طبع آزمایی




عنوان مجموعه اشعار : ملمع
شاعر : عرفان عشقی نور


عنوان شعر اول : ‌
در اندوه نبودت گشته سیل از اشک من جاری / بی‌جؤر کی هوش‌قوشی اوشدی نجه‌کی عقل دیواری... ¹
هنوز اما در آن ویرانه قصر عشق پا بر جاست / چون عقل اؤز طرحیم‌ایدی، اما سن سن عشق‌معماری²
اگر باشی جهان خوب و نباشی چرخ معیوب است / یانی سن سن بو دونیانین گؤزللیخلاری معیاری³
سلامم را نمی خواهی که پاسخ گفت؟ حرفی نیست/ ولی اؤزگه جوابیندا بئله ناز ايلمه باری ⁴
مذو در جمع اغیار و بدان این را که خواهم مُرد / بو غمده ائتسه‌لر حسرت‌له غیرت بیر بیرین یاری 5
شنیدی که خدا گفته بگیرید از فقیران دست؟
اَلیم نن توت پس ای‌یار چؤن گدیر سن سیز یوخی، واری6
تو از هر سو بخوانی درد را خود باز هم درد است
نه پینهان ائتماغی ممکن اولور دردین نه اظهاری7

1 : که مرغ عقل از سر پرید. همانطور که دیوار عقل ریخت ( جناس تام در اوچماخ ترکی الف- پریدن ب- ریز‌ش)
2: چون عقل، طرح خودم بود. ولی معمار عشق تویی
3: یعنی تو معیار زیبایی های جهان هستی
4: لااقل در جواب اغیار چنان ناز نکن
5: اگر در این غم، حسرت و غیرت همدیگر را یاری کنند
6: پس دستم را بگیر که بی تو دار و ندارم می رود [و فقیر میشوم]
7: نه پنهان کردن درد، نه اظهار درد ممکن نمیشود

عنوان شعر دوم : ‌


عنوان شعر سوم : ‌

نقد این شعر از : جواد چراغی
یک شعر ملمع در دو زبان فارسی و ترکی پیش روی ماست که شاعر در بیت های نخست که فارسی است مساله‌ای را مطرح میکند و در بیتهای زوج به زبان ترکی جوابی برای آن می‌آورد. یعنی بیت‌ها به حالت توازنه پیش میروند و انگار فرم و شکل بیت و در کل شعر همین است این نوع کارها بیشتر با هدف طبع آزمایی صورت میگرفته و شاعران‌کهن برای به رخ کشیدن طبعشان دست به چنین حرکتهایی میزدند از همین دست میتواند باشد مثلا سرودن شعر بی نقطه و... اما در شعر ملمع صرفا مساله طبع آزمایی مطرح نیست و میتوان اهداف دیگری را نیز دنبال کرد که از شعریت کاسته نشود. و صرفا تبدیل به یک بازی زبانی نگردد. در اثر پیش رو میخوام به مسایلی در هر بیت اشاره کنم تا مولف روشن‌تر بتواند روی آن تمرکز کند.

در بیت نخست سه اتفاق بصورت موازی دنبال میشود. ۱.جاری شدن سیل اشک ۲.پریدن مرغ عقل از سر ۳. فرو ریختن دیوار عقل.
شاعر بین این سه اتفاق به وسیله یک عامل بیرونی توازن و تشابهی کشف کرده است. آن عامل بیرونی هم ( اندوه نبود معشوق )است که باعث شده سیل اشک جاری شود و پرنده عقل را از سر بپراند و دیوار عقل را فرو بریزد. اگر بخواهیم به حوادث این بیت بصورت منطقی نگاه کنیم میبینیم که بله سیل باعث فرو ریختت دیوار میشود اما سیل لزوما پرنده را نمیپراند مگه اینکه به طوفان نیز اشاره شود.
وجود جناس تام در کلمه ترکی(اوشدی) به معنی فروریخت و پرید یکی از زیبایی‌های این بیت ملمع میباشد. که شاعر از ظرفیت زبان ترکی توانسته است به خوبی در یک بافت فارسی سود بجوید.
در بیت دوم شاعر عقل را سازه‌ی خود و عشق را سازه‌ی معشوق میداند که بعد از ویرانی های سیل اشک نیز همچنان باقی مانده است و مفهوم ابدی بودن عشق را تداعی میکند.

