عنوان مجموعه اشعار : عشق
شاعر : پارسا جعفری
عنوان شعر اول : عاشقبغلم کن! اندکی هم اشک من می آید
"بغلم کن" اندکی از رشک تن می آید
من در اینجا کنجِ تیره،غم زده با قلبِ سست
گر نباشی از تنم بوی کفن می آید
یا برو از باغ، من هم میان هرزه ها
گر نَمیرم احتمالا یاسمن می آید
تا می افتم یاد آن شب های باتو سر شده
پی میبرم در شب من طعم لجن می آید
دائما دل خوش کنم دائم بگویم با دلم :
ای مهاجر!قلب من!روزی وطن می آید
هی دمیدم توی سازم هیچ کس عاشق نشد
توی قلبم یکسره : بازم بزن ! می آید
پس یقین کن در جهانی که از این شومی پر است
"بغلم کن" دائما از رشک تن می آید
با همه طعم لجن روی تشک ها خوابید
توی خوابش گریه کرد و شعر من می آید...
عنوان شعر دوم : معشوقچلچله ی اسیر او عاشق آسمان تو
سگ سیاه کوی او خیره به استخوان تو
قلب و نگاه و چشم او ریشه زده به جان تو
آن تبر کلام تو تیشه بزد به ریشه اش
مَد شدن و جزر جهان شده به ماه تو اسیر
غریبه ای در جنگلی شده به راه تو اسیر
شیرضعیف چشم او گشته به چاه تو اسیر
آن آتش نگاه تو آتش زده به بیشه اش
گفت که گفته ام به او مثل وطن عاشقشم
گفت که گفته ام درون هر کفن عاشقشم
گفت که گفته ام به صد بار که من عاشقشم
فندک و سیگار زد و دود شد آن کلیشه اش...
عنوان شعر سوم : ....