عنوان مجموعه اشعار : گم شده در تهی...
شاعر : نازنین زهرا حاصلی
عنوان شعر اول : مجازاتمجازاتم شده درد فراق و زجر تنهایی
گمان کردی که رفتی و ولی در سینهمایی
همه شبها به رویایم، بدیدم عکس چشمانت
تو رفتی یا نه اصلا چه؟ گمانم که تو اینجایی
ببین تنها و مسکینم، ولیکن عاشق زارم
پرم از عشق تو جانا پرم از فکر رسوایی
تو رفتی و ولی هستی، گمانم بی تو مجنونم
و شاید کار عشق بوده، این حالات شیدایی
درون سینهام پر خون شده از هجر تو هر دم
تویی درمان و درد من در این شبهای یلدایی
بخوان قدری غزلها را که شاید چارهام باشد
و من بیدارشم از خواب، ببینم که تو اینجایی
عنوان شعر دوم : نیرنگنازنینا، عاشقی جز حیله و نیرنگ نیست
تا زمانی که درون سینهها جز سنگ نیست
گرچه پر گشته زمین و آسمان از قصه ها
لیک اینجا هیچکس از بهر عشق دلتنگ نیست
شعرها گفتند گرچه شاعران اما دریغ
شعرها و حرف ها اصلا هم، آهنگ نیست
در جهان هم پر شده از رنگ تزویر و ریا
در میان این ورق هم طرح عشق پر رنگ نیست
در درون قصهها بود است، مجنونی ولی
این همه افسانه است مجنون به جز نیرنگ نیست
عنوان شعر سوم : امشبامشب دلم گرفته و حال من بد است
در راه عشق این زمین و زمان سد است
افسوس میخورم که چرا عاشقاش شدم
او نیز پر ز شک شده، آوخ مردد است
ایمان من دو چشم او خنده بر لباش
هر کس که دیده گفته: ای وای مرتد است
در عاشقی جنون شده اصلیترین قدم
عاقل ز امتحان عشق بیگمان رد است
در این یادداشت نگاهی نقادانه خواهیم داشت به سه اثر از دوست شاعر سرکار خانم نازنین زهرا صالحی گرامی، چند یادداشتی که برای شعرهای شما نوشتهام این لطف را داشته که با شعر شما و مسیری که در آن قرار دارید آشنا باشم و این نوشتن یادداشت تازه را سادهتر میکند، شما با این سن و سال و این اشتیاقی که برای نوشتن دارید به طور قطع آیندهای درخشان خواهید داشت به شرط آنکه به تحسین و تمجید دیگران اکتفا نکنید، مسیر شاعری هیچ خط پایانی ندارد، هر شعر تازه میتواند جهانی تازه باشد برای مخاطبی که قرار است با شما آشنا شود، پس تا میتوانید بخوانید و بنویسید، در یادداشت قبلی کتابی به شما معرفی کردم که امیدوارم خواندنش را شروع کرده باشید، من اشتیاق شما را برای نوشتن کاملا درک میکنم، اما باید مطالعه را هم در دستور کار قرار دهید، مطالعه در این مرحله دارای دو بخش ضررویست یکی خواندن شعر و دیگری خواندن کتب آموزشی هر دو بسیار ضروری و مفید هستند، خواندن کتابهای آموزشی در فراگیری قواعد اولیه و اصول نوشتن کمک بسیار شایانی خواهد کرد و خواندن شعر خوب احساس نوشتن را در شما تازه نگه میدارد، هم شعر امروز بخوانید و هم شعر گذشتگان، سعی کنید در سیر مطالعاتی خود برای درک قواعد شعر گذشته و امروز و تفاوتهای آنها منطق درستی پیدا کنید.
هر سه شعر شما را به دقت خواندم نسبت به شعرهای قبل پیشرفت خوبی داشتهاید و این نشان میدهد که حضور شما در پایگاه برای شما سودمند بوده است، در استفاده کردن از کلمات تبهر بهتری پیدا کردهاید و کم کم دارید با قواعد درست نوشتن و توجه به تالیف آشنا میشوید، همهی اینها جای تبریک دارد. البته این تبریک به معنی بیایراد بودن شعر شما نیست، هنوز هم نواقصی در شئونات مختلف شعری به متن شما وارد است اما با همین نقدها و سایر مطالعات میتوانید هر روز از تعداد این نقصها کم کنید و رفته رفته به نقاط بهتری برسید.
