عنوان مجموعه اشعار : دیوانه
شاعر : عاطفه موسوی
عنوان شعر اول : دیوانهبه مانند دیوانه مردی حزین
فراری ز خانه و عریان حزین
بمانم من و می سرایم ز درد
یکی قصه دردناک و شیرین
به زیر چراغ و فروغ قمر
دوان و مشرد به دور از حنین
بچرخاند رخسار ترسان خود
که بیند نباشد کنارش کمین
به ناگه پرید و دوید و خزید
شتابانه کند آن جامه ابریشمین
به اشتفگی خواست نجوا کند
سرایید او نغمه ای پر طنین
بکوبید یک پا و دستش به سر
بگفتا که قلبم شکست اقربین
به من انگ دیوانگی میزدند
فکندند من را به قعر زمین
ز پیر و جوان و زن و مرد من
نه هرگز شنیدم سخن دل نشین
همه در بر آتش عشق من
بدارند ظن بد و قلب کین
بدانید هرکس به حیلت زند
دروغین دم از عشق و ایمان و دین
یقینا توانم بگویم که او
مقامش بود اسفل السافلین
به گفتار و کردار و رفتار نیک
توجه ندارند آن ذاکرین
ولیکن تقاص عاشقی های من
بود تاریخ ماتم، عزا ،اربعین
میان پرش های بی سوی او
برافتاد در قعر گودال طین
ازو ناله درد سر میزند
بگفتش ندارم جان آفرین
به تنهایی محکوم میکرده اند
تن و جان و قلب من آن خائنین
گناه من از عشق گفتن بود
حسابم رسید ارحم الراحمین
عنوان شعر دوم : قسم
به جام می قسمت میدهم به شرب شراب
به اوج عاشقی من به این حال خراب
نگویمت که چقدر زجر میدهد هجرت
نگویمت که هیچ گونه نیست وقت عتاب
به گیسوان مشکیت به جادوی چشمت
قسمت میدهم بگو،نشنیدم جواب
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبت
نباشد و نبود شبهت تویی آن مشک ناب
قسم به عطر دست ها قسم به خال لبت
تو رفتی و دل من مانده در کوه عذاب
ز پچ پچ دوستان و اهالی و مردم
شنیده ام که تو رفتی با دگر اصاحب
قسم به جادوی نرگس قسم به عصمت تو
زد درد و هجر و دوریت نبود من را تاب
قسم به گریه مهتاب قسم به روز حساب
رها نمیکنمت لحظه ای توای همان نایاب