زنانگی یا زنمردانگی



عنوان مجموعه اشعار : اشعار
عنوان شعر اول : من یک زنم
من یک زنم با واژگانی بر لبانم
دریای آرامش میان بازوانم
سهم من از خورشید روشن یک دریچه
اما چو اقیانوس اطلس بی کرانم
پستو نشین خانه بودم با زر و زور
بستند گاهی دست و پا گاهی زبانم
هرگز مرا از سختی میدان مترسان
پس داده ام در طول تاریخ امتحانم
بندم نکن‌در کوچه های خاکی شهر
همچون عقابی در دل کوه آشیانم
تهمینه و رودابه ام سیمرغ قافم
هم رستمم هم آرش صاحب کمانم
محکم شبیه اشترانکوهم همیشه
از جنس فولاد است و آهن استخوانم
صاف است و آبی بی غبار و بی هیاهو
با عشق زیبای زمینی آسمانم

عنوان شعر دوم : جرعه
جرعه جرعه تا تو را نوشیده ام
از دل آیینه ها جوشیده ام
رخت زیبای بهاری را سحر
با امید دیدنت پوشیده ام

عنوان شعر سوم : اهورا
تا تو را لاجرعه نوشیدم اهورایی شدم
نقد این شعر از : جواد نوری
با سلام محضر شاعر ارجمند خانم حاجی‌علی
آنچه در شعر اول شما در نگاه اول خود را می‌نمایاند مضمون و درونمایه‌ی شعر یعنی ستایش از زن و زن بودن و جنسیت زن است، فریاد اعتراضی که در طول سالهای متمادی برخاسته و به خاطر تسلط نیروی مخالف یا مذکر همیشه از میدان بدر شده و حقوق انسانی و مادی و معنوی او نادیده انگاشته شده، در دوره معاصر و با توجه به تحولات گوناگون اجتماعی این فریاد عدالت خواهی و حق طلبی رساتر شده است، ریتم حماسی و پر طنطنه‌ی مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع، و درونمایه تقریبا خاص این شعر و توصیفات حماسی در فحوای آن شعر از من از من نوعی زن آن را در نگاه اول دلپذیر ساخته است، اشکالی فی نفسه بر این روند وارد نیست جز آنکه در یکی دو بیت حذف( را) اندکی از استحکام شعر کاسته، مثلا در بیت سوم و چهارم
پستو نشین خانه بودم با زر و زور
بستند گاهی دست و‌ پا گاهی زبانم(را)
و بیت چهارم
هرگز مرا از سختی میدان مترسان
پس داده ام در طول تاریخ امتحانم( را)

