دنبال سوسوی امید




عنوان مجموعه اشعار : حجم پلید
شاعر : کورش قدردان


عنوان شعر اول : حجم پلید
آیا به حرف های دلم گوش کرده ای؟
یا از گذشته جرعه ای هم نوش کرده ای؟

آن بوسه های ملتهب پشت پرده را
نامهربان نگو که فراموش کرده ای!

دنبال کور سوی امیدی نباش، نیست‌
آن را به دست دیگری خاموش کرده ای

جایش هنوز روی تنم مانده دست تو
او را بگو چگونه در آغوش کرده ای؟

حالا گذشته، حجم پلیدی ست در سرم
آن هم گذشته ای که تو مخدوش کرده ای

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام

فرم شعر تداعی دو غزل مشهور فروغ و ابتهاج است. هم برای وزن هم برای قافیه هم برای ردیفش هم بار معنایی بعضی کلمات که البته در این مورد بدلیل قافیه اندیشی گریزی نیست.
اصول ابتدایی شعر در این غزل رعایت شده است بجز یکی دو خطای وزنی در مصرع دوم از بیت سوم که کلمه(دیگری) به اجبار باید (دیگره)تلفط شود و تبصره‌های وزنی نیز بر آن شامل نمیشود. من فکر میکنم شاعر وزن عروضی را بصورت سماعی میداند و هنگام تلفظ کلمات آهنگ متناسب را احساس کرده برای همین به این مورد توجه نکرده است. البته اگر بیشتر حساس باشیم در مصرع دوم از بیت نخست نیز میتوان وزن را دچار خطا دانست آنهم در اتصال کلمات (جرعه‌ای / هم) که فقط بصورت شنیداری قابل قبول است

در بیت اول سوالی پرسیده میشود طبق معمول از معشوق! اینکه حرفهای دل او را گوش کرده‌است. و از گذشته جرعه‌ای نوش کرده است که من این را (به یاد گذشته افتادن)تعبیر میکنم. با این حال ارتباط منطقی بین این دو مساله را نمیتوانم به راحتی قبول کنم که( به یاد گذشته افتادن) چه ارتباطی با (حرف دل کسی را گوش دادن) دارد. یعنی حرف دل بازگو کردن گذشته است؟ و نیز بدلیل نوع فعل(کرده‌ای) این مساله سخت‌تر میشود
در بیت دوم گوشه‌ای از گذشته را که در بیت اول حرفش بود بازگو میکند :(بوسه‌های ملتهب پشت پرده) در این بیت میتوانست تشبیهی اتفاق بیفتد یا تخیلی صورت بگیرد اما در ادامه همان بیت نخست صرفا انتقال پیام است. میتوان گفت تشبیه اولین قدم ایجاد تخیل و ورود با مساله شعر است. اولین شعر وقتی اتفاق افتاد که انسان چیزی را به چیزی تشیه کرد که ناشی از ذهن متخیل وی بوده است. تشبیهات در سطوح بالا تبدیل به استعاره میشوند و اینجاست که زبان کارکرد اصلی خود را نشان میدهد و زبان شعر خود را از دیگر زبانها متمایز میکند.
شاعرانگیِ تشبیه هم در یافتن وجه‌شبه ها ست.
در بیت سوم همانطور که در مقدمه اشاره کردم یک مورد سکته وزنی در کلمه(دیگری) مشاهده میشود که نمیتوان آن را بر اساس اختیارات وزنی و تبصره‌ها نیز تایید کرد. در این نوع وزن دو هجای کوتاه در رکن دوم میتواند یک هجای بلند محسوب شود اما اینجا دو هجای کوتاه تبدیل به (یک هجای کوتاه + یک هجای بلند) شده است که از موسیقی طبیعی وزن می‌کاهد.
شاعر پس از طرح مسایلی در دو بیت نخست، پای رقیب را در این بیت به داستان باز میکند. و معشوق را سرزنش میکند و طبق معمول او را گناه‌کار و شکست خورده داستان تلقی میکند. در دیدگاه کلاسیک همیشه وقتی پای رقیبی به داستان باز میشود عاشق خود را مظلوم و بر حق جلوه داده و معشوق را مقصر و گناه کار جلوه میدهد این دیدگاه صرف اکثر قریب به اتفاق شعر کلاسیک است. بنظر میتوان با تغییر دادن این دیدگاه تا حدودی در اندیشه و عاطفه دست به نوآوری زد و از لحاط روانشناسی و جامعه‌شناختی عامل دیگری را گناه‌کار معرفی کرد.

در بیت چهارم صورت صحیح جمله این است :(جای دست تو هنوز روی تنم مانده است) حال این جمله را مقایسه کنید با جمله(جایش هنوز روی تنم مانده دست تو).
هرچند نمیتواند گفت که دستور و نحو جمله مورد استفاده مشکلی دارد اما بر اساس مساله زیبایی‌شناختی و موسیقی باید آن را یک جمله تراش‌ نخورده و خام به حساب آورد. شعر محل زیبایی است و هرچه که از فیلتر آن گذر میکند به زیبایی آغشته میشود. البته زیبایی در تعاریف و سطوح مختلفش.
در مصرع دوم؛
(آغوش کشیدن) درست‌تر است تا (آغوش کردن)

بیت‌ آخر
پایان‌بندی مناسبی برای این فرم محسوب میشود. و دارای حسن‌هایی نیز میباشد که به آن اشاره خواهم کرد
اینکه جمله آن از هر نظر سالم است
و مساله روایت در شعر را حفظ کرده است
ریزه‌کاری‌های موجود در زبان که در (حالا گذشته) جلب توجه میکند و تداعی کلمات (حال و گذشته) است که یک اتفاق زبانی محسوب میشود و برای یک شاعر تازه‌کار بسیار جای تشویق دارد.
هرچند حتم دارم درناخوآگاه شاعر اتفاق افتاده است.
در این بیت شاعر به نوعی دست به حس‌آمیزی نیز زده است کلمه(گذشته) که یک مفهومی از زمان است و غیرملمموس و سیال تبدیل به یک چیز ملموسی شده است که حجم دارد هرچند از لحاظ معنایی می‌دانیم مراد از (گذشته) صرفا مساله زمان نیست و مربوط به اتفاقات گذشته است اما وقتی از لحاظ زبانی آن بررسی میکنیم به این مساله پی می‌بریم.

در کل با یک اثر قابل توجه و قابل تقدیر طرفیم که نشانه‌هایی از استعداد والای شاعر دارد و می‌دانم در کوتاه مدت با تلاش و توجه به بعضی نکات شاهد آثار درخشان‌تر ازین شاعر خواهیم بود.

شاعر بمانید!

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۱
کورش قدردان » پنجشنبه 25 آذر 1400
سلام و احترام. از شما بابت نقد تون سپاسگزارم.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.