عنوان مجموعه اشعار : شعر خردسال
شاعر : امیر کیوان شعبانی
عنوان شعر اول : باران و توکا تق و تق و تق
تق و تق و تق
بارون داره
می باره تق تق
شر و شر و شر
شر و شر و شر
نادون داره
میخونه شر شر
شاد شاد شاد
شاد شاد شاد
باهم میخونیم
تو بارون چه شاد
چیکا و چیکا
چیکا و چیکا
عطسه میکنه
رو شاخه توکا
عنوان شعر دوم : آدم برفی آدم برفیم روز به روز
داره لاغرتر میشه
غصه میخورم براش
می ترسم که گم بشه
-)) غصه نخور سال بعد
بازم منو می بینی
تا اون موقع خوب بخور
گوجه ی سبز و هلو و انار و سیب زمینی((
عنوان شعر سوم : --
با سلام و مهر به امیرکیوان شعبانی، به بررسی دو شعری که در این فرسته برای نقد ارسال کردهاند، میپردازیم. هر دو شعر، شعر کودک هستند.
در مورد اینکه شعر کودک باید وزن عروضی داشته باشد یا وزن هجایی، یا وزن هجایی تکیهای، اختلاف نظر وجود دارد.
شعرهای مورد بحث، از قواعد وزن عروضی پیروی نمیکنند.
تق و تق و تق
تق و تق و تق
_ U U U U
بارون داره
_ _ _ _
میباره تق تق
_ _U _ _
همانطور که میبینید، شعر از الگوی عروضی یکسان و مشخصی پیروی نمیکند. به لحاظ هجایی هم تعداد هجاها با هم برابر نیست.
با الگوی هجایی_تکیهای که بررسی کنیم، به این شکل پیش میرویم که مکثهای کوتاه را با یک خط(|) و مکثهای بلند را با دو خط(||) نشان دهیم.
تق و تق و تق/ تق و تق و تق
_ _| _ _|_ || _ _| _ _| _
بارون داره/ میباره تقتق
_ _| _ _|| _ _| _ _ _
شر و شر و شر/ شر و شر و شر
_ _| _ _| _ || _ _| _ _| _
ناودون داره/ میخونه شر شر
_ _| _ _|| _ _ | _ _| _
شاد شاد شاد/ شاد شاد شاد
_ _| _ _| _ || _ _| _ _| _
با هم میخونیم/ تو بارون چه شاد
_ _| _ _| _ || _ _| _ _| _
خب همانطور که میبینیم، وزن شعر وزن عروضی نیست، وزن هجایی هم نیست، اما دو بند اول از یک الگوی عامیانه استفاده میکنند که میتواند هجایی_ تکیهای باشد. بند سوم اما طبق همان الگوی عامیانه هم نیست و با دو بند قبلی سر محل آن مکث طولانی، تفاوت دارد. در خوانش هم این تفاوت مشخص است. به هر صورت در شعر کودک که جنبهی موسیقیایی آن مهمتر است، این تفاوت موسیقی، میتواند بخشی از کار باشد و عیب ندارد، اما اگر سلیقگی برخورد کنیم، من خودم ترجیح میدهم که وزن حتی شعر کودک هم عروضی باشد که از بچگی، ذهن بچهها نظم عروضی را دریابد.
لازم دیدم که در مورد وزن شعر کودک کمی گفتگو کنیم.
از لحاظ موسیقیایی، آنجایی که در شعر دوم میگویید: غصه میخورم براش، 《 خو》 را باید بلند و با یک مکث در آن سیلاب تافظ کنیم که حضور همزمان این دو مشخصه، به خوانش شعر و به تبع آن وزن شعر، آسیب زده است.
اما بعد... تق و تق و تق در مورد باران، کمی نچسب است. بدین خاطر که تق و تق مال در زدن است و صدای باران همانطور که سراینده در بندهای بعدی به خوبی استفاده کرده، شرشر است و ریختن کمکمش هم چکه کردن است. این یکی از خوبیهای کار سراینده در تخاطب با مخاطب کودک است که فقط آن تق و تق به نظر، وصلهی ناجوریست.
ایجاد صدا در شعر کودک برای تصور باران، به تخیل کودک کمک میکند، و در ادامه تصویر را برای او ملموستر میکند.
دیگر اینکه در شعر کودک، گرچه استفاده از آرایهها باید کمتر در دستور کار قرار بگیرد، اما تا جایی که به موسیقی و زیبایی و ساخت جهان کودکانه با تصورات و تصویرسازیهاس مستقیم ضربه نزند، قابل استقاده است و حتی یک ارزش افزوده هم محسوب میشود. مثلا چیکا که تلطیف چکه است، وقتی کنار توکا قرار میگیرد، منجر به واجآرایی میشود و توامان منجر به یک لذت افزوده هنگام خوانش در ذهن کودک میشود.
در شعر دوم، نکتهی خوب این است که باز سراینده، در دو مصرع 《 آدم برفیم روز به روز/ داره لاغرتر میشه》از غیر مستقیمگویی و پوشیدهگویی طوری استفاده کرده است که اصلا مانع درک اولیهی کودک نمیشود و کار را برایش سخت نکرده است. در حالی که لاغر شدن ادمبرفی، به آفتابی شدن هوا و گرم شدن هوا ربط دارد و معنای گرمایش میدهد.
نکتهی منفی این شعر به جز آن وطن 《 میخورم》، وضعیت قافیه است، که در بند اول، قافیهای طبق قواعد قافیه نمیبینیم. این در حالیست که قافیه زنگ کلام است و به لحاظ موسیقیایی اهمیت بالایی دارد، و موسیقی هم بخش مهم شعر کودک است.
نکتهی مثبت دیگر، اضافه کردن یک سطر یا مصرع به بند آخر است که همیشه لازم نیست الزاما فقط همان چهار مصرع را داشته باشیم. آن گسترش هم به لحاظ موسیقیایی کمی قافیه را به تاخیر انداخته و اتفاقا به تنوع موسیقی کمک کرده است و به ان زیبایی بخشیده است.
در مجموع فکر میکنم که آقای شعبانی اگر آن چند نکته را مد نظر قرار دهند، ذائقهی خوبی برای سرودن شعر کودک دارند و درک خوبی هم از آن فضای کودکانه دارند. پس موفقیت ایشان دور از دسترس نیست و این موفقیت را برایشان آرزو میکنم.