رباعی سخت است



عنوان مجموعه اشعار : شب نگاه
عنوان شعر اول : پاییز
دلخون تر از آن باغ انارم ، پاییز
باران دوچشم بیقرارم ، پاییز
عاشق شدم و فصل تو رویایی شد
من مثل تو داغ انتظارم ، پاییز

#مهناز_ملکی_ریزی

عنوان شعر دوم : خواهش
تا آخر عاشقی تو را می خواهم
همواره، همیشه، بی هوا می خواهم
تا معجزه ی داشتنت رخ بدهد
هر لحظه تو را من از خدا می خواهم

#مهناز_ملکی_ریزی

عنوان شعر سوم : بوسه

حیف است بهارِ بی گل لبخندت
بی غنچه ی ارغوانی دلبندت
شیرین مرضی به جانم انداخته ای
درمان کن از آن دو حبه های قندت

#مهناز_ملکی_ریزی
نقد این شعر از : روح‌الله احمدی
درود بر دوست گرامی پایگاه که مدتی است مشغول فرستادن رباعی است. طبق گفتۀ خودتان، رباعیات را در سال‌های پیش نوشته‌اید. فرستادن رباعیات قدیمی هم نکتۀ مثبت دارد، هم منفی. نکتۀ مثبت که همان نقد شدن اثر و پی بردن به مشکلات آن است؛ اما نکتۀ منفی این است که احتمالاً خیلی از مواردی که در نقدها گفته می‌شود، تکراری خواهد شد و کم‌کم نقدها شبیه به هم می‌شوند و بخشی از فرصت یادگیری از دست می‌رود. اگر فعلاً اثر جدیدی نمی‌نویسید و می‌خواهید آثار قبلی را برای نقد بفرستید، پیشنهاد می‌کنم اول نوشته‌هایتان را ویرایش کنید، بعد بفرستید. شما از نقدهای منتقدان پایگاه اطلاعات زیادی گرفته‌اید و به دانسته‌های قبلی‌تان اضافه کرده‌اید؛ پس خوب است که نوشته‌های قدیمی‌تان را با این اطلاعات به‌روز کنید. با این کار می‌توانید نقدهای جدیدتر و بیشتری بشنوید.
دلخون‌تر از آن باغ انارم، پاییز
باران دو چشم بیقرارم، پاییز
عاشق شدم و فصل تو رویایی شد
من مثل تو داغ انتظارم، پاییز
اگر یادتان باشد قبلاً گفته بودم که تک‌تک واژه‌ها در شعر اهمیت دارند؛ مخصوصاً در رباعی. گاهی واژه‌هایی در شعر می‌آیند که بود و نبودشان فرقی ندارد. خوب است که این واژه‌ها حذف شوند و واژه‌هایی جایگزین شوند که عملکرد قوی‌تری داشته باشند. واژه‌هایی که بود و نبودشان یکی است، خنثی هستند اما گاه واژه‌هایی دیده می‌شوند که نبودشان درست‌تر است. مثلاً «آن» در مصرع اول به چه چیزی اشاره می‌کند؟ کدام باغ انار؟ واژۀ «فصل» هم شرایط خیلی خوبی ندارد، چون پاییز خودش یکی از فصل‌های سال است! درواقع شاعر می‌خواهد بگوید که عاشق شدم و تو رویایی شدی. از این‌ها گذشته، این رباعی برای خواننده‌اش جذابیت خاصی ندارد. شباهت‌های عاشق با پاییز، می‌توانست با خلاقیت و جذابیت بیشتری بیان شود اما نسخه‌ای که ما خواندیم، فاقد آن خلاقیت و جذابیت است.
تا آخر عاشقی تو را می‌خواهم
همواره، همیشه، بی‌هوا می‌خواهم
تا معجزه‌ی داشتنت رخ بدهد
هر لحظه تو را من از خدا می‌خواهم