مجازاتم شده درد فراق و زجر تنهایی
گمان کردی که رفتی و ولی در سینهمایی
همه شبها به رویایم، بدیدم عکس چشمانت
تو رفتی یا نه اصلا چه؟ گمانم که تو اینجایی
ببین تنها و مسکینم، ولیکن عاشق زارم
پرم از عشق تو جانا پرم از فکر رسوایی
تو رفتی و ولی هستی، گمانم بی تو مجنونم
و شاید کار عشق بوده، این حالات شیدایی
درون سینهام پر خون شده از هجر تو هر دم
تویی درمان و درد من در این شبهای یلدایی
بخوان قدری غزلها را که شاید چارهام باشد
و من بیدارشم از خواب، ببینم که تو اینجایی
بیت اول این غزل بیت شاخصی نیست، مجازات چه چیزی شده درد فراق؟ مجازات عاشقی، یا مجازات دوست نداشته شدن؟ یا هر مجازات دیگری بهتر است برای کلمهای چون مجازات که باری را در شعر منتقل میکند ما به ازایی در متن داشتید. آن "ما" در سطر بعد هم راوی را از نظر ضمیر دچار مشکل کرده است، تمام شعر من و توست اما اینجا به سبب قافیه "ما" آمده است. این "ما" گاهی در شعر به جای "من" استفاده شده است ولی اینجا از آن مدل نیست. زبان سست از کلماتی مثل "به رویا" "بدیدم" "اصلا چه؟" و امثال اینها در این بیت مشخص است، همین جنس کلمات که بیشتر در خدمت وزن آمدهاند تا شعر نشان دهنده عدم تسلط شما بر زبان است که باید برای بهتر شدن آن و سالم و روان نوشتن بهتر شوید. تا انتهای این شعر عمده ضعف در همین استفادهها و استخدامهای زبانی اتفاق میافتد. "جانا" "هجر" و کلماتی از این دست زبان شعر را از یک دست خارج کرده و اصلی ترین اتفاق نامبارک در بیت آخر است که به خاطر وزن بیدار شوم را به بیدارشم تغییر دادهاید که این قبیل رفتارها بر هم زننده زبان شعر است و جایی در یک شعر خوب نخواهد داشت.
نازنینا، عاشقی جز حیله و نیرنگ نیست
تا زمانی که درون سینهها جز سنگ نیست
گرچه پر گشته زمین و آسمان از قصه ها
لیک اینجا هیچکس از بهر عشق دلتنگ نیست
شعرها گفتند گرچه شاعران اما دریغ
شعرها و حرف ها اصلا هم، آهنگ نیست
در جهان هم پر شده از رنگ تزویر و ریا
در میان این ورق هم طرح عشق پر رنگ نیست
در درون قصهها بود است، مجنونی ولی
این همه افسانه است مجنون به جز نیرنگ نیست
این که شما خطاب به کسی در ابتدای یک شعر امروزی بگویید "نازنینا" یعنی شما تحت تاثیر شدید شعر کهن هستید، بیت اول برای شما بیت بدی نیست جز همین نازنینا، سعیکنید به تعریفی امروزیتر از زبان در شعر برسید، بیت دوم یک ایراد وزنی دارد به جای بهر عشق باید بگویید بهر شب مثلا تا وزن درست شود، بیت سوم هم باز یک ایراد وزنی دارد در مصرع دوم و باز همین ایراد وزنی در مصرع دوم بیت چهارم و پنجم یعنی تقریبا در هر بیت یک ایراد وزنی یکسان، این یعنی شما هنوز بر این وزن تسلط برای نوشتن ندارید، اما همین تمرینها بهترین راه کسب مهارت وزنیست، در مجموع به خاطر ایرادات بسیار ابتدایی این شعر که مضمون بدی هم ندارد از شعر اول عقبتر است، چرا که در رعایت قواعد اولیه دچار مشکل است.
امشب دلم گرفته و حال من بد است
در راه عشق این زمین و زمان سد است
افسوس میخورم که چرا عاشقاش شدم
او نیز پر ز شک شده، آوخ مردد است
ایمان من دو چشم او خنده بر لباش
هر کس که دیده گفته: ای وای مرتد است
در عاشقی جنون شده اصلیترین قدم
عاقل ز امتحان عشق بیگمان رد است
شعر سوم از دو شعر قبلی ایرادات بیشتری دارد، ایرادات وزنی بسیار زیادی دارد، این خوب است که در اوزان مختلف طبع آزمایی میکنید، ادامه دهید تا با قواعد وزنی بیشتر آشنا شوید، در این شعر جز دو سه مصرع باقی مصاریع دچار ایراد وزنی هستید، مخاطب تا وقتی با این قبیل ایرادات مواجه باشد اصلا به سراغ مفهوم نخواهد رفت، وزن و قافیه و زبان سالم دروازه ورود به شعر هستند، برای اینکه کسی به سلامت به جهان شعر شما برسد باید از این دروازه عبور کند.
ادامه بدهید، با مطالعه و تمرین، به زودی همه چیز بهتر خواهد شد.