عنوان مجموعه اشعار : شعر خواستگاری
شاعر : وحیده احمدی
عنوان شعر اول : 1مادر صدایم کن بگو چایی بیارم
لب تر بکن هر چه بفرمایی بیارم
امروز خاطر جمع ، دور از من نشستی
تنها شدم تا باز تنهایی بیارم
با چشم و ابرو باز فهماندی که باید
سنگین و رنگین و تماشایی بیارم
در ظرف ساده یا خودمانی، محال است
در ظرف مخصوصِ پذیرایی بیارم
باید مرتب کرده باشم چیدمان را
بر چهره ام لبخند زیبایی بیارم
در خواستگاری یاد می گیرم که باید
هر ساده را با جلوه آرایی بیارم
طبع لطیفم چه؟ به خون دل ببلعم؟
صفرا اگر باشد به سودایی بیارم؟
ساکت بمانم هیچ حرفی را نگویم؟
یعنی مباد آیا و امایی بیارم؟
یک جو محبت با خودش آورده آیا
تا من محبت قدر دنیایی بیارم؟
داغم چه لبریزم چه خوشرنگم دوباره
پس کی صدایم می کنی چایی بیارم؟
وحیده احمدی
عنوان شعر دوم : 2اسم این ها چیست این هایی که بر در می زنند؟
کوچه کوچه هفته ای ده خانه را سر می زنند
اسم این ها چیست این ناکوک های بد ادا
اهل سازش هم که باشی، ساز دیگر می زنند
من نشد، با یک نفر دیگر. چه فرقی می کند؟
کفترانی که به روی بام ها پر می زنند
خواستگارند این جماعت یا که تاجر های بخت؟
هر دکان که سودشان آنجاست، لنگر می زنند
راه افتادند این ویروس های ناشناس
روی قلب دختران شهر، خنجر می زنند
دوست دارم هایشان جعلی است، مُهرش بی خداست
با همین نیرنگ ها بنگاه و دفتر می زنند
خانه را دیگر به روی چشم هاشان وا نکن!
در به در بگذار این ها را که بر در می زنند!
وحیده احمدی
عنوان شعر سوم : 3این خیرخواهان پس چرا جز شر نمی آرند؟
از دردهای من چرا سر در نمی آرند؟
گُل بر سرم نگذاشتند و با خطاهاشان
روی سرم جز خاک و خاکستر نمی آرند
هرگز مرا نشناختند اطرافیان افسوس
هم کفو من، هم شأن من همسر نمی آرند
آن تحفه ها ارزانی ریگ بیابان باد
با خود چرا سوغاتی بهتر نمی آرند؟
باید به فکر آستین بالا زدن باشم!
این ها که ماهی از گریبان در نمی آرند
وحیده احمدی