در مسیر سبز شعر




عنوان مجموعه اشعار : جهان بینی
شاعر : حسین مجیدی


عنوان شعر اول : ققنوس

مداوم قصه و افسانه دارم
در این شبهای پر کابوس و تاریک
سپاهی بس قوی و ناسپاس است
در این میدان که هست بس تنگ و تاریک
دلم را نزد خنجر آرمیدم
که شاید زره ای آرام گردد
به سربازی خویش در این میادین
سپارم دشمنم تا بازگردد
سپر را در کنار نیزه دارم
نیامی خالی از شمشیر گشته
امیری کز نشان بی نشانم
به مرگ و ننگ خویش خوشنود گشته
به دشواری گذر کردم ز میدان
سرم خونین ،تنم مدفون گشته
هزاران بار هم جسمم بمیرد
دلم بهر نبرد محکوم گشته



عنوان شعر دوم : برزخ

عاشق روزهای ابری در بهاری دیگرم
به ندایی بازگردان جان را در پیکرم
ناسپاسی کرده ام در لطف بی پایان تو
گر نبخشایی مرا همچون درختی بی سرم
بارالها بندگی کردم جزایم نیست این
بین مرا همچون سرابی در جهانی دیگرم
خود که می‌دانم دلیل بودنم لطف تو بود
نور خود بخشا که محتاج نگاه دیگرم



عنوان شعر سوم : جهالت
روزگاری را سپر کردم پی معشوق خویش
بس امان روزها را بی درنگ شب کرده ام
ساعتی مجنون شدم اندر پی احوال او
طرح بطلان دل خویش را بر در زدم
روزها بگذشت من در حالت کوری ز می
جز نگارم هیچ را در زندگی دامن زدم
قرق در او مست می، کور و جگر سوزم کنون
نام خود را در کتاب عشق هم خط زدم
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام

شاعر نسبت به وزن عروضی بصورت سماعی آشنایی دارد اما از تبصره‌ها و اختیارات تکنیکی آن آشنایی ندارد و همین موجب شده است که در مواردی شعر دچار سکته‌ی وزنی گردد. که در هر بیت به آن اشاره خواهم کرد

اثر اول:

بند اول
کلمه (مداوم) از لحاظ ساختار موسیقی با بافت کلمات دیگر همخوانی ندارد و انتطار ذهن شنیدن کلمه (مدام) است.
یک مورد خطای وزنی در کلمه‌ی (هست) اتفاق افتاده که به جبر باید آن را (هس) تلفظ نمود که مورد قبول نمیباشد

بند دوم
کلمه(آرمیدم) به معنی خوابیدن و آرام گرفتن است اما اینجا به معنی خواباندن و قرار دادن استفاده شده است
املای کلمه (زره) باید همان (ذره) باشد
یک‌ مورد سکته وزنی در کلمه (خویش) مشاهده میشود که به جبر وزن باید (خش) تلفظ گردد که مورد قبول نیست کلمه خویش یک هجای کشیده است (خی+ش) و نمیتوان آن را به صورت هجای بلند (خش) در نظر گرفت
بیت دوم این بند را بصورت جمله معمولی بنویسیم به این صورت درمی‌آید (_دلم_ را به سربازی خود در میدان جنگ میسپارم تا بازگردد) بر اساس ارکان جمله و نیز معنای آن نقشی برای کلمه (دشمنم) نمیتوان در نظر گرفت .

بند سوم
پیام‌ جمله با توجه به بار معانی کلمات تسلیم شدن است اما ارکان جمله نمیتواند این مفهوم را برساند. در شعر وقتی ما دچار بیت‌های موزون هستیم ابتدا بایست ارکان جمله و دستور زبان و نحو آن را رعایت نمود وگرنه وزن عروضی و قافیه نمیتواند آنقدر جایگاه برجسته‌ای داشته باشد که به قاعده زبان توجه نکرد.
سپر را در کنار نیزه دارم به چه معناست؟
یعنی همراه سپر نیزه هم دارد؟
یا سپر را در کنار نیزه میگذارم و تسلیم میشود؟
منظور هر کدام ازینها باشد باز برداشت مخاطب است و متن شعر در ارائه مفهوم ناتوان است.

یک مورد سکته وزنی در کلمه (نشان) مشاهده میشود. در وزن عروضی حرف (نون ساکن) جزو آوای موسیقیایی وزن محسوب نمیشود به همین دلیل در اینجا مجبور میشویم آن را بصورت (نشانه) تلفط کنیم که صحیح نمیباشد.

