عنوان مجموعه اشعار : واله
شاعر : امیرحسین توحیدی شکیب
عنوان شعر اول : ترفندحریم بضعه طاها پر است از ترفند
یکی به گریه بیاید یکیست با لبخند
زمین گذاردن نتوان قدم که برداری
تمام خیل ملائک در این حرم جمعند
صفای باطن قطعی است گرچه دیدن او
به زائران به فراخور درد هم بخشند
عنوان شعر دوم : حاصلمنفس در سینه ، کامی بر دلم نیست
به تقدیرم بجز آه و الم نیست
گرت گردم جدا و پی نیایی
بجز فقر و نداری حاصلم نیست
عنوان شعر سوم : غم تودیدم غم تو دارم گفتم غمم سرآید
دیدم به سر نیامد گفتم چه ام برآید؟
بنشستم و گِرِستم تا حال دیگر آید
حال دگر نیامد ، آن بیش زین در آید
یکی ازمهمترین مسایلی که شاعران تازهکار با آن درگیر هستند جمله پردازی در فرم شعر است که بیشتر در شعر کلاسیک و موزون نمود دارد جمله پردازی یا جمله سازی یک فرم معنایی_دستوریِ منطقی است که هدفش ارائه پیامی صحیح به مخاطب میباشد وقتی در یک جمله میگویم (علی با قطار به مشهد رفت) یکسری قوانین دستوری و معنایی بر اساس اصولی کنار هم ردیف شدهاند تا پیامی را منتقل کنند حال اگر فرض کنیم در جایی این اصول رعایت نشده باشد چه اتفاق می افتد؟ مثلا اگر جمله فوق اینگونه باشد: (علی رفتند مشهد به قطار) با یک تغییر و جابجایی در ارکان جمله و منطق معنایی آن پیام اصلی گنگ و گم میشود. و مخاطب هیچ برداشتی از آن نمیکند. همانطور که اشاره کردم این مساله در شعر بحرانیتر است زیرا مولف علاوه بر رعایت اصول دستوری و معنایی و بدون خدشه به آن بایست بتواند همزمان اصول شعر کلاسیک را نیز رعایت کند اصولی از جمله وزن و قافیه که در واقع مهمترین شرط شعر کلاسیک است .از همینرو شاعران تازه کار در این مورد دچار مساله میشوند و ضعف آن در زبان، خود را نشان میدهد. هدفم از این پیشگفتار پرداختن به مقوله سهلالممتنع میباشد که در واقع شاعری که بتواند به سهل الممتنع بودن در شعرش برسد یک شاعر موفق محسوب میشود. و بایست به این هم توجه کرد که سهل الممتنع بودن به معنی سادهنگری و سطحی بودن زبان شعری نیست بلکه به این معناست که هرچیزی سرجای خود قرار دارد و این یعنی رسیدن به طبیعت کلام از نگاهی دیگر.
در اثر نخست آنچه که بایست به آن توجه گردد همین مسالهی جمله پردازی بر اساس طبیعت کلام است. بطور مثال در بیت نخست (حریم بضعهی طاها پر است از ترفند
یکی به گریه بیاید یکیست با لبخند) ما نمیتوانیم مفهوم روشنی ازین فرم جمله دریافت کنیم اینکه حریم جگر گوشه طاها چرا باید پر از ترفند باشد و اصلا پر از ترفند بودن حریم یکی یعنی چه و ربط ان به گریه چیست و لبخند چگونه وارد بافت معنایی میشود. و یکی به گریه بیاید یعنی چه و یکیست با لبخند یعنی چه، چه چیزی با لبخند یکیست؟ انچه که منظور شاعر است یکی با گریه بیاید یکی با لبخند ولی در بیان نتوانسته این مفهوم را برساند
در بیت دوم مصرع نخست دچار شکست وزنی شده است.
وزن شعر بر اساس ( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) میباشد که اینجا در رکن دوم کلمه (گذاردن ) از وزن خارج است.
و مساله دیگه اینکه معنای مصرع اول گنگ است
در مصرع دوم؛ وقتی از کلمه(تمام) برای چیزی استفاده میگردد نیازی به استفاده از کلمه(خیل) نیست و بالعکس که این نوعی حشو بحساب میآید.
در بیت سوم کلمه (فراخور) از وزن خارج میشود علت هم این است که این کلمه بصورت( فراخُر) تلفظ میگردد و حرف(خُر) یک هجای بلند است نه کشیده
مساله آخر درمورد تعداد ابیات اثر ارائه شده است همانطور که میدانیم آنچه که معمول است در بین قالبهای کلاسیک قالب سه بیتی وجود ندارد مگر به فراخور شرایط یا آشنایی زدایی شاعر بخواهد مثلا غزلی را در سه بیت ارائه کند که نمونههای معدودی وجود داشته است. اما در این اثر هنوز شعر به اتمام نرسیده است که بتواند در سه بیت جمع شود.
اثر دوم
این اثر در وزن و شکل دوبیتی ارائه شده است یعنی بر اساس ارکان (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل) و ازین رو میتوان گفت که بر خلاف اثر نخست دارای قالب مشخصی است.
شعر مفهوم الهیگونه دارد انگاری یک همصحبتی با معبود است و همین نوع درونمایه در دوبیتی بیشتر مورد توجه است.
در مصرع اول میگوید نفس دارم و زندهام اما از زندگی لذت نمیبرم پیام شعر همین است اما به نوع بیان و چگونه گفتنش نقد وارد است. کلمه(بر) به معنی روی یک چیزی استفاده میشود وقتی میگویید کامی بر دلم نیست انگار گفته شده کامی به روی دلم نیست در حالی که کام یک حالت لذت است و چیز ملموسی نیست که روی دل باشد. مساله دوم اصطلاح (کام گرفتن) است. یعنی کام داشتن شاید آنچنان از نظر زیبایی شناسی و حتی نحوی مورد قبول نباشد.
در مصرع سوم (گرت گردم جدا و پی نیایی) اولین مساله در مورد نوع بیان این جمله است. مخصوصا قسمت پایانی آن(پی نیایی) که اصولا باید( از پیام نیایی) باشد. شاید اگر میگفت( پی نگیری) قابل قبولتر بود.
اثر سوم.
یادآور شعر معروف (گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید) میباشد.
همانطور که پیشتر گفتم ارائه اثر در دو بیت باید اصول مشخصی داشته باشد تا بتوان عنوان دوبیتی یا رباعی به آن داد. حال این اثر در دوبیت ارایه شده است ولی اصول دوبیتی یا رباعی را ندارد پس صرفا میتوان گفت دو بیت از شعری است.
و نکات قابل اشاره دیگر کلماتی همچون (گرستم) که صورت نادرست گریستم میباشد که به جبر وزن با این صورت استفاده شده است.
مواردی که ذکر کردم صرفا یک نقد فنی میباشد تا اشکالات مربوط به اصول اولیه برای مولف روشنتر گردد. اما این را نیز باید گفت که دوست شاعرمان در ابتدای مسیر شاعری قرار دارد و استعداد شاعریاش نیز قابل توجه است ازین رو میتواند در ادامه آثار قابلی از خود ارائه دهد.