دوباره نگاه کن




عنوان مجموعه اشعار : آغاز فریاد
شاعر : نا شناخته


عنوان شعر اول : گذشته
چون گریه کنی
من ز حالت دگر خبر ندارم
گر خواهی بیایی
به دامان ما
دل دگر صبر ندارد
بگذشتیم و بگذر
چون روی تو را
جان دگر تاب ندارد

عنوان شعر دوم : رویا
ز ریشه‌ی وجود چه دانند
آنها که در گور
آرزو دفن کرده اند!

عنوان شعر سوم : پر پرواز
بال های من
گر چه شکسته اند اما
مرا توانی است
گر تو بیایی
نقد این شعر از : عبدالله مقدمی
مهمان سه شعر از آثار دوست عزیزی هستیم که به نام ناشناخته، در پایگاه نقد ثبت‌نام کرده‌اند. اما با نگاهی به سن و البته سابقۀ شاعر محترم، می‌توانم در ابراز امیدواری کنم که ایشان در آینده‌ای نه‌چندان دور، به شعر منسجم و قدرتمند شناخته شده باشند. قدم اول در این مسیر همین کاری است که شاعر عزیز انجام داده‌اند و آن ارائۀ شعر به اهل آن است. نظرهای افراد شعرشناس قدم‌های بزرگ و مهمی را برای کسی که به‌تازگی سرودن را آغاز کرده است، بسیار مهم است. اما از این که بگذریم به خود اثرها می‌رسیم. واقعیت این است که راه برای پیشرفت و حرکت در مسیر کشف برای شاعر عزیز گسترده است اما به نظرم قبل از اینکه از خودمان بپرسیم چطور شعر بگوییم لازم است از خود سوال کنیم که برای چه شعر می‌خوانیم؟ یا اینکه با خواندن شعر چه اتفاقی در درونمان می‌افتد؟ جواب این سؤال البته گسترده است اما شاید اگر بخواهیم آن را در دو کلمه خلاصه کنیم بتوانیم بگوییم برای «لذت کشف» اینکه ما با خواندن اشعاری که می‌پسندیم و دوست داریم چیزی را کشف می‌کنیم. این پیداکردن می‌تواند در عالم اندیشه، تصویر یا فرم باشد اما هر چه که هست، متعلق به دنیای تازگی است.
حالا با این جواب باید از خود بپرسیم: من برای ارائۀ این لذت به مخاطبم چه کرده‌ام؟ همان‌طور که می‌بینیم با این جواب دیگر نمی‌توانیم در شعر خودمان روی کلیشه‌ها و تکرارهایی حساب کنیم که در آن اتفاق جدیدی نمی‌افتد. مضامین، تصاویر، فرم و ساخت همگی باید شامل این تازگی شوند. توجه داشته باشیم که موضوعات در عالم محدودند اما قرار است شاعران آن¬ها را برای چند هزارمین بار، با لحن و زبان و مضمون و تصویری خاص به مخاطب نشان بدهند. به قول شاعر: «یک نکته بیش نیست غم عشق و این عجب / از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است» پس وقتی می‌خواهیم مثلاً به موضوعی مثل دلتنگی وارد شویم و شعری بگوییم به این فکر کنیم که از چه نگاهی می‌توانیم نکته‌ای تازه در آن پیدا کنیم. طبیعی است که هر انسانی می‌تواند، تجربۀ زیستۀ خود را بهتر درک کند و زاویۀ نگاه خاص خود را از آن دقیق‌تر نشان بدهد. برای همین است که از شاعر عزیز خواهش می‌کنم به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند و به ادغام تجربه و نگاه زیستۀ خود با موضوعاتی که دغدغه‌های همیشگی انسانی است بیشتر توجه کنند. در ضمن یادمان باشد که شعر ساحت شعار و چیدن تک‌بعدی کلمات نیست. هنر شاعر این است که می‌تواند حرف‌های بزرگ را در قابی کوچک و خاص به مخاطب نشان بدهد. در نهایت هم از شاعر عزیز می‌خواهم که به موضوع زبان توجه بیشتری داشته باشند. سعی کنیم روان و ساده بنویسیم، همان گونه که حرف می‌زنیم.

منتقد : عبدالله مقدمی

عبدالله مقدمی (زادهٔ ۱۳۵۹ خورشیدی) شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، طنزپرداز ایرانی است. از سال‌های میانی دههٔ هفتاد شروع به نوشتن کرد. اگر چه تا سال ۱۳۸۰ در جلسات و انجمن‌های تهران و شهرری فعالیت می‌کرد ولی در این سال با عضویت در انجمن شاعران ...



دیدگاه ها - ۱
نا شناخته » یکشنبه 06 شهریور 1401
بسیار سپاسگزارم

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.