بیت سوم . در مصرع نخست به نوعی قرینه سازی معنایی اتفاق می افتد . (اگر باشی... اگر نباشی...) یعنی چیزی که در جواب این شرط می آید باید قرینه باشد. آنچه در مقاب (خوب) قرینه میتواند بلشد کلمه(بد) میباشد. اما شاعر از مترادف این کلمه استفاده کرده است که همان(چرخ معیوب) است . هرچند از لحاظ معنایی مشکلی ندارد اما از موسیقی میکاهد. و چون‌ مساله موسیقی در شعر کلاسیک و بخصوص شعر کلاسیک ترکی بسیار مهم است ذهن‌ مخاطب انتظار دیگری دارد.
بیت چهارم. شاعر گریزی به شعر اخوان میزند و با پرداختی تازه میخواهد مفهوم مدنظر و مخصوص خودش را از آن ارائه دهد. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده حرف تازه‌ای نیست. (اگر سلام مرا پاسخ نمیدهی اقلا در پاسخ سلام دیگران ناز نکن) این مفهوم کلی بیت میباشد که بجز یک عاطفه‌ی سطح اول از دیگر عناصر شعر خالی ست نه به تخیل پرداخته شده نه به عناصر دیگر .

بیت پنجم. در مصرع نخست حالتی برای شاعر پیش می آید که موحب حسرت خوردن و غیرتی شدن میشود آنهم آمد و شد معشوق در جمع اغیار است که شاعر در مصرع ترکی زوج توانسته غیرت و حسرت را در یک بافت زبانی زیبا به بهترین حالت بچیند و شعر را در سلیس‌ترین حالت به یک مفهوم عاطفی دلنشینی نزدیک کند. اما آنچه که در مصرع نخست فارسی به عنوان عامل یا مقدمه اتفاق افتاده است بسیار سرسری و سطحی ست . بنظرم شاعر میتوانست به اتفاقهای دیگری به جز در جمع اغیار رفتن‌ معشوق اشاره کند که باعث حسرت و غیرت میشود و ازین مفهوم‌ کهنه و تکراری دور باشد.

بیت ششم. وقتی از اصطلاح حرف میزنیم آنچه که مهم و مدنظر است جنبه زبانی کار میباشد نه جنبه معنایی یعنی اصطلاح در زبان اتفاق می افتد و نباید در شکل زبانی آن تغییری ایجاد گردد اصطلاح (وار_یوخ) در ترکی به معنی دار و ندار نمیتواند به شکل (ندار و دار) استفاده شود . در این بیت آنچه که صورت صحیح میتواند باشد (وار یوخی) میباشد نه ( یوخی واری)

بیت آخر. در این بیت نیز شاعر نگاهی به شعر قیصر امین‌پور داشته است که میگوید (درد را از هر طرف که بخوانی درد است) این کشف یک کشف زبانی بسیار زیبایی است که توسط شاعر دیگری انجام شده است حال وقتی شاعر دیگری از آن استفاده میکند باید دید که چه چیزی میخواهد به آن اضافه کند و حرف تازه اش چیست . شاعر در مصرع ترکی گفته است درد را نه میشود پنهان کرد نه میشود اظهار کرد و آن را شبیه دانسته به شکل نوشتاری کلمه درد که از هر طرف درد خوانده میشود آنچه که وجه‌شبه این مساله است سرسخت بودن . پا برجا بودن. مداوم بودن. لجباز بودن و... درد است که بنظر میرسد شاعر توانسته است در بطن مفهوم کشف شده قبلی حرف تازه‌ای بزند و لذت دوچندانی به مخاطب انتقال بدهد ازین رو میتوان نمره قبولی به این بیت داد .
در کل میتوان گفت شاعر این کار طبع بسیار روانی دارد و پستی بلندهای زبانی اش نسبت به کارهای پیشین حل شده و دو زبانه بودن شاعر نیز یکی از خوش اقبالی های اوست مهمتر اینکه میتواند در دو زبان ترکی و فارسی شعر بنویسد . همین‌ها میتواند در آینده‌ای نزدیک از وی یک شاعر خوب بسازد .

منتقد : جواد چراغی

جواد چراغی_متولد ۱۳۶۸/۷/۷_زنجان_غزل سرا_ _دبیر و موسس نخستین کانون شعر و ادب دانشگاه پیام نور استان زنجان۱۳۹۰ _رئیس انجمن ادبی اشراق زنجان از سال۱۳۹۵. _دبیر کارگاه های نقد شعر هفتگی انجمن ادبی اشراق از سال ۱۳۹۵ _دبیر علمی جشنواره شعر مادر بهار ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.