عنوان مجموعه اشعار : انقلاب زمستانی
شاعر : حامد عزیزی
عنوان شعر اول : انارتو از من از سر دیوار انار سرخ میخواهی
و من آهسته میخندم...
لبانت سرخ؛ انار سرخ میخواهی؟
عنوان شعر دوم : ابراهیم در آتشمن و پاییز چشمانت؛
غروبِ ساحلِ آذر
تو اقیانوس آرامی
من ابراهیم در آتش...
عنوان شعر سوم : انقلاب زمستانیمن پادشاه فصلها را نمیخواهم...
همین امروز فردا انقلاب خواهم کرد و بساط این سلطنت را برخواهم چید...
آخر چه میخواهد از جانم این پادشاه فصلها...
بس است دیگر هرچه خونم را در شیشه کرده...
انقلاب خواهم کرد و جمهوری فصلها را بنیان خواهم گذاشت...
جمهوریای که سه فصل دارد...
انقلاب خواهم کرد، یک انقلاب زمستانی...
شاعر ارجمند، آقای حامد عزیزی، درود بر شما. سه شعر فرستاده اید؛ شعر اول و دوم در قالب نیمایی و شعر سوم بیوزن و سپید. به لحاظ قوت و کیفیت چه از لحاظ ساختار و فرم و چه به لحاظ عناصر شعر و تخیل و ... شعر اول و دوم شما را بیشتر میپسندم. چرا؟ چون شعر سوم شما بسیار به نثر نزدیک شده است. جملههای طولانی و بیان غیر شعری و گزارش گونه این اثر را به نثر شبیه کرده است:
من پادشاه فصلها را نمیخواهم...
همین امروز فردا انقلاب خواهم کرد و بساط این سلطنت را برخواهم چید...
بی تعارف بگویم من از ابتدا تا انتهای این اثر، وجه شاعرانه ای ندیدم. البته این که شما جرأت کرده اید و به شعر معروف اخوان ثالث (پادشاه فصل ها پاییز) تاخته اید، نکتهی جالبی است! اما برای مخالفتتان با این شعر و نگاه و دیدگاه اخوان نسبت به پاییز، دلیل و توجیه شاعرانهای ذکر نکرده اید. از آن جا که این اثر از وزن و قافیه هم خالی است، به لحاظ فرم و شکل هم از شعر فاصله گرفته است.
اما شعر اول و دوم شما؛ این دو شعر نشان میدهد که وزن را میشناسید و به ویژه در قالب نیمایی که رعایت آن بسیار دشوار است، از عهدهی آن برآمده اید.
شعر نخست شما به قالب «سه گانی» شباهت بسیاری دارد. «سهگانی» که در قدیم به آن «نو خسروانی» هم گفته میشده، یک قالب شعری است که همانگونه که از نامش بر میآید از سه مصرع یا سه سطر تشکیل شده است و در پایان آن، ضربه یا کوبش ذهنی ایجاد میشود. این قالب در سه شاخه کلاسیک، نیمایی و سپید سروده میشود و این امر، در کنار کاربرد طرحهای گوناگون قافیه و همچنین امکان کاربرد وزن دلخواه، آزادی عمل مطلوبی برای شاعر فراهم میکند.
اگرچه این قالب در شعر کهن فارسی و حتی از روزگار ساسانی وجود داشته است اما در سالهای اخیر با رواج موج کوتاهسرایی، بار دیگر مورد توجه شاعران معاصر قرار گرفته است. اگر میخواهید در خصوص این قالب اطلاعات بیشتری کسب کنید شما را ارجاع میدهم به کتاب «بوطیقای سه گانی» نوشته علیرضا فولادی که از سوی نشر گفتمان اندیشه منتشر شده است.
تو از من از سر دیوار انار سرخ میخواهی
و من آهسته میخندم...
لبانت سرخ؛ انار سرخ میخواهی؟
شما از وزن نیمایی به زیبایی بهره برده اید اما اگر از قافیه هم استفاده میکردید، پایان شعر، ضربه و کوبش بیشتری داشت.
من و پاییز چشمانت؛
غروبِ ساحلِ آذر
تو اقیانوس آرامی
من ابراهیم در آتش..
این شعر البته 4 سطر دارد اما میتوان بدون آن که وزن آن آسیب ببیند آن را به این شکل هم نوشت تا تبدیل به یک سه گانی شود:
من و پاییز چشمانت؛
غروبِ ساحلِ آذر
تو اقیانوس آرامی، من ابراهیم در آتش...
نکته ای که درباره قافیه در شعر اول شما گفتم، در این شعر هم صدق می کند. در سه گانی از قدرت قافیه غافل نشوید. این قافیه میتواند در مصراع اول و سوم باشد یا هرجای دیگر که شما احساس نیاز کنید.
در هر صورت، این دو شعر به لحاظ صور خیال نیز غنی و ارزشمند هستند و این نشان میدهد که شما به خوبی میتوانید از ظرفیت وزن نیمایی برای بیان احساس و اندیشهی خود بهره بگیرید.
شاید تعدادی از زیباترین سه گانیهای معاصر را زنده یاد اخوان ثالث سروده باشد؛ احتمالاً آنها را خوانده اید اما من در پایان این بحث، چند نمونه از آنها را برایتان مینویسم و منتظر سرودههای تازهی شما هستم. ضمناً در کتاب «شبدر چهار پر» سرودهی خانم کبری موسوی قهفرخی که از سوی نشر سپیده باوران منتشر شده میتوانید سه گانیهای زیبای خانم موسوی را بخوانید.
آب زلال و برگ گل بر آب
مانَد به مَه در برکه مهتاب
وین هر دو چون لبخند او در خواب
***
هان، ماهِ ماهان! کجایی؟
خورشید اینک برآید،
تنها تو با او برآیی
***
چه بود این ـ از سبک روحی چو آوای تو در گوشم ـ ؟
پَری، چون سایه مهتابی پروانه؟ یا عطری
نسیم آورده با گلبرگ؟ یا دستِ تو بر دوشم؟
«مهدی اخوان ثالث»