وزن زدگی




عنوان مجموعه اشعار : ...
شاعر : علی سلیمی قلعه تکی


عنوان شعر اول : ...
این غیبت بی حضور دیدن دارد...
طعم لب تو شوق مکیدن دارد...
پایان سکانس آخرین اکران؛
موسیقی متن تو شنیدن دارد...

***

من بند به آویز نگاهت بودم؟
یا تیزی آن هلال ماهت بودم؟
یا شایدم آهنگ طنین متن ؛
موسیقی احساسی آهت بودم...

***

رقصیدن آبی نگاه سردم...
یا قهوه‌ای سه پیچ موی زردم...
تسبیح کنان شرر شرر می‌سوزند ؛
از آتش عشق شعله ی تو هر دم...

***

شادی دو ، سه روز از کنارم رفت و...
روحم زخمی درون غارم رفت و...
رفت و...
رفت و...
رفت و...
رفت و...
بعدش ؛
جای شادی غم خوشی برگشت و...

* قافیه مصراع آخر و تمایز آن تعمدی است.

***

تنها بودم
بدون او
این
یا آن...
تا صبح قدم زدم درون میدان
باران
باران
باران
باران
باران...
لبخند زدم
رها شدم از زندان...


***

مجنون صفتم ؛
تیزی کند تیغم ...
آزادی سرکشم ؛
پر از تعمیقم ؛
در کوچه بن بست جهان امروز :
زخمی و شکسته مثل نستعلیقم ...

***

هر زمزمه جادوی خودش را دارد...
لبیک به تو بوی خودش را دارد...
امروز من از قبل غم انگیز ترم ؛
این جمعه هیاهوی خودش را دارد...

***

باران که زدی پنجره یادم آمد...
آواز خوش حنجره یادم آمد...
در خیس ترین لحظه چشمانت من :
تب دار ترین خاطره یادم آمد...


عنوان شعر دوم : ...
...

عنوان شعر سوم : ...
...
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام

پیش‌تر چند اثر از آقای سلیمی مطالعه کرده و یادداشتی برای آن نوشته‌ام.
و به یاد دارم در باب رباعی مقدمه‌ای را طرح کرده بودم.
آقای سلیمی طبع رباعی را دارد یعنی ذاتا رباعی نویس است و فرم آن را میشناسد. زیرا رباعی یک قالب ناگریز از فرم است و ذاتا فرم دارد که چه بسا بسیارانی که غزل‌ کار میکنند نمیتوانند در رباعی عاقبت بخیر شوند.

حال قصد دارم در متن کار تک به تک اثار ارائه شده را بررسی کرده و به نکاتی اشاره کنم. و قصدم بیشتر نشان دادن نقاط ضعف آثار پیش‌رو خواهد بود که شاید از نظر من موجب شلختگی در زبان شده است.

اثر یک:
نخستین مساله‌ای که مخاطب با آن درگیر است کشف روابط معنایی بین‌مصرع‌هاست. به این فکر میکند که مضمون پردازی مصرع اول که ایجاد یک رابطه و پارادوکس بین‌ دو مفهوم (غیبت و حضور) چه ارتباطی میتواند با بوسه از لب یا پایان سکانس یک اکران و موسیقی متن یک فیلم که تشبیه به شخص شده داشته باشد.
نکته دیگه این که (غیبِ بی حضور) نوعی حشو است. زیرا از لحاظ معنایی غیبت یعنی عدم وجود حضور. پس بی‌حضور نیز یعنی همان غیب. حال ترکیب غیبتِ بی حضور انگار همان(غیبتِ غیبت) است. نکته قابل توجه در این‌مصرع که به شعر شدن آن منجر شده است. دیدن داشتن غیبت است که در واقع پارادوکس موجود در آن دلنشین و شاعرانه است.

