عنوان مجموعه اشعار : ....
شاعر : سید مبین محمودی
عنوان شعر اول : ......ومرد توی خودش خاک میشودهرروز
شنیده میشود ازدور بوی فاتحه ای
وجود مرد کماکان غروب غمگینی ست
ومورچه ایی که کناریک کرم است
به گوش هم به گمان پچ پچ کنان گویند
به روی شانه ی این زخم بار سنگینیست
به روی شانه مردی که محو خاطره هاست
سرش کلافه درد هزار سودا بود
تنش نماد سقوطی درارتفاع زنی ست
سری که پرشده از خاطرات یک زن بود
وچشم های پراز التهاب واسترسش
اسیر سایه شوم شب شیاطینی ست
شبیهیک سگ وحشی درون یک جنگل
که پارس میکندوتوی مه رهاشده است
پیاده میشود از کوچه یی به کوچ دگر
پیاده میشود ازخاطرات با یک زن
درون حافظه اش میشوند حلق آویز
به روی گردن او روسری چین چینی ست
ورفت تا افقی دور دور دور از مرگ
ورفت تابه زمستان بعد یک پاییز
ورفت تا به بلندای حسرت یک زن
بگو به مرگ بیاید به مرز این دیوار
بگوبه باد بیاید جنازه را ببرد
که این مراسم تدفین مرد غمگینی ست
عنوان شعر دوم : ...........
عنوان شعر سوم : ............