مرزهای شعر و نظم




عنوان مجموعه اشعار : یا علی(ع)
شاعر : علی باقری


عنوان شعر اول : یا مولا علی(ع)
بسم اللّه الرحمن‌الرحیم

دلم صفا گرفته از صفایِ مرتضی علی
رضای حق نهفته در رضایِ مرتضی علی

خدای واحد و اَحد زمانِ خلقتِ بشر
گِلِ مرا سرشته با وِلایِ مرتضی علی

ثنا و مدح او بگو چرا که در سرایِ قدس
خدایِ مهربان کند ثنایِ مرتضی علی

به وعده گاهِ آخرت بریزد آفریدگار
بهشتِ جاودانه را به پایِ مرتضی علی

برای همدلیِ با یتیم و عاجز و فقیر
نمک‌و نان جو شده غذایِ مرتضی علی

گَهی به ناله ودعا گَهی به سجده و رکوع
سکوت شب شکسته با صدایِ مرتضی علی

وجودِ نحسِ مشرکان پر از هراس و ترس شد
ز بانگ با صلابت و رَسایِ مرتضی علی

زِ پشت حمله می کند عَدو برای قتلِ او
حریف چون‌ نمی شود برایِ مرتضی علی

در آستان لطف او بخواه علم ومعرفت
چرا که سروری کند گدایِ مرتضی علی

وَلیّتان کسی ست که زکات داده در رکوع
رسید این نشانه از خدایِ مرتضی علی

غزل سرود شاعِرِ گناه کار و بینوا
مگر نصیب او شود دعایِ مرتضی علی

نوشته روی سینه ام به خطّ عشق جان من
فَدای مرتضی علی فَدایِ مرتضی علی

عنوان شعر دوم : ....
....