در مصرع دوم گفته طعم لب تو... که اگر میگفت لب تو... بنظر منطقی می‌بود. زیرا لب در نقش مفعول ظاهر میشد اما بافت جمله طوری است که ذهن‌ مخاطب احساس میکند طعم در نقش مفعول است. هرچند شاعر صرفا فاعل را که خود اوست برجسته کرده است.
در مصرع سوم یک تتابع اضافات رخ داده است که در قالبی همچون رباعی که فرصتی برای اضافات نیست و شاعر باید در حد ممکن ایجاز را رعایت کند اینچنین اتفاقی قابل قبول نیست.
(پایانِ سکانسِ آخرین اکران) یک‌مصرع کامل در چهار کلمه صرفا یک‌معنا را انتقال میدهد. آنهم پایان چیزی است. مثل فیلم .
در مصرع آخر یک حرکت زیبایی رخ داده که به شعر شدن آن منجر شده است. (موسیقی متن تو) اینکه برای شخص که معشوق باشد متنی در نظر گرفت و سپس برای آن موسیقی در نظر گرفت به نوعی گسترش دایره تخیل است و معانی بسیاری با خود به همراه می‌آورد.

نکاتی که اشاره کردم در جزییات کار و تکنیکهای موجود در یک‌ مصرع بود . اما در کلیت کار ،مساله کشف روابط معنایی و منطقی بین مصرع‌هاست.

اثر دو:
(بند به آویز نگاه)
اول اینکه آویزِ نگاه یعنی چه و این ترکیب چه تصویری را به همراه دارد؟
دوم اینکه بند آویز نگاه کسی بودن یعنی چه؟
سوم اینکه ترکیب هلال ماه هم به نوعی حشو است چرا که هلال مختص ماه است. یا حداقل اینگونه مصطلح میباشد
چهارم اینکه ماه او یا ماه متعلق به او ،چیست که تیزی هلالش مد نظر است.؟ هلال در ادبیات کلاسیک معمولا استعاره از ابرو است. اگر منطور از (هلال ماه او) همان (ابرو معشوق) است باید گفت معناپردازی دچار صعف شده است.
پنجم اینکه (شایدم) باید (شاید هم) باشد

اثر سه:
باز هم مساله تتابع اضافات ! (رقصیدن آبی نگاه سرد) این‌جمله از چهار کلمه تصویری ساخته شده است. (رقص. آبی. نگاه. سرد) هر چهار کلمه یک تصویر مختص به خود را دارد . ازدحام تصاویر در بیشتر مواقع به ضرر شعر تمام میشود. چرا که جمله دیر و نارس به معنا میرسد و تا به معنا برسد فصاحت کلام را قربانی میکند.
همینطور است در مصرع دوم (قهوه ای سه پیچ موی زرد)
در مصرع سوم تسبیح کردن صحیح نیست. تسبیح گفتن باید باشد.
در مصرع سوم فعل جمع ( میسوزند )به کدام مفعول مربوط میشود. چه چیزهایی میسوزند؟
موهای قهوه‌ای؟
و اینکه در مصرع چهارم از آتش عشق شعله تو هر دم چه؟ آیا فعل میسوزند مصرع قبل به این مصرع مربوط است؟
یعنی از اتش عشق شعله‌ی تو هردم میسوزد؟
که در این صورت نیز خطای دیگر در ارکان جمله رخ میدهد.
مشکل اصلی اثر پیش‌رو این است که اولا ارکان جمله دچار خلل است. دوما ازدحام تصاویر بی تکلیف موجب کاسته شدن از فصاحت کلام شده است

اثر چهار:
(رفت و...)رفت و چه؟
اولین سوالی که برای مخاطب ایجاد میشود ادامه‌ی معنای این جمله است.
در مصرع چهارم به این سوال میخواهد پاسخ بدهد. رفت و غم خوشی برگشت.
حال اینکه آنسوی معادله یک‌ تضاد معنایی ساده ست بماند. یعنی شادی رفت و غم برگشت.
نکته قابل توجه دیگر اینکه (جای شادی غم خوشی برگشت) یعنی چه؟ ترکیب (غم خوشی ) یعنی چه؟
نکته دیگر: (درون غارم) یعنی غاری که متعلق به من است و این غاری که روح هم درون آن میرود چه چیز میتواند باشد؟ منطور تن است یا دل یا چه؟

این اثر دچار ضعف تالیف است. اولین دلیل آن هم عدم توجه به جمله بندی است. که رسایی معنا را دچار اخلال کرده است.
و دست‌بردن در اصول قافیه و ردیف آنهم در یک قالب کوتاه که نقش قافیه برای ایجاد موسیقی بسیار حائز اهمیت است به ضرر کار تمام میشود. هر آشنایی زدایی نمیتواند مثبت تلقی گردد مگر اینکه دلیل قانع کننده ای برایش وجود داشته باشد.