باز هم یک‌ مورد خطای وزنی در کلمه (خویش) مشاهده میشود که شاعر آن را یک هجای بلند در نظر گرفته است درحالی که باید به صورت کشیده در نظر گرفت
و همچنین کلمات (شمشیر و خشنود) را نمیتوان باهم قافیه در نظر گرفت

بند چهارم
اگر تن مدفون گردد معنای مرگ و شکست از آن تداعی میشود و نمیتوان گفت از میدان گذر کرده

باز خطای قافیه در کلمات (مدفون و محکوم) که نمیتوان آن را قافیه در نظر گرفت
چند کلمه هم‌قافیه با مدفون میتوان (مدیون. هامون. کارون. میمون. مجنون) را نامبرد
و نیز چند کلمه همقافیه با محکوم میتوان (مختوم .بوم. موم) را نام برد.
یک‌ مورد خطای وزنی در کلمه (نبرد) نیز نشاهده میشود که به جبر وزن باید آن را بصورت (نبر) تلفظ نمود

اثر دوم
دو مساله مهم وزن عروضی و قافیه که دو بال شعر کلاسیک محسوب میشوند و بدون رعایت آنها شعر قالب خود و به تبع آن شعریت خود را از دست میدهد در این اثر رعایت نشده است. اولین خطا مربوط به عدم رعایت قافیه است. در یک شعر چهار بیتی که بایست پنج‌تا قافیه متفاوت داشته باشد یعنی دو مصرع اول و مصرع‌های زوج در مابقی ابیات همقافیه باشند، اما سه قافیه در آن تکراری است، کلمات (دیگرم) در نقش قافیه سه بار تکرار شده که نمیتوان آن را قبول کرد.

مساله دیگر مربوط به رعایت وزن عروضی آن است وزن شعر با توجه به چند مصرع که وزن صحیحی دارد بر اساس ارکان فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن تشکیل شده است. مصرع اول کلمه (روزها) بخاطر اینکه کلمه (روز) بلند در نظر گرفته شده است نه کشیده وزن را دچار خدشه کرده است
و نیز در مصرع دوم کلمه (به) بایست یک هجای بلند باشد مثلا (با ندایی) و کلمه (جان) که دارای نون ساکن است باید بلند در نظر گرفته شود اما اینجا بصورت کشیده در نظر گرفته شده است و مجبور میشویم آن را (جانِ) تلفط کنیم.

اثر سوم
در این اثر نیز همان مساله قافیه و وزن مورد توجه است سه بار کلمه (زدم) تکرار شده است و یک بار کلمه (کرده‌ام) که نه میتوان نقش ردیف بر آنها داد نه نقش قافیه. زیرا ردیف آن است که همیشه بعد از قافیه در آخر مصرع‌ها تکرار میشود و استفاده از آن اجباری نیست. اما قافیه آن است که یکسری کلمات که بر اساس اصولی هم‌قافیه محسوب میشوند قبل از ردیف در پایان مصرع‌ها استفاده میشود.

میخواهم تعریفی ساده و ابتدایی از قافیه داشته باشم‌
کلماتی که در حداقل یک صامت و یک مصوت پایانی مشترک باشند قافیه محسوب می‌شوند و البته این کلمات باید اصل کلمه بدون پسوند و پیشوند باشند.
بطور مثال کلمات قافیه در اثر دوم اینها هستند: (دیگر. پیکر. بی‌سر) که در یک مصوت و یک صامت مشترک هستند. حرف (ر) و فتحه قبل از آن در تمامی این کلمات ثابت است و همین قافیه را میسازد

اما در اثر سوم اگر (زدم) را ردیف در نظر بگیریم بخاطر تکرار آن، کلمات قبل از آن که شامل (خط. دامن. در.) میشود هیچ کدام با یکدیگر قافیه نیستند و در واقع این اثر فاقد قافیه است.

با توجه به سابقه شاعری آقای مجیدی که کمتر از یک سال میباشد آثار ارائه شده از وی قابل قبول میباشد و با تلاش بی‌وقفه در مطالعه و همچنین نوشتن میتواند در مدت زمان کوتاهی خطاهای اشاره شده را برطرف کرده و شاهد شعرهای سالم‌تر و زیباتر از ایشان باشیم


با آرزوی موفقیت

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۲
جواد چراغی » جمعه 19 آذر 1400
زنده باشید با آرزوی توفیق
حسین مجیدی » جمعه 19 آذر 1400
با سپاس از شما بزرگواران که مرا در این عرصه راهنمایی میکنید ،امیدوار به نشر کتاب شعرم در آینده هستم البته در کنار اساتید برجسته ای چون شما.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.