عنوان شعر سوم : .....
......
نقد این شعر از : فریبا یوسفی
بخش عمده‌ای از شعر، قلمرو عواطف آدمی‌ست. انسان در انگیزش‌های عاطفی و احساسی، زبانی خاص را برای بیان و شرح حال خود برمی‌گزیند و عمدتا در این امر چندان ارادی عمل نمی‌کند. هنگامه‌های عاطفی انسان، خواه و ناخواه سرشار از کلمه و حس و تصویر و موسیقی و هر گونه ابزار و لوازم دیگر است که بر شدت زیباسازی بیان بیفزاید چرا که آدمی می‌خواهد، بهترین حال خود را به بهترین صورت و وضعیت ممکن برای دیگران تصویر کند و با این صورتِ هنرمندانۀ بیانی، آن حال را، ضمن القا به دیگران، جاودانه ساخته و دایرۀ انتشار آن را هرچه بیشتر و بیشتر پرشعاع سازد. وقتی این حس، ریشه در باورها و اعتقادات دینی و آیینی داشته باشد، طبیعی‌ست که این عواطف جامۀ تقدس نیز می‌پوشند آن‌گاه شاعر در بیان حال عاطفی و مذهبی خود، می‌خواهد سنگ تمام بگذارد. از سویی اصالت این حس، از سویی تعهدها و باورها و از سویی دیگر تعلق خاطری فطری و کاملا درونی، وجه برجستۀ این کلام را رقم می‌زند، پس چنین اشعاری غالبا در نوع خود، برترین‌ها و اصیل‌ترین‌ها و مرغوب‌ترین‌ شکل‌های هنری هستند. این به معنی خالی‌بودن عرصه از آثار سست یا کم‌مایه در این موضوع نیست، بلکه مقصود این است که عمدتا آثاری با چنین محتواهایی، حاصل تلاش وسواس‌آمیز و بسیار دقیق شاعرند چرا که سایۀ تقدس، بر سر چنین شعرهایی، سایه‌افکن است و همین امر، شاعر را به دقت و توجهی مضاعف وا می‌دارد. شاعرِ این یک شعر، در دوازده بیت، به مدح و ثنا و ابراز ارادت به حضرت علی علیه‌السلام پرداخته است و در این امر تقریبا اغراق و غلوی هم دیده نمی‌شود. شاید اگر بخواهیم با تعریف دقیق‌تر و فنی‌ترِ شعر به این ابیات بنگریم، به دلیل فقدان تصاویر و تعابیر خیال‌انگیز، این بیت‌ها را به نظم نزدیک‌تر ببینیم. این البته به انتخاب شاعر برمی‌گردد که در بیان حال خود و در مدح و منقبت مولا و امام خود، از چه طیف تعابیری استفاده کند. ابتدای شعر را ببینیم:
دلم صفا گرفته از صفایِ مرتضی علی
رضای حق نهفته در رضایِ مرتضی علی
این بیتِ باصفا، بیش از آن‌که نگاهی شاعرانه و ساختی هنری داشته باشد، نظمی عاطفی‌ست که وجه گزارشگری در آن برجسته‌تر است. همین الگو و همین نوع بیان در سایر ابیات این شعر نیز جلوه‌گری دارد بنابراین، از میان عناصر گوناگون شعر، موسیقی و عاطفه، دو عنصر غالب این شعر به نظر می‌رسند. اگر این ابیات را بدون وزن عروضی و به نثر ساده بنویسیم، رنگی از شعر که آن را از گزارشگریِ صرف دور کند، صرفا معطوف به عاطفه و حس متن خواهد بود. این اندازه بهره‌گیری از عناصر شعر، این ابیات را مایل به نظم کرده و از حال و هوای شعر فاصله داده است. شاعرِ این شعر، تجربۀ قابل توجهی در سرودن دارد، این نکته از همین یک شعر پیداست و تجربه‌مندی ایشان در رعایت درستِ موسیقی شعر (اعم از وزن، ردیف و قافیه)، سلامت نسبی زبان، ساختار و اندیشه و عاطفۀ شعر، نمایان است. آنچه در جزییات این شعر می‌توان به آن‌ها اشاره کرد، نکاتی ظریف در ساخت و پرداخت ابیات است که می‌تواند محل تأمل بیشتر باشد. این موارد را مرور کنیم و با دیدۀ فنی‌تر در آن‌ها بنگریم:
ثنا و مدح او بگو چرا که در سرایِ قدس
خدایِ مهربان کند ثنایِ مرتضی علی
در این بیت، مصرع اول از منظر لحن و موسیقی، به روانی و ملایمت مصرع دوم نیست. شاعر در این بیت از صنعت واج‌آرایی نیز بهره برده است و شاید به همین دلیل در مصرع اول از ترکیب «سرای قدس» استفاده کرده و همین ترکیب ضمن تأمین نظر شاعر برای ایجاد آرایشِ آوایی با حروف سین و ث، روی کلمۀ قدس، ثقیل و سنگین شده است در حالی که تا پیش از این کلمه، تمام کلمات به روانی و سهولت تمام تلفظ می‌شوند و در مصرع بعد هم کلمات همگی به آوایی کاملا روان و راحت تلفظ می‌شوند. در مصرع اول دو کلمۀ «او» و «بگو» بر روان‌ترشدن و سهولت آهنگ مصرع افزوده است (مانند زیبایی موسیقایی که در ترکیب «غذای مرتضی‌علی»، همچنین عبارت «عدو برای قتل او» در بیت‌های دیگر می‌بینیم) اما در انتهای این مصرع، کلمۀ «قدس» مثل دست‌اندازی در آوای شعر، به آهنگ این مصرع خدشه‌ای وارد کرده است. همین وضعیت را در بیت بعد و در انتهای مصرع اول با کلمۀ «آفریدگار» می‌بینیم؛ اگرچه در انتهای مصرع، شاعر در انتخاب کلمه و حضور هجایی بیشتر تا حدی مجاز است اما نمی‌توان از دست‌اندازی که در موسیقی بیت پدید می‌آید، به غفلت گذشت:
به وعده گاهِ آخرت بریزد آفریدگار
بهشتِ جاودانه را به پایِ مرتضی علی
یک نکتۀ دیگر که باز به موسیقی شعر مربوط می‌شود، در بیت بعد با کلمۀ «همدلی» اتفاق افتاده است: «برای همدلیِ با یتیم و عاجز و فقیر...» در این مصرع، علاوه بر این که حضور کسره در انتهای این کلمه، از نظر نحوی درست نیست، حرف «ی» در «همدلی» را باید با تشدید تلفظ کرد و این به سلامت موسیقی شعر، آسیب می‌زند.
یکی از نکات که باید در ساخت ابیات به آن‌ها توجه بیشتری داشت، انتخاب سنجیدۀ کلمات و ساخت دقیق مفاهیم است. مثلا در این بیت دقت کنیم:
گَهی به ناله و دعا گَهی به سجده و رکوع
سکوت شب شکسته با صدایِ مرتضی علی
ناله و دعا را می‌توانیم صدای مرتضی‌علی و شکنندۀ سکوت شب بدانیم اما عمل سجده و رکوع نسبت دقیقی با شکستن سکوت ندارند و می‌توانند در سکوت هم انجام شوند. این نوع مسامحه را در بیت بعد نیز با توجه به کلمۀ «بانگ» و تقابل آن با «هراس و ترس» که البته حشوی هم در این دو کلمه وجود دارد، می‌بینیم:
وجودِ نحسِ مشرکان پر از هراس و ترس شد
ز بانگ با صلابت و رَسایِ مرتضی علی
بانگ باصلابت و رسا، ربط بسیار دقیقی با ترس و هراس ندارد. انتظار این است که برای «پر از هراس‌شدن وجود مشرکان» به چیزی دقیق‌تر و مرتبط‌تر اشاره شود. «بانگ باصلابت و رسا» تعبیر کلی و ناروشنی است که برای ساخت این مفهوم در این بیت چندان متناسب نیست.
در مجموع این یک شعر، نشانه‌هایی از توانمندی‌های شاعر با خود دارد و از سویی برخی دقایق زبانی نیز در آن قابل تأمل و بازنگری‌ست. بی‌تردید شاعر خود به بسیاری از این اشارات وقوف دارد و این دست مسامحه‌ها همه به سادگی قابل رفع و اصلاح است.
برای این شاعر ارجمند آرزوی موفقیت‌های بیشتر دارم.

منتقد : فریبا یوسفی

شاعر، نویسنده، منتقد ادبی تولد: 22مهرماه 1349، تهران تحصیلات: فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران آثار و فعالیت‌ها: ـ مجموعه شعر "حالا تو"، نشر تکا، 1387(برگزیده جایزه ادبی پروین اعتصامی) ـ "تا روح تنهای تن‌ها"، مجموعه شعر، ...



دیدگاه ها - ۲
علی باقری » یکشنبه 06 شهریور 1401
با سلام خدمت استاد یوسفی. سپاس گزارم از اینکه قبول زحمت کرده و شعر بنده رو نقد کردید. از مطالب شما درس ها آموختم. حق نگهدارتان.
فریبا یوسفی » دوشنبه 07 شهریور 1401
سلام و درود. از توجه شما سپاسگزارم. موفق باشید.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.