در انتظار یک آینده درخشان




عنوان مجموعه اشعار : دیدمت چون ماه
شاعر : عرفان خداشناس


در مـیـــان شـب تـاریــک و سیـــاه زنـــدگی
دیدمت چون ماه ، همان زیبایی و رخشندگی

سِحر چشمت شعلهٔ ایمان به جانم برفروخت
شـاعـــر شعر نگاهتــ را ببـایـــــد بندگـــی

نقش رویت کی چنین بر سنگ یادم جا گرفت ؟
کی ربــودی از دل زارم چنــیـن آســودگـی ؟

مِی ز یادت می‌چشم ، شب را برقصم تا سحر
من ندیدم پیش از این از مِی چنین مستانگی

تاب گیـسویــت چو دیدم خواب را غافل شدم
جعد گیـســوی تو خوابـم را نــهد آشفتگـــی

شـعــر گشتـم بعد دیـدارت ، پریـدم در ورق
غرق گشتــم بعد تـو در بحر این دلدادگـــی

دل به یادت می‌نوازد ، رقص جوهر بر ورق
عقـل می‌گرید فقــط از درد این دیوانــگی …

عنوان شعر دوم : —


عنوان شعر سوم : —

نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام
خوش آمد عرض میکنم به دوست شاعر تازه وارد و تازه کار. امید که آموزه‌‌ها و راهنمایی‌های صورت گرفته در این پایگاه توسط منتقدان مثمر ثمر واقع گردد و مسیر روشنی را در شعر برای شما رقم بزند. باید بگویم آنچه که شما در ۱۵ سالگی ارائه داده‌اید بسیار با ارزش و قابل تقدیر است. و بسیار امیدوارکننده ازین جهت باید تبریک گفت که یک شروع قوی و قابل قبولی دارید. دلایلی هم برای این مساله دارم از جمله اینکه به وزن عروضی به صورت سماعی و ذهنی واقف هستید و هم اینکه جمله‌بندی‌ها با بیت‌پردازی‌ها هماهنگ است. تخیل و عاطفه در اثر حرف اصلی را میزند. آشنایی زدایی‌هایی اتفاق افتاده که از یک شاعر تازه‌کار نوجوان بسیار جای خوشنودی دارد انجا که میگوید (من ندیدم پیش ازین از می چنین مستانگی). که دور از انصاف است اگر نگویم یک مصرع بسیار درخشان و زیبایی ست. و دیگر موارد که موجب میشود من به آینده‌ی این شاعر امید داشته باشم. که به مرور زمان با تمرین و تلاش و آموختن موارد لازم به این امید افزوده خواهد شد. حال میخواهم جزئی تر در متن اثر به مواردی اشاره کنم که راحت‌تر بتوان به اشکالات موجود پی برد و آن را اصلاح نمود.

محتوای اثر همانطور که می‌نماید عاشقانه است.معشوقی که به ماه روشن در میان شب تاریک تشبیه شده است که ایمان دل عاشق را دچار خللل میکند عاشقی که شاعر چشمان اوست. عشقی که ماندگار و همیشگی ست آنچنان که روی سنگ نقشش میماند و.... همه این نشانه‌ها نشان از یک عشق هیجانی و خام است یا به تعبیری یک عشق زلال و تمام. چیزی که در آثار همه شاعران تاریخ سابقه دارد. اما در این‌ مرحله آنچه که باید مهم و قابل توجه باشد مساله‌ی دیگری ست. محتوا و پیام برای یک شاعر تازه کار طبیعتا باید همین باشد. همانطور که اشاره کردم شاعر جوان نسبت به وزن اشنایی قابل قبولی دارد که میتوان گفت در شعر کلاسیک پنجاه درصد راه است. زیرا بسیارانی هستند که تا سالها با مساله وزن درگیر هستند و همه انرژی‌شان صرف وزن‌ میشود و از شاعری باز می‌مانند. و مساله دیگر نقش قافیه و قافیه‌پردازی در شعر است حال جدای از خطاهای جزئی قافیه شاعر نقش قافیه را خوب میداند و به آن توجه دارد. البته در وزن و قافیه خطاهایی رخ داده است که به آن اشاره خواهم‌ نمود.
نمیخواهم بصورت تکنیکی مساله وزن را بررسی کنم. وزن موجب ایجاد یک موسیقی کلامی یکنواخت در شعر میشود یکنواخت ازین نظر که موسیقی برخواسته از مصرع اول همانی باشد که در دیگر مصرع‌ها وجود دارد. اگر توجه کنیم در اثر پیش رو تقریبا تمام‌ مصرعها یک موسیقی مشخصی دارد اما در بعضی موارد چون شاعر بر اساس آشنایی ذهنی پیش رفته نه بر اساس تکنیک این‌ موسیقی دچار خدشه میشود. در مصرع اول مجبور میشویم کلمه (شب) را بصورت مشدد تلفظ کنیم :(شَبِّ تاریک) تا وزن درست شود که البته نباید اینگونه باشد . یا در مصرع دوم کلمه (ماه) باید بصورت (ما) بدون در نظر گرفتن (ه) تلفظ شود. این دو مورد تنها خطای وزنی موجود در اثر بود که قابل حل است.

