عنوان مجموعه اشعار : شعر کودک
شاعر : فرزانه علمداران
عنوان شعر اول : .می لرزم از سرما
توی خیابانم
در گوشه ای تنها
من زیر بارانم
مانند هر شب باز
پژمرده شد گل ها
می ترسم از خانه
می ترسم از بابا
گم شد صدای من
در بین آدم ها
گل می خری خانم؟
گل می خری آقا؟
از دور می بینم
لبخند تلخی را
با چتر می آید
آن آدم زیبا
عنوان شعر دوم : ..
عنوان شعر سوم : ..
نقد این شعر از : روحالله احمدی
سلام دوست جوانم. خوشحالم که نوشتن را در این سن شروع کردهای و خوشحالم که در این سن خوب هم مینویسی. دلیل دیگری که برای خوشحالی دارم این است که تصمیم گرفتهای برای مخاطب کم سن و سال هم بنویسی. شاعران خوب زیادی برای کودکان و نوجوانان نمینویسند و کمتر به این ردۀ سنی بها داده میشود. این نکته را طی سالهایی که در مجلات رشد فعالیت میکردم، بهوضوح دیدم و تجربه کردم. امیدوارم شما در آینده یکی از شاعران خوب شعر کودک و نوجوان باشی. نکتۀ مثبت دیگر این است که هنوز خیلی با آن دورانِ خودت فاصله نگرفتهای و این نزدیکی باعث میشود مخاطب را بهتر درک کنی. البته هرچه سن مخاطب پایینتر باشد، نوشتن برای او سختتر میشود. بنابراین از همین ابتدای کار بدان که راه سادهای پیش رویت نیست. پس هم تلاش بیشتری لازم داری، هم مطالعۀ دقیقتری.
زبان و روانی این نوشته بهتر از اولین نوشتهات است و از این لحاظ پیشرفت کردهای. البته که هنوز هم جای کار دارد. جملهبندیها باید سادهتر و بهتر شوند و طوری باشند که مثلاً «در» و «من» در بند اول اضافه به نظر نیایند. جملهها را تا جایی که میشود به جملهبندی سادۀ محاورهای نزدیک کن؛ البته با زبان معیار، نه با واژههای شکسته. بهتر است روایت را در آثارت تقویت کنی تا مخاطب، که اینجا کم سن و سال هم هست، خط روایت را گم نکند و به قول خودمان گیج نشود. لازم است که بندهای نوشتهات از همدیگر بیشتر حمایت کنند و طوری نباشند که انگار هر کدام برای خودشان نوشته شدهاند. در بند دوم «گلها» یکدفعه ظاهر شده است و مخاطب اطلاعی از آن ندارد. برای آنکه بیشتر متوجه منظورم بشوی، جای بند دوم و سوم را عوض کن و دوباره بخوان. میبینی که اینطوری بهتر میشود و دیگر گنگ نیست. بند آخر هم خوب نتوانسته کار را جمع کند و «آن آدم زیبا» پایانبندی زیبایی برای این شعر نبوده است. باید روی پایانبندیها بیشتر کار کنی چون نوشتههای قبلیات هم انگار یکدفعه تمام شده بودند و انتظار داشتیم هنوز ادامه داشته باشند یا بهتر تمام شوند. اما از همۀ این حرفها که بگذریم، به نکات خیلی مهمتری میرسیم...
اگر یادت باشد در نقد قبلی، منتقد گرامی گفته بود که بهتر است از وزنهای کوتاه و شاد استفاده کنی. کوتاه بودن وزن برای این است که مخاطب کودک بتواند آن را راحت بخواند و درگیر وزن نشود؛ اما شاد بودن وزن به چه دلیل است؟ نوشتن شعر بزرگسال دلایل مختلفی دارد و اشعاری که برای بزرگسالان سروده میشود پیامهای گوناگونی دارند. از پیامهای شاد گرفته تا مضامین غمگین و حتی گاه ناامیدکننده! اما دنیای کودک این چیزها نیست و ما هم نباید ذهن او را با این چیزها درگیر کنیم. وقتی که بزرگتر شد به اندازۀ کافی فرصت دارد که با مسائل تلخ و غمگین روبهرو شود. حالا که کودک است باید خوشحال باشد و کودکی کند. درست است، کودکانی در این جامعه زندگی میکنند که نمیتوانند کودکی کنند اما نباید آنها را مضمون شعر کودک کنیم تا کام باقی کودکان هم تلخ شود. تصور کن ذهن کودکی با خواندن این نوشتهات درگیر شود و آن کودک را غمگین و محزون ببینی! چه حسی به خودت میدهد؟ فضای شعر کودک باید شاد باشد؛ نه اینکه هیچ پیامی نداشته باشد ها! اما پیام مناسب خودش را میخواهد و شیوۀ انتقال پیام هم خیلی مهم است. مثلاً اگر میخواهیم به کودک بگوییم که باید مراقب طبیعت و حیاتوحش باشد، لازم نیست فیلمهایی را به او نشان بدهیم که مردم دارند طبیعت را نابود میکنند یا حیوانات را به شکل وحشیانهای از بین میبرند. در عوض میتوانیم به او زیباییهای طبیعت را نشان بدهیم و بگوییم که باید مراقب این زیباییها باشیم. برای نوشتن شعر کودک، هم باید مضمون بهتری انتخاب کنی، هم از زاویۀ مناسبی به آن مضمون نگاه کنی و شیوۀ بیان خوب و شادی داشته باشی. وقتی که کودک شعری بخواند یا بشنود و از آن لذت ببرد، آن را چندباره خواهد خواند و حتی ممکن است حفظ کند. امیدوارم وقتی که میخواهی برای کودک بنویسی، همینقدر سختگیری کنی و سعی کنی برای این ردۀ سنی سنگتمام بگذاری. سعی کن در این زمینه بیشتر مطالعه کنی؛ هم مطالعۀ تئوری دربارۀ شعر کودک، هم آثار خوبی که برای این مخاطب نوشته شده است. برایت آرزوی موفقیت میکنم و منتظر نوشتههای جدیدت هستم.