شاعر نگهبان یک زبان است




عنوان مجموعه اشعار : شاپرک های سپید
شاعر : هادی همتی


عنوان شعر اول : اندروید نگاه
تو مرا نصب کن در اندروید نگاهت
ورژن من با همه فرق دارد….!!
نه ویروس تنهایی ام
نه فیلتر شکن غرور
نه امواج احساس های مضر
هسته‌ی ناب اشتیاقم
ورژن من ساخته دست خداست

عنوان شعر دوم : پیله ی دل
بی قراری لب گشود و کرد بر من خنده ای
ای نگارا، عاشقی خاموش چون من دیده ای؟
این چنین آغاز کردم بحث عشق و دلبری
گر نداری غم، وفا را از چه پنهان کرده ای؟
می ربایی با نگاهی، شوق هایی از وفا
انتظاری تا رهایی، عهد با جان بسته ای؟
از کجا باید نشانی می گرفت از دوستی
دل پریشان کرده‌ای باز آ کجا تو رفته ای؟
باورم چون شمع می سوزد ولی از خاطرم
در نیامد شاپرک از پیله دل لحظه ای
تا بیابم آن وفای عشق را در شاپرک
همچو لیلی در غیابم زهر دل را خورده ای

نوشته ۱۳۹۸/۲/۳
هادی همتی



عنوان شعر سوم : مهر استقامت
چترم را بردار
بنوش مهر استقامت را
جامه‌ی عشق بر تن کن
هوای بیرون شهر سیاه زخمی ست سرد
سنگ می بارد
درد می نالد
وزش رنج سنگین است، طاقت میخواهد.
کمی بعد از این….
پشت دیوار لبخندهای نیرنگ
زیر آن اندوه های سرد و خیس
خوبی هم ،گاه گاهی جای تعارف دارد
لبخند اشتیاق می خواهد

نشوی طعمه زجر
لای خندیدن سرخوش عاشقی ها
دام انداخته تنهایی.

تماشا دارد
روییدن زندگی پای بوته ی مستی ها
آغاز میشود طالع روشنایی

تشریح اول 16/11/1400
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام


من‌ مخالف گسترش دایره‌ی واژگانی و استخدام واژگان امروزی در شعر نیستم.اما اماهایی دارم. واژگان یک زبان طیف‌های گسترده‌ای دارد طیف معنایی، طیف موسیقیایی، و... و نیز ارتباطی که یک زبان از طریقی واژگان با زبان دیگر برقرار میکند. بطور مثال واژه‌ای همچون(مرسی) که از زبان فرانسه وارد زبان گفتاری فارسی و دیگر زبانهای محلی کشور شده است و شاید در لحاظ کمی بیستر از معادل‌های بومی خود کاربرد دارد که انهم دلایل مخصوص خود را در زبان شناسی دارد که اینجا مجال و محل بحث ندارد. یا بسیاری از واژگان عربی و ترکی و انگلیسی که وارد زبان فارسی شده و نهادینه گشته‌اند. خود زبان هم طیفهای کاربردی گوناگونی دارد. مثل زبان گفتاری. زبان اداری. زبان نوشتاری و... در بالاترین مرتبه این طیف‌بندی‌ها زبان ادبی و در راس ان زبان شعر قرار دارد. شعر زلال‌ترین و پویاترین طیف هر زبان است. و در واقع عروس یک زبان است و گاه حکمرانی میکند، آنچنان که گاه دستور و قاعده از آن عقب می‌افتند که مثالهای فراوانی میتوان بر آن شمرد.
با این حساب استخدام واژه در این طیف زبانی بسیار با حساسیت روبروست و هر واژه‌ای نمیتواند بدون پشتوانه و دلیل وارد طیف زبانی شعر بشود که در غیر آن صورت موجب ضایع گشتن زبان میشود. در دنیای امروزی که زیر سلطه‌ی تکنولوژی‌ست هر روز صدها واژه تازه وارد زبانهای گوناگون میشود. و اگر علم ادبیات فیلترها و مجوزها و حساسیتهای لازم را نداشته باشد در کوتاه مدت اثری از اصالت زبانهای کلاسیک جهان باقی نمی‌ماند در واقع ادبیات حافط زبان و تمدن و تاریخ و فرهنگ یک ملیت است. پس کسی که در ادبیات قدم و قلم میزند باید به چند و چون ماجرا واقف باشد و با حساسیت بیشتر عمل کند. مراد از این مقدمه اشاره‌ای ست به اثر نخست که مولف واژگانی را یک اثر که عنوان شعر را دارد استخدام کرده است. واژگانی برگرفته از تکنولوژی روز همچون اندروید. ورژن. ویروس. فیلترشکن. امواج و هسته(نه در معنای کلاسیکش).
انچه که من برداشت میکنم این است که ناخوداگاه مولف در پی نوآوری و آشنایی زدایی است و بفکر شگفت زده کردن مخاطب است. این فکر و ذهنیت در اصل و ذات مبارک و گرامی ست اما نوع برخورد با آن و کاربردش در واقعیت موفق نبوده است. تعریف نوآوری یا نوگرایی در شعر بسیار متفاوت‌تر از صرفا استعمال یک واژه‌ی نو میباشد. ازین رو من اثر نخست را در رسیدن به شعر با رای قطعی مردود اعلام میکنم. زیرا شاعر که در واقع نگهبان ادبیات است کج‌سلیقگی کرده است.