مساله بعدی قافیه و اصول آن است.
ابتدا تعریفی از قافیه ارائه میدهم تا روشن‌تر بتوانیم آن را بررسی کنیم:

کلمات قافیه باید حداقل یک صامت و یک مصوت پایانی مشترک داشته باشند تا قافیه محسوب شوند و البته این کلمات باید اصل کلمه بدون پسوند و پیشوند باشند.

در تعریف صامت و مصوت نیز باید گفت:
صامت به تمام حروف الفبایی میگویند که ساکن هستند و باید توسط مصوتهای ششگانه صدادار بشوند
مصوتهای نیز دو دسته‌اند مصوتهای بلند شامل( آ. او. ای) و مصوتهای کوتاه شامل( اَ. اِ . اُ)
حالا در کلمات قافیه مد نظر که حروف(اَنده) مشترک بود مصوت کوتاه (اَ) و صامت(نده) مشترک میباشند که با توجه به تعریف قافیه است.
کلمات قافیه در این اثر ازین قرار است
(زندگی.رخشندگی.بندگی. آسودگی و...) همانطور که اشاره کردم پسوندها را حذف میکنیم و اصل کلمات را در نظر میگیریم (زنده+گی. رخشنده+گی. بنده+گی. آسوده+گی. مستانه+گی. آشفته+گی. دلداده+گی. دیوانه+گی) با توجه با این باید گفت تنها کلمات (زنده و رخشنده و بنده و آسوده) هم‌قافیه هستند. زیرا همانطور که میبینیم حروف و صدای ( اَنده ) در پایان آنها مشترک است. پس کلماتی که این ویژگی مشترک را دارند میتوانند با این کلمات هم‌قافیه باشند مانند. دنده. بنده. رنده.خنده.پرنده. چرنده. زننده و... زیرا پایان تمام این کلمات بدون پسوند(گی) به (فتحه+نده) ختم میشود. ولی دیگر کلمات قافیه‌ مثل (مستانه+گی . آشفته+گی. دیوانه+گی) این ویژگی مشترک را ندارند زیرا در دو کلمه دیوانه و مستانه پایانی مشترکشان (انه) میباشد و در کلمه آشفته (اُفته) هست ولی در کلمات قبلی که با یکدیگر قافیه محسوب میشدند پایانی مشترک (اَنده) بود.
البته علت اصلی این انحراف پسوند (گی) میباشد که شاعر را به خطا انداخته و کلمات را همراه با پسوند قافیه گرفته است. که امیدوارم در شعرهای بعدی رعایت گردد.

سخن آخر اینکه با توجه به اظهار دوست شاعرمان که: تعداد انگشت شماری شعر نوشته و کانون و انجمنی نیز نرفته‌اند باید گفت آنچه که ارائه داده‌ند بسیار شگفت و قابل تشویق است.و من به آینده ایشان بسیار امید دارم. و منتظر شنیدن آثار بیشتری از ایشان هستم.


شاعر بمانید

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.