عنوان مجموعه اشعار : رباعیات عاشقانه محمّدامین فردوسی
شاعر : محمّدامین فردوسی
عنوان شعر اول : رباعی اولدر حسرتم از قند فریمان لبت
آه از گز و پولکی و سوهان لبت
نوروز آمد، بیا مرا مهمان کن
با بوسه ای از پسته ی خندان لبت...
محمّدامین فردوسی
عنوان شعر دوم : رباعی دوم رویای منی، تاب ندارم بی تو
شب آمد و مهتاب ندارم بی تو
گفتی که نبینمت به جز عالم خواب
افسوس که من خواب ندارم بی تو...
محمّدامین فردوسی
عنوان شعر سوم : رباعی سوم یکباره جنون به مرز تکرار رسید
بی تابی لحظه های دیدار رسید
دیشب که در اوج غم به یادت بودم
دل تنگی من به مرز هشدار رسید...
محمّدامین فردوسی
درود بر دوست عزیز رباعینویسِ پایگاه. اغلب شاعران نیمنگاهی به رباعی داشتهاند و دارند؛ و گاهی مضمونی را در این وزن و قالب ریختهاند و میریزند؛ اما شاعرانی هستند که معمولاً، یا بهتر بگویم همیشه، رباعی مینویسند. ادبیات امروز که شاعرانِ بیشتری به خود میبیند، رباعیسرایان بیشتری هم دارد. مجموع این موارد باعث میشود رباعی نوشتن کار سختی باشد. البته که منظورم از «رباعی» چهار مصرع که فقط در وزن رباعی نوشته شده باشند، نیست. منظورم سختیِ نوشتنِ رباعی خوب و کاردرست است. اگر شاعری غزل بنویسد و در غزلش دو سه بیت خیلی درخشان داشته باشد، غزل خوبی نوشته است. یعنی در شعری که مثلاً هفت یا هشت بیت دارد، فرصت داریم که دو سه بیت معمولی هم داشته باشیم اما رباعی جای کمکاری و سادهانگاری نیست. کل آن چهار مصرع است که اگر هر کدام از آنها ضعیف باشند، بهوضوح به چشم میآید. وقتی شاعران زیادی رباعی بنویسند و تعداد رباعیها زیاد شود، پیدا کردن مضمون تازه هم سختتر میشود. به همۀ اینها تنبلی شاعران امروزی را هم اضافه کنیم که گاهی حوصله نمیکنند تا فضای بدیعی در رباعیشان خلق کنند. با این حال، وقتی تصمیم گرفتهاید که رباعی بنویسید، یعنی سختی آن را هم قبول کردهاید و تلاش میکنید که کیفیت اشعارتان را بالا ببرید.
برای اینکه با فضای آثار شما بیشتر آشنا شوم، به نوشتههای قبلیتان هم نگاهی انداختم. رباعیهایتان با زبانی ساده، روان و دلنشین نوشتهاند و همین سادگی میتواند امتیازی برایشان باشد. در بین نوشتههایتان، رباعیهای درخشان هم دیدم اما رباعیهای معمولی خودشان را بیشتر نشان میدادند. اکثر رباعیها آن امتیاز سادگی را داشتند اما سادۀ معمولی با سادۀ شاعرانه خیلی فرق میکند. بعضی از رباعیهایتان هم به طنز رسیده بود و همین طنز آن را قدرتمندتر کرده بود. در ادامه سه رباعیِ این نوبت را دقیقتر بررسی میکنیم.
در حسرتم از قند فریمان لبت
آه از گز و پولکی و سوهان لبت
نوروز آمد، بیا مرا مهمان کن
با بوسهای از پستۀ خندان لبت
جملهبندیهای ساده، روان و مرتب؛ با مضامین تکراری! شاعران یا دنبال حرف و مضمون جدید میگردند یا سعی میکنند حرفهای تکراری را به شیوهای نو بازآفرینی کنند و حس تازگی به آنها بدهند. گاهی میبینیم که یک شعر پر از حرفهای تکراری است؛ حرفهایی که دیگران هم آنها را گفتهاند؛ اما این رباعی، جدا از این نوع تکرار، در خودش هم تکرار شده است. شیوۀ مضمونسازی و عناصری که در مصرعهای قافیهدار آمدهاند یکسان است و تازگی خاصی ندارد. انگار شاعر گشته و قافیههایی را پیدا کرده که به شیرینی و خوردنی و لب مربوط باشد و همانها را به سادهترین شکل ممکن در جمله آورده است. اینجا دیگر سادگی امتیاز نیست! اگر وزن را از این چهار مصرع بگیرید و آنها را به شکل نثر بنویسید، بهتر متوجه میشوید که شاعرانگی خاصی ندارند.
رویای منی، تاب ندارم بی تو
شب آمد و مهتاب ندارم بی تو
گفتی که نبینمت به جز عالم خواب
افسوس که من خواب ندارم بی تو
مضامینی که در هر چهار مصرع آمده است، علاوه بر اینکه تکراری است و تازگی ندارد، باز هم خالی از خلاقیت و شاعرانگی است. چه شاعرانی که در همین مضمون تکراری روح تازهای دمیدهاند و نوآفرینی کردهاند! در مصرع چهارم میبینیم که شاعر برای مضمونسازی تلاش کرده است اما همین مضمون هم جدید نیست.
یکباره جنون به مرز تکرار رسید
بیتابی لحظههای دیدار رسید
دیشب که در اوج غم به یادت بودم
دلتنگی من به مرز هشدار رسید
رباعی سوم به دلیل شوخطبعی مصرع پایانیاش اوضاع بهتری دارد. استفاده از تعبیر آشنای «مرز هشدار» برای «دلتنگی» توانسته است به پایان شعر تازگی ببخشد؛ اگرچه مصرعهای قبلی قدرتمند ظاهر نشدهاند. مصرع اول را میتوانیم ضعیفترین مصرع بدانیم. هم برای استفادۀ دوباره از «مرزِ ...»، هم به دلیل اینکه معنی آن مثل مصرعهای دیگر واضح و مشخص نیست. با نگاهی به هر سه رباعی میشود گفت که هیچکدام با مصرع قدرتمند و شاعرانهای شروع نشده است؛ و این میتواند به ما یادآوری کند که رباعی فقط مصرع چهارم نیست.
رباعی قیصر امینپور مثال خوبی برای بازآفرینی و مضمونسازی جدید و جذاب است:
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچپچ کرد
چک چک، چک چک... چکار با پنجره داشت؟
درست است که در این رباعی هم مصرع آخر جذابتر است اما هیچکدام از مصرعهای قبلی هم به حال خودشان رها نشدهاند و در تکتک مصرعها شاعرانگی جریان دارد. این روال، فضا را برای مصرع چهارمی قویتر، آماده میکند. این شعر پر از خیال است و با بازیهای کلامی و زبانی تزیین شده است. خلاقیتها و آرایههای ادبی، اثر را شاعرانه کرده است و مخاطب از خواندن آن کیف میکند. لذت بردن مخاطب، از اولین الزامات یک شعر خوب است. نوشتن رباعیاتی مثل این، به حوصلۀ بیشتری نیاز دارد. اگر شاعر زمان بیشتری صرف کند و خوب به جزئیات شعر فکر کند، خروجی بهتری خواهد داشت. امیدوارم بهزودی رباعیهای قدرتمندی از شما بخوانیم و لذت ببریم. موفق باشید.