حرف‌هایی را که دربارۀ رباعی قبلی گفتم، می‌توانم دربارۀ این نوشته هم تکرار کنم. نوشته‌ای که فقط یک حرف معمولی موزون است و شاعرانگی خاصی ندارد. در تمام این چهار مصرع، فقط دو واژۀ معجزه و خدا شاید می‌توانستند ارتباطی برقرار کنند و تأثیر مثبتی بگذارند که آن‌ها هم خیلی معمولی به کار گرفته شده‌اند. گذشته از اینکه «همواره» و «همیشه» یکی هستند و یکی‌شان اضافه است، این مصرع و در کل، بیت اول نتوانسته ارتباط محکمی با بیت دوم برقرار کند. به همین دلیل خیلی راحت می‌شود آن را برداشت و بیت دیگری ساخت و جایش گذاشت.
حیف است بهارِ بی گل لبخندت
بی غنچه‌ی ارغوانی دلبندت
شیرین مرضی به جانم انداخته‌ای
درمان کن از آن دو حبه‌های قندت
در نقد قبلی، نکته‌ای را دربارۀ استفاده از علائم نگارشی و کسره‌های اضافه گفته بودم که در این شعر رعایت شده است. نکته این بود که علائم و کسره‌ها را وقتی بنویسیم که بودنشان مفید باشد؛ یعنی اگر نباشند موجب بدخوانی شود. شما در مصرع اول به‌درستی کسرۀ بهار را گذاشته‌اید که منظورتان را برسانید و به مخاطب بفهمانید که «بهارِ بی گل» بخواند. گرچه در این مورد اگر بدون کسره خوانده شود بهتر است؛ حداقل به سلیقۀ من این‌طور است. اضافه شدن چند واژه به هم (تتابع اضافات) در حالت کلی جذاب نیست مگر اینکه شاعر با این کار جذابیت خاصی خلق کرده باشد. «بهارِ بی گلِ لبخندت» و «بی غنچه‌ی ارغوانیِ دلبندت» نتوانسته‌اند جذابیتی ایجاد کنند. بیت اول و دوم این رباعی هم از یکدیگر جدا افتاده‌اند. بیت اول بهاری است و بیت دوم موضوع شیرینی را پیش کشیده است. ارتباط‌های ریزی با هم دارند اما لازم است تا قاطعانه از هم حمایت کنند. حمایت نکردن ابیات از هم، آن هم در رباعی که کلاً دو بیت دارد، خیلی به چشم می‌آید. «دو حبه‌های قندت» هم منظور را به‌خوبی منتقل نمی‌کند. قند می‌تواند در حالت کلی به شیرینی دهان یار اشاره کند؛ که با توجه به لبخند و غنچه در مصرع‌های قبلی، می‌توان همین تعبیر را در نظر گرفت. در این صورت «دو» و «حبه» کارکردی ندارند. اگر «دو» به لب‌ها اشاره کند، «حبه» کارکرد ندارد. اگر «حبه» به دندان‌ها اشاره کند، «دو» کارکرد ندارد. معنی کلی مصرع مشخص است اما وقتی در واژه‌ها دقیق شویم، می‌بینیم که مصرع پایانی رسا و زیبا نیست.
رباعی قالب کوتاهی است اما همین کوتاهی کار را سخت‌تر می‌کند. امیدوارم شما هم سخت‌گیرتر باشید و از پس سختی رباعی بربیایید.

منتقد : روح‌الله احمدی

روح‌الله احمدی که گاهی به اسم «بلبل» طنز می‌نویسد. متولد ۱۳۶۸ تهران شاعر، نویسنده، طنزپرداز و مجری نوازنده و مدرس هارمونیکا (سازدهنی) کوهنورد و طبیعت‌گرد - نویسنده و طنزپرداز مطبوعات و نشریات مختلف از جمله: رشد جوان و نوجوان، ماهنامه سپیده ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.