محافظه کاری در تخیل




عنوان مجموعه اشعار : منتشر نشده
شاعر : محمد مجاهد


عنوان شعر اول : باغ انتظار

عمریست من دلداده و تنها و غمگینم
از باغ خشک انتظار اندوه می چینم

چون آب ، آتش در درون سینه ام جاریست
می سوزم و می نالم و محتاج تسکینم

گاهی خیالِ خنده ای در خواب می روید
گاهی چنین محتاجِ احساسی دروغینم

عمریست در تنهاییِ مطلق گرفتارم (کابوس تنهایی)
هرکوچه را در روبرو بن بست می بینم

فهمیده ام اینجا کسی دلسوزِ این دل نیست
من به تمام مردمِ این شهر بدبینم




عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.
نقد این شعر از : آرش شفاعی
غزلتان در مجموع شعر جمع و جوری است که در آن سعی کرده اید با احساسات مخاطب همراه شوید و او را از طریق تحریک عواطف، درگیر شعر کنید. به نظرم این شعر با وجود اینکه نقص چندانی ندارد نتوانسته است در تحقق هدف خود، موفق باشد. دلیل اصلی این امر این است که در استفاده از تخیل در شعر خیلی محتاط و محافظه کار عمل کرده اید. در تمام تصویرهای شعر شما، یک مورد نیست که بگوییم این نتیجه کشف خاص شماست. سعی کنید تصویرهایی در شعر داشته باشید که نتیجه کار و کشف و شهود شخصی خودتان باشد. نکته دیگر اینکه در برخی تصویرهای شعر کمی ابهام هست. مثلاً
چون آب ، آتش در درون سینه ام جاریست
می سوزم و می نالم و محتاج تسکینم
ما به ازای بیرونی اینکه آتش در درون سینه آب جاری است، در شعر دیده نمی شود و به همین دلیل مخاطب از خود می پرسد که چرا باید آتش درون سینۀ آب جاری باشد.
پایان بندی شعر هم به خوبی بقیه شعر نیست چرا که موسیقی دچار اختلال شده است. همان «به» کار را خراب کرده است و به نظر باید یک فکری برایش بکنید.
فهمیده ام اینجا کسی دلسوزِ این دل نیست
من به تمام مردمِ این شهر بدبینم

دیدگاه ها - ۱
محمد مجاهد » سه شنبه 23 آذر 1400
سلام ممنونم از شما جناب شفاعی عزیز سپاس از نقد شما و نکاتی که فرمودید. در بیت چون آب، آتش در درون سینه ام جاریست می سوزم و می نالم و محتاج تسکینم جاری بودن آتش به آب تشبیه شده. بازم تشکر میکنم از شما.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.