شناخت قالب




عنوان مجموعه اشعار : بی نام
شاعر : محمد رجائی


عنوان شعر اول : رقص خاطر
بر تن سرد شیشه‌ی زمستانی
لشکر خیس نم فرو ریزد
پشت شیشه میان این گرما
در دلم ناگهان غمی خیزد
یاد تو از ورای شیشه‌ سرد
رقص رقصان به دیده می‌آید
چشم خسته ز دوری‌ات اشکی
بر تن یاد کهنه می‌ریزد
لشکر پیر و خسته‌ی دیده
تیغ بر جان من فرود آرد
یاد تو یک نفس نیاساید
رقص یادت به غم می‌آویزد
در میان اطاقک تنگم
خاطری بر سرم هجوم آرد
نقش سیمین خاطرت هردم
دردها بر دلم می‌انگیزد

عنوان شعر دوم : جان بیمار
جان من در مهر تو احصار گشته
تیرگی‌ها بر سرش آوار گشته
زجر دیده، زار گشته
وه بدون یاوری غمخوار گشته
طفلکی جان از غمت بیمار گشته
عاقبت از عشق تو بیزار گشته
در زمین واردات از چین، یکی کفتار گشته
ذیل آن کارآفرینان نمونه سرخط اخبار گشته
زیرمیزی داده زین سان در میان مردم اخیار گشته
پول خود در سکه خوابانده، از این‌رو سرشناس و پادشاه سکه در بازار گشته
اختلاسی کرده و فوراً به سوی کانادا فرّار گشته
لیک چون وارد نبوده دستگیر و عاقبت بر دار گشته
طفلکی جان از نبودت زار گشته
زور بی‌پولی فشار آورده زینرو در صف نامردمانِ ناکسِ غدار گشته



عنوان شعر سوم : کولای سرد
گهگداری قلب آدم می‌شود مأوای درد
تیرگی آواره می‌گردد به روی جان مرد
شهربند حرف‌ها آتش‌گه سوزان شود
شعله‌ها آرام ناگیرند جز با یک قلپ کولای سرد
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام


از آنجایی که اطلاعی از سابقه شعری دوست عزیزمان ندارم ازین رو نمیتوان غیر از اثر پیش رو توصیه‌های دیگری داشت. پس صرفا روی متن تمرکز کرده و به نکاتی اشاره خواهم کرد.
اثر نخست یک غزل در وزن دُوری است که شاعر در آن با تصویر پردازی‌هایی به شعر رسیده است حال میخواهم با بررسی بیت به بیت آن به نکاتی اشاره کنم.
در بیت نخست. تصویری که ارائه شده است تقابل سردی و گرمی است اما نه تقابل خوبی و بدی. در واقع هر دو به نوعی سردند هم فضای ملموس بیرون هم عاطفه‌ی آن .و در درون اینسوی شیشه نیز با اینکه از گرم بودن محیط ملموس سخن گفته اما عاطفه سردی در آن جاری ست. حال میشود به تقابل قطرات سرد آن سوی شیشه و اشکهای گرم اینسوی شیشه نیز رسید که این یکی از حسن‌های زبان شعری ست.
نکات قابل اشاره دیگر: ترکیب (شیشه ی زمستانی) که مراد همان شیشه سرد و یخ بسته در زمستان است. اما ان را بصورت ترکیب بکار گرفتن شاید محل اشکال باشد.
و نیز ترکیب (لشکر خیس نم) که یک تصویر بسیار زیبا و ملموسی را در خود دارد.
شاعر با یک انتقال مناسب به بیت دوم فضاسازی را گسترش داده و با ورود(اشک) تقابلی که به ان اشاره کردم اتفاق می افتد. و تن شیشه و تن یاد کهنه. نیز یک همسویی و ارتباط خوب را ایجاد میکند.
در بیت سوم اینبار ترکیب( لشکر پیر دیده) که تیغ هم دارد نمیتواند ملموس و عینی باشد مگر اینکه شاعر اشاره ای به( مژه) میکرد. تا لشکر بودن و تیغ به دست داشتن قابل توجیه میشد.

شعر به یک موضوع تقریبا واحد آنهم بصورت کوتاه پرداخته ست که از این جهت رنگ و بوی قالب قطعه را دارد. و از جهتی نیز بدلیل نوع شکل و فرم ان رنگ و بوی چهارپاره را دارد.. و صرفا تغزل موجود در آن توانسته با قالبش که غزل میباشد همسویی پیدا کند.



اثر دوم:

در شعر شدن متنی عوامل بسیاری دخیل هستند که شاید مجالی نباشد در یک یادداشت و در مورد یک شعر به همه آن اشاره نمود.
یکی از آن مهم‌ها انتخاب درونمایه مناسب است. هر درونمایه‌ای نمیتواند در قالب شعر ارائه شود زیرا ظرفیت و ظرایف شعر این اجازه را نمیدهد. مگر اینکه گاه شاعر از زبان طنز مدد جسته و زاویه دیدش را عوض کند.
در مورد اثر پیش رو اولین نکته قابل توجه نساله قالب میباشد که نمیتواتیم قالب تعریف شده‌ای برای آن در نظر بگیریم زیرا هیچ کدام از قواعد قالبهای کلاسیک و و نیز قالب‌گونه‌ی نیمایی را ندارد. در این اثر هر سطر وزن دارد و قافیه و ردیف نیز. که چنین ویژگی شامل هیچ کدام از قوالب شعر کلاسیک‌ نیست. و هم اینکه سطرها یا مصرع‌ها کوتاه و بلند هستند که اگر آن را نیمایی در نظر بگیریم بدلیل اینکه علاوه بر شکل ظاهری قالب نیمایی نیازمند شرایط دیگری هست باز نمیتواند نمره قبولی بگیرد. پس مساله قالب اصلی‌ترین مشکل این اثر میباشد.

مساله دوم انتخاب درونمایه است. درونمایه این اثر همانطور که مشخص است اعتراضی و انتقادی ست و به مسایل روز جامعه پرداخته انهم بصورت مستقیم و تند. که آن را تبدیل به شعار کرده و از شعریت دور شده. و تقریبا هیچکدام از عناصر ششگانه شعر در ان رعایت نشده است
عناصری چون. تخیل. عاطفه. موسیقی. زبان. اندیشه

اثر سوم
در شعر گاه زبان طنزآلود داریم گاه محتوای طنز آلود. البته طنز تعاریف گسترده‌ای دارد که امروز به معنای عمقی آن توجهی نمیشود. و صرفا طنز را با توجه به بار سطحی کلمات پیش میبرند.
در این اثر نیز کلمه( یک قلپ کولای سرد) از جنس همین نوع کلمات با بار طنزآمیر میباشد اما مولف نتوانسته از آن استفاده‌ی طنزامیری داشته باشد.

و مساله دوم باز هم راجع به قالب این اثر است که در دو بیت ارائه شده و بنظر نمیتوان قالب مشخصی برای آن در نظر گرفت.

توصیه ای که میتوانم داشته باشم این است که مطالعه‌ای درباره شناخت قالبهای شعری و نیز لزوم وجود عناصر شعری داشته باشید تا مسایل ابتدایی برایتان روشن تر حل شود تا بتوانید دست به شاعرانگی‌هایی بزنید

موفق باشید

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.