طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق




عنوان مجموعه اشعار : سپید
شاعر : ملیکا گازری


عنوان شعر اول : فتح‌العشق
در جبهه‌ی عشق
خمپاره‌ای از تیزی نگاهت
ترکشی در قلبم به جای گذاشت
و سالیان سال است در آسایشگاه جانبازان اکسیژن مصنوعی تنفس می‌کنم
تا زنده نگه دارم
در سینه‌ام
یادگار
نبرد
فتح‌العشق را

عنوان شعر دوم : خون
راه می‌روی
به جای رد پا‌هایت گل‌های سرخ می‌روید
ببین چگونه قدم به قدم
شهید روی دست زمین گذاشته‌ای

عنوان شعر سوم : غزل آخر
مسیحِ غزلی زخم خورده‌ام
که خون از سطر سطرش می‌چکد
صلیب‌وار تا پایان دفتر می‌کشمش
و مرگِ فاتح
غزل را تمام می‌کند
نقد این شعر از : علی رضا فرهومند
عرض سلام و خوش آمد گویی خدمت شما سرکار خانم ملیکا گازری، پیوستن تان به جمع پایگاه نقد به طور اخص و به خیل دوستداران ادبیات فارسی به طور اعم گرامی باد.
آثار ارسالی شما ذیل عنوان "فتح العشق" ، "خون" و "غزل آخر"پیش رویم است. با توجه به این که شما در ابتدای سرودن هستید و سابقه‌ی کمی در نوشتن دارید، چند نکته‌ی کلی را پیشنهاد خواهم داد.
گونه های مختلف کوتاه نویسی منثور مانند سه گانی، طرح، کاریکلماتور، شبه هایکوهای ژاپنی، و ... ، همین طور گونه های موزون چون رباعی و دوبیتی و مفردات و ... پیشینه ی فراوانی در ادبیات امروز فارسی دارند. با توجه به انتخاب کوتاه نویسی که انتخابی هوشمندانه ای می نماید لازم است که ظرافت های خاص آن را هم دانست لذا مطالعات بیشتر شما در این گونه را هم ایجاب می کند. سهل و ممتنع نویسی با سهل انگاری های روزمره تفاوت دارد. گفته های شما باید چیزی فراتر از کلام طبیعی گفتگو های روزمره باشد ولی در عین حال مفید و مختصر و ادبی، البته تازه و بکر بودن موضوع و محتوا و تصاویر در این گونه‌ی ‌ادبی نیز بسیار اهمیت دارد.
نکته‌ی مهم همان توصیه‌ی ابتدایی بنده است یعنی خواندن و دقیق و عمیق شدن در آثار فراوان پیش روی شما پیش از نگاشتن های متعدد و تجربه کردن های فراوان، این نکته بی تردید بر اجرای کوتاه نویسی و ایده پردازی ها موثر خواهد بود.
اثر نخست با عنوان فتح العشق :
در جبهه‌ی عشق
خمپاره‌ای از تیزی نگاهت
ترکشی در قلبم به جای گذاشت
و سالیان سال است در آسایشگاه جانبازان اکسیژن مصنوعی تنفس می‌کنم
تا زنده نگه دارم
در سینه‌ام
یادگار
نبرد
فتح‌العشق را
ادبی نویسی ( استفاده از ترکیبات تشبیهی ) به شعر، منجر نخواهد شد به این نکته بسیاز زیاد توجه کنید که از آفات پیش روی همه‌ی دوستانی است که در ابتدای راه خلق اثر هستند. باید در پی سخن تازه و اجرای بدیعی از آنچه می خواهیم بگوییم باشیم نه زیور آلات آویختن به موضوعی تکراری. دقت ها در انتخاب کلمات و مجاورت هاست که تفاوت ها را خلق می کند. (اکسیژن مصنوعی تنفس می‌کنم) به راحتی قابل ویرایش است (تنفس مصنوعی با کپسول اکسیژن) باید به این نکته دقت کنیم و ویرایش اثرمان پس از سرایش را مهم بشماریم و به کار ببندیم.
اثر دوم با عنوان خون :
راه می‌روی
به جای رد پا‌هایت گل‌های سرخ می‌روید
ببین چگونه قدم به قدم
شهید روی دست زمین گذاشته‌ای
گل سرخ نماد عشق است ولی اثر شما با شهید پایان یافته جایگذاری لاله به جای گل سرخ در جهت شکل گیری زبان ادبی درست تری است. ولی هم چنان اتفاقی تازه رقم نخورده
یک نمونه از جناب اوجی را با هم مرور کنیم:
گفتم : بهار کو؟
تابوتی در غروب نشانم داد
بر شانه های مردان
در شیون زنان
با لاله ای که سرخ و سراسیمه رسته بود
از لای درز آن.
موسیقی درونی اثر همراه با وزن بیرونی توجه به نماد و در کنار آن واج آرایی کاری سهل و ممتنع را پیش روی مخاطب گسترده ولی کلی حرف در دل خود دارد.
اثر سوم با عنوان غزل آخر:
مسیحِ غزلی زخم خورده‌ام
که خون از سطر سطرش می‌چکد
صلیب‌وار تا پایان دفتر می‌کشمش
و مرگِ فاتح
غزل را تمام می‌کند
آنچه پیشتر ذکر شد شامل این اثر نیز خواهد بود . امیدوارم با بیشتر شدن تجربیات شما و بالاخص مطالعات بیشتری که به کار خواهید بست اتفاقات تازه ای به قلم شما رقم بخورد.
در ادامه یک هایکو به یادگاری پایان بخش عرایضم باشد:
"سربازها"
ایستاده اند
چون برگ ها بر درخت
در پاییز
به امید دیداری نو به وقت شعر.

منتقد : علی رضا فرهومند

دارای مدرک مهندسی عمران و کارشناس ارشد ژیوتکنیک شاعر، منتقد ادبی و مترجم مسیول صفحات ادبی پیام زنجان و مهر زنجان اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد چاپ شعر، نقد و ترجمه های مختلف در نشریات و سایت های ادبی کشوری و استانی رییس انجمن ادبی اشراق از سال 93 تا 95 داور چند جشنواره استانی



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.