حذف این را در واقع به ضرورت وزن انجام گرفته و اگر حرف اضافه را در این دو بیت واقع می‌شد وزن بیت کامل تر و ارکان وزن عروضی سالم تر می بود، مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن، البت در این صورت سایر قوافی دچار ایراد می‌شد، زیرا شناسه میم در انتهای آن قوافی همان من است و با آمدن را این لطف در آن پیدا نمی‌شد. حالا اختیار با شماست که این غزل حماسی را با حرف اضافه را بازنویسی کنید یا آن دو بیت مذکور را جوری اصلاح کنید که حذف را محسوس نباشد.
اما بحث زیر بنایی‌تر و مهم‌تر پیدا کردن زاویه دید شاعر نسبت به موضوع است، گفتم که دو مزیت یا دو ویژگی دارد یکی وزن عروضی و دیگری توصیف حماسی، دربین اول و دوم از جنسیت زن تعریف می‌شود جنسیتی که مقابل مرد است، و از همان موضع زن دچار کاستی ست، اما نکته مهم و قابل نقد اینست که این شعر در بستر ذهنیتی کاملا کلاسیک و سنتی تولد یافته است. خبری از زنانگی و حساسیت ها و ظرائف زنانه در آن نیست. زنی که در شعر موجود است تشبه به مرد می کند تا حقوق خویش را بدست آرد، حتی از مرد بودن ابایی ندارد. چندانکه تهمینه و رودابه بودن اقتفا به حیثیت انسان کلاسیک ایرانی ست و هم رستم شدن و آرش شدن با موضع گیری کلی شعر تباین دارد. شاید نگاه شما می خواست فراتر ازینها باشد و همه را حول محور خویش گردآورد ولی باز این حرکت در یک خط و نشان کشیدن سنتی گرفتار است که خود دارد با آن مبارزه می کند،. صدای موجود در شعر صدای مردانه است. از گلوگاه سنتی دیرپای که مردان قوام دهنده آن بوده اند برمی آید. نمونه کامل زنانگی و صدای زنانه در شعر معاصر فروغ فرخزاد است. فروغ فرخزاد اگر شاعر است زن است و سخنگوی زن‌واقعی. اوزانو بغل نکرده تا بر حقوق از دست رفته خویش یا زن مویه کند او حال خویش را دریافته و سوگوار حال است. صدای او صدای زن است و جهان‌بینی و تفکر او و دنیای اوی دنیای زن است. این مهمترین مولفه ی شعری اوست. شعر شما اما به اقتضای کلاسیک بودن آن ناتوان از ارائه ظرائفی ست که ویژه زن است و جز در وجود او یافت نمی شود. این شعر از لابلای قرون گذشته رخ می نماید، خبری از انسان و زن امروز در خود ندارد. بااین که خالق و شاعرش در همین امروز نفس می کشد. اما تمام توصیفات جاری در شعر از محکم و استوار چون اشترانکوه بودن بگیرید تا رستم و آرش بودن و رودابه بودن و عقاب و سیمرغ قاف بودن و آهن و فولاد بودن و همه و همه در بستری اساطیری شکل گرفته است و نقش زن امروز در آن خالی ست.
اما بیت پایانی این غزل شورانگیزی خاصی دارد که نمی شود از کنار آن به راحتی گذشت. تقریبا شاعرانه ترین بیت این غزل همان است.
صاف است و آبی بی غبار و بی هیاهو
با عشق زیبای زمینی آسمانم
بسیار زیبا و بدون داوری و فریاد اعتراض برآوردن های معمول، یک بیت کاملا زیبا و شاعرانه و عاشقانه. این دفاع غیر مستقیم از خاصیت عشق و عاشقی بر شکوه آن بیت افزوده و آن را برجسته ساخته است.

البته این شعر جزو آن دسته از شعرهایی ست که در پشت هر تریبونی خوانده شود اول شنونده را میخکوب خود کرده و در پایان تشویق های فراوانی طلب خواهد کرد، اما همان است و در همان جا متوقف می شود. خط شکنی که بایسته ذات و‌ جوهر زن بودن است و ویژگی های خاص زنانگی را وانهاده است.
شاید در مراحل بعد شعرهای فراتر ازین از شما بوجود آید و سروده شود این هم بخشی از تکامل شاعرانگی شماست اما شخصا بعنوان یک خواننده این شعر را چنان که دیدم به نقد نشسته ام.

در مورد دو شعر کوتاه دوم و سوم فعلا حرفی نمی زنم. تا با ذهنیت کلی و فضای عمومی شعرهای سرکار عالی بیشتر آشنا شوم. آنگاه شاید بهتر بتوان زوایای ناپیدای فکر شاعرانه شمارا کشف کرد و به گفتگو نشست.
با آرزوی توفیق و سلامتی برای شما. جواد نوری

منتقد : جواد نوری

جواد نوری. متولد 1356 شهرستان بهار. متاهل. دارای دوفرزند. کارشناس ارشد ادبیات کارشناس واحد شعر و ادبیات حوزه هنری همدان به مدت ده سال. رئیس انجمن ادبی بهار به مدت هفت سال. رییس انجمن حافظ شناسی مدت دوسال. عضو هیئت مدیره خانه شعروادب استان همدان. سردبیر ...



دیدگاه ها - ۲
جواد نوری » چهارشنبه 03 آذر 1400
سلامت و پیروز باشید
زهرا حاجیعلی » چهارشنبه 03 آذر 1400
سلام استاد نوری از نظرات کارشناسانه و وقتی که گذاشتید ممنونم امیدوارم بیشتر از محضرتون بهره ببرم سعی می کنم تغییراتی رو که فرمودید اعمال کنم سپاس

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.