از اصول نخستین تا شاعرانگی




عنوان مجموعه اشعار : نوای دل
شاعر : طاهره نیکوبار


عنوان شعر اول : میترسم
من از صبوری فاصله ها میترسم
از  دختر تنها شده در آینه ها میترسم
بس که میترسم در قافله پیدا نشوی
بسی از بررسی قافله ها میترسم

عنوان شعر دوم : دلبر
پیمودن این مسیر یاغی گر عمر
بی دلبر جانی که میسر نشود
دل در بر دلبر اگر آرام شود
چشمه ی چشم چرا تر بشود؟


عنوان شعر سوم : غصه ی بی پایان
من گریه ترین حالت یک غصه ی بی پایانم
سر ماتم  همه شب فتاده در دامانم
من سوخته ی تلخ ترین حادثه ی دورانم
با من منشین که مسری است حرمانم
نقد این شعر از : جواد چراغی
با سلام
در یک اثر کلاسیک مساله قالب همیشه اولین و مهمترین شرط ورود به این نوع شعر تلقی میشود یعنی اثر بایست قالب مشخص و سالمی داشته باشد برای اینکه بتوان قالب یک اثر را سالم تلقی کرد. نشانه‌های مختلفی وجود دارد از جمله جایگاه قافیه، تعداد ابیات و حتی گاها وزن عروضی آن.
سه اثر پیش روی ماست که چالش اصلی آن وزن و قافیه است که میخواهم با بررسی جزئی‌تر به آن بپردازم.
اثر نخست
این اثر در دو بیت ارائه شده است یعنی بر اساس تعریف قالب شعر کلاسیک یا باید رباعی باشد یا دوبیتی اما این دو قالب علاوه بر دو بیت ویژگی‌های دیگر نیز همچون نوع وزن مخصوص و ویژگی‌های محتوایی، دارند که اگر رعایت نشود نمیتوان عنوان رباعی یا دوبیتی را راجع به هر (دو بیت)ی به کار برد. در اثر پیش‌رو مهم‌ترین مساله که بایست به آن توجه ویژه کرد مساله وزن عروضی و قافیه می‌باشد این اثر در واقع دچار خلل وزنی شده است.تنها فقط مصرع دوم آن (از دختر تنها شده در آینه‌ها میترسم) دارای وزن صحیح است که بر اساس (مستفعل و مستفعل و مستفعل و مستفعل و فع) میباشد که از چهار رکن (مستفعلُ )و یک( فع) تشکیل شده است. اما سه مصرع دیگر در بعضی ارکان دچار شکست وزنی شده است.
آنچه که میتوان حدس زد این است که شاعر بصورت ذهنی و سماعی تا حدودی با وزن عروضی آشنایی دارد اما در اجرای تکتیکی آن نیاز به تلاش بیشتر دارد.
دوم مساله قافیه هست، کلماتی که در این اثر نقش قافیه را ایفا میکنند (فاصله. آینه. قافله )میباشد که بر اساس تعریف قافیه دو کلمه (فاصله و قافله) را میتوان قافیه گرفت اما کلمه( آینه) با این دو قافیه نمیشود علت آن بدلیل تعریف قافیه است در قافیه بایست اصل و بن کلمه را بدون در نظر گرفتن پیشوند و پسوند در نظر گرفت که در اینجا کلمه (...ها) به عنوان‌ پسوند در نظر گرفته نمیشود و در مرحله دوم دو حرف پایانی کلمه قافیه بایست مشترک باشد یعنی
کلمات قافیه باید حداقل دو صامت و یک مصوت پایانی کوتاه مشترک یا یک صامت و یک مصوت بلند مشترک داشته باشند تا قافیه محسوب شوند
در تعریف صامت و مصوت نیز باید گفت:
صامت به تمام حروف الفبایی میگویند که ساکن هستند و باید توسط مصوتهای ششگانه صدادار بشوند
مصوتها نیز دو دسته‌اند:
مصوتهای بلند شامل:( آ. او. ای)
و مصوتهای کوتاه شامل( اَ. اِ . اُ)
همانطور که گفتم در قافیه گرفتن کلمات بایست اصل کلمات را بدون پسوند در نظر گرفت سپس پسوندها را اضافه کرد.

حال چرا کلمه( فاصله و قافله) هم‌قافیه است اما کلمه (آینه )در این گروه قافیه قرار نمیگیرد؟ چون دو کلمه نخست دارای یک صامت (ل) و از لحاظ آوایی دارای یک مصوت کوتاه (اِ ) یا همان (ه) میباشد. که بر این اساس کلمه (آینه ) صامت (ل) را ندارد و به جای آن دارای صامت (ن) میباشد که مشترک نیست ازین رو قافیه محسوب نمیشود.
در اثر دوم نیز همین موارد تکنیکی و فنی که اشاره کردم تا حدودی صادق هست. البته قوافی این اثر سالم هستند کلمات (میسر و تر) بر اساس اصول تعریف شده‌ی قافیه میباشد. مشکل ابتدایی و مهم این اثر وزن عروضی آن است. در هر مصرع یک آهنگی احساس میشود اما وزن عروضی آن صحیح نیست.
گاه نکات بارز زبانی نیز مشاهده میشود که باید تلاش شود این موارد پر رنگ‌تر شود همچون ترکیبات (مسیر یاغی گر عمر. چشمه‌ی چشم.)
در اثر سوم مصرع نخست و مصرع سوم دارای وزن عروضی صحیحی میباشد اما مصرع دوم و چهارم آن دچار خلل شده است.
مصرع (من‌گریه ترین حالت یک غصه‌ی بی پایانم) را میتوان از لحاظ عناصر شعر یک مصرع قابل قبول و زیبایی تلقی کرد. وقتی شاعر (گریه) را بصورت (گریه‌ترین) استفاده میکند در واقع از قاعده زبان آشنایی‌زدایی کرده که این اولین قدم شاعر شدن است شاعر اگر میگفت (من تلخ‌ترین حالت یک غصه‌ی بی پایانم) اتفاق شاعرانه‌ای رخ نمیداد و فقط یک جمله ساده‌ی موزون بود اما وقتی پسوند ...(ترین) را به گریه اصافه میکند و ان را تبدیل به صفت میکند شاعرانگی نمود پیدا میکند

آنچه که بطور کلی میتوان توصیه کرد این است که شاعر بایست با تجربه مدام نوشتن رفته‌رفته اصول نخستین را بیاموزد تا بتواند با استفاده از عناصر پنجگانه شعر (اندیشه. تخیل. عاطفه. زبان. موسیقی) شاعرانگی‌هایش را جلوه‌گر کند.و استعدادی که مشاهده میشود را بیشتر به عرصه‌ی ظهور برساند.

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.