اثر دوم

مساله نخست درباره این اثر کلمات قافیه‌ آن است.
کلمات (خنده. دیده. کرده. بسته. رفته. لحظه. خورده)که بعنوان قافیه‌های مشترک در نظر گرفته شده نمیتوانند قافیه صحیحی محسوب شوند. در ابتدا تعریفی از اصول قافیه ارائه میدهم سپس دلیل این خطا را بیشتر توضیح خواهم داد.

کلمات قافیه باید حداقل یک صامت و یک مصوت پایانی مشترک داشته باشند تا قافیه محسوب شوند و البته این کلمات باید اصل کلمه بدون پسوند و پیشوند باشند.

در تعریف صامت و مصوت نیز باید گفت:
صامت به تمام حروف الفبایی میگویند که ساکن هستند و باید توسط مصوتهای ششگانه صدادار بشوند
مصوتهای نیز دو دسته‌اند مصوتهای بلند شامل( آ. او. ای) و مصوتهای کوتاه شامل( اَ. اِ . اُ)
حالا در کلمات قافیه اثر دوم ،تنها حرف(...ه) مشترک است که یک صامت است و باید گفت کلمات قافیه این اثر تنها در صامت اشتراک دارد که با توجه به تعریف قافیه صحیح نیست.

همانطور که گفتم در قافیه گرفتن کلمات بایست اصل کلمات را بدون پسوند در نظر گرفت سپس پسوندها را اضافه کرد. اما در این اثر وجود پسوند (...ای) موجب این خطای سهلی شده است.
مثالی از یک قافیه صحیح ارائه میدهم تا مساله روشن‌تر شود.
به طور مثال قافیه خنده در این اثر میتواند با کلماتی مثل( دَنده. بَنده. کَنده. و...) قافیه محسوب شود زیرا همانطور که گفتم بر اساس تعریف اصول قافیه دارای یک مصوت کوتاه (فتحه) قبل از حروف مشترک میباشد. و حروف یا صامتهای مشترک نیز ( ...نده) میباشد. (فتحه+نده)

جدای از مساله قافیه چیزی که میتوان درباره محتوای اثر گفت این است که بر خلاف اثر نخست که مولف به استخدام واژه‌های امروزی‌تر یا به اصطلاح واژه‌های نو مبادرت ورزیده ، واژه‌ها و زبان این شعر کاملا کهن میباشد. مثلا (خنده کرد) که معادل امروزی‌تر آن (خندید) میباشد.
یا واژه نگارا.
و مهم نوع برخورد با واژگان عمومی ست که موجب کهن جلوه دادن زبان شده و همچنین کارکرد جدیدی از آن واژگان ارائه نشده است مانند :(دلبر. غم. وفا. رها. انتظار. عهد. جان. شمع. وفای عشق. لیلی و...) این کلمات که تقریبا کلمات کلیدی و مهم اثر هستند نقش و کارکرد جدیدی ندارند.
لیلی همان لیلی شعر کلاسیک و کهن است. یکی از وظایف شاعر تعریف نقش جدید برای واژه‌هاست. نه صرفا کشف یا استخدام واژه‌های جدید مانند اندروید. شاعر میتواند کلمه‌ی کهنه‌ای مثل نگار را با روابط تازه و نقش تازه در شعر استفاده کند. و این اوج هنر یک شاعر است.

اثر سوم

میخواهم در مورد سطربندی و نیز سطر بند در شعر اشاره‌ای کوتاه داشته باشم.

در یک جمله معمولی سطر معمولا با فعل به انجام میرسد. یعنی بعد از تمام شدن پیام جمله و حضور فعل سطر و جمله تکلیفش مشخص میشود

اما سطر بندی در شعر کلاسیک بر اساس طول وزنی مصرع‌ها اتفاق می‌افتد. و با قافیه پایان میگیرد و انگار قافیه نقش فعل جمله را دارد. و میتوان گفت تکلیف سطر در شعر کلاسیک مشخص است. وزن هرکجا به سرانجام رسید سطر تمام میشود.

و اما در شعر غیر موزون این مساله وجود ندارد. یعنی ما نه میتوانیم بر اساس طول وزنی مصرع‌ها تکلیف سطر را مشخص کنیم زیرا وزنی وجود ندارد. و نه حتی همچون جمله‌ای معمولی بر اساس فعل و پیام و محتوا باید این کار را انجام داد. پس تکلیف چیست؟ در یک شعر آزاد چه عاملی موجب میشود که بگوییم سطر اول. سطر دوم . سطر سوم.و... بنطر من این مساله مهمترین اتفاق و تفاوت و تمایز یک شعر آزاد و یک شعر کلاسیک است. یا حتی میتوانم بگویم تفاوت یک شعر کلاسیک با یک شعر مدرن است.
بنظر من آنچه که باعث میشود سطربندی در شعر آزاد اتفاق بیفتد صرفا پیام و محتوای سطر نیست زیرا در اینصورت نمیتوان عنوان شعر به آن داد و باید گفت یک نثر متخیل و عاطفی نه شعر.
انچه که میتواند موجب این کار شود موسیقی درونی کلام است. موسیقی درونی عامل شعر شدن یک نثر بدون وزن میشود. موسیقی هم مشخصه‌های بسیاری دارد. که مهمترین ان روابط مختلف بین کلمات است. شاعر هوشمند در واقع در پی کشف روابط مخفی بین کلمات است. من حتی گمان میکنم علت سحرانگیز بودن شعر حافظ نیز همین مساله است با اینکه وی قالب مشخص را در دست داشته اما پا از آن فراتر گذاشته و وارد حوزه روابط بین کلمات و رمز و رازهای آن شده است. پس در شعر غیر موزون وقتی قالب در دست نیست شاعر باید به این مرحله از زبان برسد

با آرزوی موفقیت و شنیدن آثار درخشانتر

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.