اثر پنج

مساله اول در مورد شکل نوشتن یک اثر است. شکل ظاهری میتواند در شعر فرم ایجاد کند و به ذهن تصویری مخاطب سمت و سو بدهد. در این اثر که با یک سطر بندی خاصی ارایه شده است این اتفاق افتاده و میتوان ان را مثبت تلقی کرد. یکی از اهداف شعر آزاد هم همین مساله است که سطر بندی نباید دچار و اسیر قالب باشد و توسط آن محدود شود.

(تنها بودم) سطر تمام میشود و ادامه‌ای ندارد و به نوعی تنهایی را به ذهن متبادر میکند.
(بدون او) این سطر نیز همینطور ادامه‌ای ندارد و مفهوم بدون کسی بودن را با خود دارد.
(این) . (یا آن) این دو مورد نیز در ادامه شکل معنایی سطور گذشته جایگاه خود را دارد و میتواند به عنوان یک سطر مجزا ارائه شود.
و در ادامه اینکه هر کدام از کلمات (باران) هم بصورت مجزا در یک سطر ارایه شده‌اند علاوه بر اشاره به تنهایی موجود در معنای سطور پیش مفهوم قطرات باران را نیز با خود دارد.
این‌ نوع تکتیک را من یک حسن تلقی میکنم.
اثر یک عاطفه جاری دارد عاطفه‌ای که از باران و قدم زدن در تنهایی و رهایی بوجود آمده است.
نکته دیگر (قدم زدم درون‌ میدان) نمیتواند تصویر ملموسی باشد. قدم زدن دور میدان بیشتر قابل قبول‌تر است.

و اینکه قدم زدن درون‌ میدان به نوعی مفهوم زندانی بودن را با خود دارد. ولی در مصرع آخر سخن از رهایی میزند. که از لحاظ منطق معنایی جمله شاید بتوان بر آن خرده گرفت

اثر شش
ارتباط‌ بین سوژه‌های کلیدی شعر گنگ است
ارتباط مجنون صفت بودن با تیزی یا کندی تیغ چیست؟
و پارادوکس تیزیِ کند چه نقشی بازی میکند؟
و مارادوکس پر از تعمیق چه ارتباطی با دیگر سوژه‌ها دارد.
در مصرع آخر یک ضربه با توجه به بار معنایی و تصویر خط شکسته نستعلیق و معنای شکسته و ارتباطش با خسته ایجاد شده است. ولی باز با دیگر سوژه‌های اثر فقط میتواند یک ارتباط خطی داشته باشد.

اثر هفت:
آنطور که مینماید یک اثر با موضوع انتظار است.
زمزمه در نقش دعا میتواند باشد که اثراتی دارد اما اینکه جادو را به ان نسبت بدهیم شاید مورد قبول نباشد و انگار صرفا بخاطر قافیه به کار رفته است

(لبیک به تو ) را میتوان از لحاط نحوی رد کرد
و بو داشتن آن را حتما باید رد کرد.

بیت دوم دوتا مصرع خوب محسوب میشود اما ارتباط دو مصرع با یکدیگر سخت است. دلیل آن استفاده از کلمه هیاهو است که با جمعه نسبت داده شده . این‌جمعه هیاهوی خودش را دارد چرا باید موجب عم انگیزی کسی شود مگر ان هیاهو دلیلش چیست؟

اثر هشت:
اولین‌نکته قابل توجه فعل (زدی) است ذهن انتطار دارد (باران که زد) را بشنود البته این حرکت باعث چندمعنایی شده است و در نوع خود حسن محسوب میشود. باران که زدی میتواند معنای بوجود اوردن باران. یا اشک ریختن. را تیز داشته باشد.
جملات از لحاظ فرم معنایی سالم و بر اساس قاعده است و توانسته تصاویر مدنظر را به بهترین شکل ارائه دهد. و همچنین موسیقی طبیعی کلام نیز در آن رعایت شده است و حالت مصنوعی و وزن زده‌گی به مخاطب دست نمیدهد.

مساله وزن زده‌گی در کارهای دیگر بیشتر به چشم میخورد و در بیشتر موارد کلام موسیقی طبیعی خود را به وزن میبازد.
این رباعی را میتوان در بین دیگر رباعی‌های ارائه شده موفق ارزیابی کرد



شاعر بمانید

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۱
علی سلیمی قلعه تکی » جمعه 06 اسفند 1400
ممنونم از شما. شاعر بمانید.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.