوان شعر دوم : ۰
۰

عنوان شعر سوم : ۰
۰
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام

نگاه شاعر به جهان میتواند از دریچه‌های مختلفی صورت بگیرد، یعنی نگاه شاعر طبیعتا با نگاه دیگر انسانهای تفاوتهایی دارد و آنچه را که او زیبا میبیند ممکن است برای افراد دیگر غیر این باشد و برعکس. شاعر افتادن برگی زرد از درخت در فصل پاییز را زیبا میبیند اصلا ذات این حادثه شاعرانه است و در واقع شاعر ذات آن را میبیند. اما دیگران این حادثه را شروع سختی و مرگ طبیعت میدانند و نگاه منفی به آن دارند.
پس یافتن نگاه شاعرانه یکی از اولین قدمها در رسیدن به شعر است

در این‌ نوبت غزل کوتاهی را بررسی خواهم کرد و بیشتر تمرکزم روی نگاه شاعرانه خواهد بود.
یک غزل شش بیتی با قافیه معمول (...ای+ز) و ردیف فعلی (است) و وزن پرکاربرد (مستفلن مستفعلن‌ مستفعلن فع لن)
ازین رو فرم اولیه شعر یک فرم تکراری و معمول است و حال باید دید که شاعر آنچه را وارد این فرم کرده است چیست.

بیت اول
پیام این بیت هجران است شاعر از رفتن معشوق و عواقب بعد از آن حرف میزند. معشوقی میرود و یاس و سردی و غم سراغ عاشق می‌آید و همه این مصایب را در پاییز خلاصه میکند. حال با توجه به مقدمه‌ای که طرح کردم پاییز برای هر کسی نشانه‌ی مرگ باشد برای شاعر زیباست مگر اینکه شاعر رفتن معشوق را در این فصل بیان کند که در متن شعر به این اشاره نشده است.
منظورم از طرح این ادعا _که میشود آنچه را که دیگران زشت میبینند شاعر زیبا ببیند_این است که شاعر باید دست به آشنایی‌زدایی و دگرگون کردن نتیجه اتفاقات جهان بزند از آنجایی که هنر شگفتی آفرین است پس هنرمند در هر پدیده دنبال شگفتی است
اینکه شاعر هرچهار فصل سال را پاییز بداند از طرفی یک کشف شاعرانه است جدای از اینکه پیش‌تر غم‌انگیز دیدن‌ پاییز را نگاه شاعرانه‌ای نمیدانستم. اما این سخن شاعرانه بارها در تاریخ ادبیات تکرار شده است بخصوص در ادبیات معاصر. مساله تکرار از شدت زیبایی یک کشف شاعرانه میکاهد.

بیت دوم
شاعر از دو واقعه به صورت تلمیح سود جسته است یکی زلزله بم ، یکی حمله چنگیز که نتیجه هر دو واقعه ویرانی بوده است و این دو واقعه‌ی ویران کننده را معادل و هم‌تراز با رفتن‌‌ معشوق دانسته است یعنی در این بیت تنها اتفاق شاعرانه تشبیهی است بین ویرانی دل عاشق که از رفتن‌ معشوق حاصل شده و ویرانی بم و ایران که از زلزله و حمله چنگیز حاصل شده است. ازین‌جهت مشکلی وجود ندارد اما حضور دو تلمیح متفاوت و دور از هم هرچند تشابهاتی نیز در نتیجه‌ی آنها وجود دارد در یک بیت از نظر موسیقی درونی به ضرر شعر تمام میشود
مساله دوم آشنایی زدایی در استفاده‌ی تلمیحات است. تلمیحات و اسطوره‌ها و یا هر اتفاق تاریخی دیگر میتواند در شعر نتیجه‌ی دیگر داشته باشد و شاعر در ذات آنها دست برده و با تخیل خود تغییری در آنها بدهد
گفت:
شاید حسد بخاطر حوا دلیل بود
ابلیس اگر که سجده به آدم روا نداشت(منزوی)

شاعر یک اسطوره تاریخی را با نگاه خودش تغییر داده است و دلیل سجده نکردن شیطان به آدم را در مساله عشقی جستجو کرده و گفته شیطان بخاطر حسادت عشقی و احساس رقابت با آدم به وی سجده نکرده است. هرچند واقعیت داستان چیز دیگری است اما شاعر در این داستان دست برده و آن را تغییر داده که همین موجب لذت مخاطب میشود.
حال وقتی از حادثه حمله چنگیز یا حادثه زلزله بم در شعر یادی میشود انتظار مخاطب حرفه‌ای از شاعر آشنایی زدایی و نگاه دگرگونه به این حوادث است نه صرفا یک تشبیه ساده.

بیت سوم
در مصرع اول ترکی کوچه‌ی بن بست غم استفاده شده است، کوچه‌ی بن‌بست به تنهایی معنای غم را با خود دارد و نیاز نیست بصورت کوچه بن بست غم که علاوه بر تتابع اضافات یک حشو نیز محسوب میشود استفاده گردد زیرا به موسیقی لطمه میزند
در مصرع دوم از کلمه(حتی)استفاده شده است این کلمه برای مواقعی است که انتظار رفتاری از یک پدیده نداشته باشیم ولی به دلایلی آن‌ رفتار مد نظر از آن پدیده سر بزند
مثلا بگوییم (هوا آنقدر سرد است که حتی آب در دهان یخ میزند).
در حالت عادی انتظار یخ زدن آب در دهان وجود ندارد اما به دلیل سردی بیش از حد هوا این اتفاق می‌افتد و از کلمه(حتی)استفاده میشود.
و اما در متن شعر اینکه نگاه شهر از غصه لبریز باشد اتفاق غیرمعمولی نیست و دلیل این اتفاق هم دلیل مناسبی نیست. ازین رو از لحاظ نحوی و معنایی نمیتوان کلمه(حتی) را پذیرفت.

بیت‌ چهارم
در سه بیت نخست از رفتن‌ معشوق و آوار شدن دل و در کوچه بن بست ماندن حرف به میان آمده است که پیام سکون غم‌انگیز را تداعی میکند
اما این بیت از سفر غم‌انگیز حرف میزند که پیام آن با بیت‌های پیشین تناقض دارد

بیت‌ پنجم
و در این بیت از تماشایی بودن سیمای ماه معشوق و لبخند ناز و دل‌انگیز وی حرف میزند معشوقی که پیش‌تر با حالت غم‌انگیز سفر کرده بود و از عاشق دور شده بود. حال اینجا کاملا در تضاد با چهار بیت نخست پیام شعر مثبت میشود که قابل قبول نیست

بیت ششم
و اما در این بیت از دلیل عاشق شدن حرف میزند که اگر منطقی به روایت نگاه کنیم باید در ابتدای داستان اتفاق می‌افتاد

اصلی‌ترین مشکل این شعر مساله عدم رعایت یکنواخت پیام شعر است .پیام یک شعر نمیتواند گاه هجران باشد و گاه وصال.

با آرزوی موفقیت

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۱
خلیل الله باقی زاده » سه شنبه 11 آبان 1400
عرض ادب وسلام وسپاس از نقد وزینتان

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.