دست‌فرسود




عنوان مجموعه اشعار : دلدار دل
شاعر : علی صحرایی(کوثری)


عنوان شعر اول : دلدار دل

شیرین ترین رؤیای من؛ محبوب کم پیدای من
زیبا ز تو دنیای من؛ با رفتنت بیمار، دل

وقتی که دیدم روی تو؛ ساکن شدم در کوی تو
پابند من آن موی تو؛ خواهد کنون تیمار، دل

دور از منی جانان من؛ آمد بجان این جان من
جانی بشو بر جان من؛ از غیر تو بیزار، دل

بیند عِذارت هر کسی؛ باید به فریادش رسی
مشتاق رویت شد بسی؛ خواهان یک دیدار، دل

از کوچه ها رد می‌شوی، بر خلق فرصت می‌شوی
مشغول صحبت می‌شوی؛ گم شد در این بازار، دل

با رفتنت بیمار، دل؛ خواهد کنون تیمار، دل
از غیر تو بیزار، دل؛ دریاب ای دلدار، دل



عنوان شعر دوم : مزه‌ی شیدایی

شیرین‌ترین شوری که در این تلخْ دنیایم گذشت
از سوی او با غیر من، تندی وُ ترشی بوده است


عنوان شعر سوم : ...
...
نقد این شعر از : رحمت‌اله رسولی‌مقدم
اینک نوبت نقد و بررسی فرسته‌ی آقای علی صحرایی‌ست که به لحاظ کمی، ارتباط خوبی با پایگاه نقد شعر دارند. به لحاظ کیفی اما بالا و پایین‌های زیادی در آثار ارسالی‌شان دیده می‌شود که خب آن هم برای کسی که هنوز سابقه‌ی سرایش‌اش به یک‌سال نرسیده، طبیعی است. یعنی ایشان باید این آزمایش و خطاها را برای رسیدن به ذهن و زبان مطلوب خود، انجام دهند. اما در این ازمون و خطاها باید هربار از تکرار اشتباهات دفعه‌ی قبل پرهیز کنیم، اگر می‌خواهیم زودتر به جایگاه مطلوب برسیم.
• مهم‌ترین نکته درباره‌ی این شعر و پرتکرارترین نکته‌ای که به دوستان پایگاه نقد شعر عرض کرده‌ام، پرهیز از تکرار است. یعنی حرف و مطلبی که کشف دیگران بوده، و در شعر دیگران زیاد آن را دیده‌ایم، به ان تن ندهیم و دنبال پیاده کردن حرف خودمان باشیم. نخستین تکرار و کلیشگی در عنوان مجموعه به چشم می‌آید: دلدار دل! یعنی از این دم دستی‌تر، کلیشه‌ای‌تر، پرتکرارتر، قدیمی‌تر و... نمی‌شد عنوان انتخاب کرد. کل محتوای شعر تقریبا چیزی‌ست دست‌فرسود مضمون و محتوای شعر و ادبیات فارسی از گذشته تاکنون. این یعنی اینکه در این سروده به جای خلاقیت که مشخصه‌ی اصلی اثر هنری‌ست، تقلید و تکرار حرف اول را می‌زند و باعث می‌شود که من در قدم اول، یقه‌ی این تکرار را بگیرم و بگویم چرا؟

شیرین‌ترین رؤیای من؛ محبوب کم پیدای من
زیبا ز تو دنیای من؛ با رفتنت بیمار، دل
• بعد از تکراری بودن، قدیمی بودن زبان شعر به چشم می‌آید. زلان زبان شاعر امروز نیست، انگار که زبان هفت قرن پیش باشد.
• نقص مهم دیگری که در این بیت و در سایر ابیات دیده می‌شود، مشکل نحوی و دستوری جملات است. ما چه در شعر و در چه در نثر، موظفیم که جملاتمان ارکان اصلی‌شان را داشته باشند. مثلا فعل یک رکن اصلی است برای جملات، و غیر قابل حذف، جز به قرینه‌ی لفظی یا معنوی. الان جملات این بیت به یک فعل《 است》 نیازمند هستند که بدون دلیل از شعر حذف شده است: با رفتنت بیمار ( است) دل.
• ضعف تالیف بخش دیگری از ضعف‌های حاکم بر این سروده است. 《 زیبا ز تو دنیای من》 یک جمله‌ی بی‌مفهوم و بی‌‌تصویر است.

وقتی که دیدم روی تو؛ ساکن شدم در کوی تو
پابند من آن موی تو؛ خواهد کنون تیمار، دل
• خب در این بیت نشانه‌ی مفعولی 《 را》 بی‌دلیل حذف شده است: وقتی که دیدم روی تو ( را).
• پابند بیشتر معنای وابستگی و مقید و اسیر بودن را می‌دهد. محبوبی که سراینده از آن حرف می‌زند، چگونه است که مویش پابند عاشق است؟

دور از منی جانان من؛ آمد بجان این جان من
جانی بشو بر جان من؛ از غیر تو بیزار، دل
• تا اینجای کار، بیشتر انگار با شبه‌جملاتی پراکنده و البته بی‌ارتباط عمودی و افقی با هم هستیم. چیزی با گرایش به شعرهای مولانا که البته به آهنگ تبدیل شده‌اند.
• آن حذف فعل در این بیت نیز به چشم می‌آید: از غیر تو بیزار ( است) دل‌.

بیند عِذارت هر کسی؛ باید به فریادش رسی
مشتاق رویت شد بسی؛ خواهان یک دیدار، دل
• اگر در مقایسه با ایرادات بیت‌های قبل بررسی کنیم، این بیت عاری از آن عیب‌هاست و نمره‌ی سلامت نحوی و دستوری می‌گیرد. اما کماکان حرف تازه‌ای در خود ندارد.

با رفتنت بیمار، دل؛ خواهد کنون تیمار، دل
از غیر تو بیزار، دل؛ دریاب ای دلدار، دل
• باز هم حذف بی‌دلیل یکی از ارکان جمله یعنی نشانه‌ی مفعولی: دریاب ای دلدار دل( را).

اشکالات نحوی و دستوری قابل حل هستند. اشکال عمده‌تر برای شعر دوست عزیزمان، کهن بودن زبان است. شعر ما باید با زبان یک انسان امروزی باشد وگرنه نمی‌شود با زبان هزار سال پیش، از مردمان امروزی سخن گفت‌. ما باید فرزند زمانه‌ی خویش باشیم. پس تا می‌توانید شعر امروز را بخوانید، تا زبان ذهنتان گرایش بیشتری به آن داشته باشد.

موفق باشید.

منتقد : رحمت‌اله رسولی‌مقدم

فرزند کوهستان؛ متولد خرداد 1369



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.