عنوان مجموعه اشعار : بی عنوان
شاعر : فرشید به گزین
عنوان شعر اول : گل خورشید ناله ها گلبانگ شورانگیز شد کوچه های دی عبیر آمیز شد
رازقی در خواب سرما مرده بود مرده بود اما مشامش تیز شد
اسب در تندیس میدان جان گرفت زیر پای خسروان شبدیز شد
خیس شد چشمان خشک انتظار زنده رود تشنگان لبریز شد
این همه احیا مسیحا کرده است؟ یا مگر آن روز رستاخیز شد؟
نامش عیسی نیست اما معجز است لطف یزدان شامل ما نیز شد
او گل خورشید آفاق دل است مطلع اشعار شورانگیز شد
عنوان شعر دوم : 2جمعی اسیر قبض و گروهی در انبساط آن شور انتفاضه دارد و این شوق اختلاط
ما هم در این منازعه سرباز میهنیم سربازهای کوکی دوران احتیاط
عنوان شعر سوم : پیشکشآب حیوان نیاشامیده انسان پیشکش ارمغان کوچه باغ میفروشان پیشکش
جادوی برق نگاهی علت دلدادگی است سایر ترفندهای دلربایان پیشکش
بوسه ای را میکشد مجروح عشقت انتظار دیر پیدا داروی سهراب دستان پیشکش
امتداد سایه سرو بلندت مستدام سایه طوبی و قصر حور و غلمان پیشکش
عرصه رند بلاکش صفحه شه مات نیست ششدر بخت آزمای پاکبازان پیشکش
مرشدا برج فلک را نهی کن از دلبری کشف مصداق تبرج در خیابان پیشکش
و بیت
دوستی را گاه دستی پیش می آری ولی
گاه هم پا میکشی پس در زمان پیشکش
شعر یک موجود زنده است که در درون موجود دیگری به نام شاعر زندگی میکند و دیر یا زود بلخره خودش را لو خواهد داد. ازین رو باید گفت شعر از ابتدا در وجود شاعر است که غیر از این نمیتواند باشد. حال بسته به شرایط زیست آن شخص، نمود پیدا میکند و حالات زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد. اینکه چه میزان از زندگی شخص را تحت تاثیر قرار دهد به میزان تلاش و کوشش بستگی دارد.
البته در نگاهی دیگر مساله شعر و مساله شاعری را تعریفی متمایز هست که میگوید شاعری کردن با شعر نوشتن تفاوت دارد یعنی هرکسی که شعر مینویسد صرفا شاعر نیست. بلکه شاعری تمام حالات وجودی یک شخص را شامل میشود نمیشود که یک شخص هم شاعر باشد هم کارمند یا هم شاعر باشد هم فیلسوف یا تاجر و.... این هم یک دیدگاهی ست.
هدف از این نوشتار صرفا ارائه تعاریف شعر و شاعری نیست بلکه با توجه به پانوشت مولف و توضیح در باب اینکه شعر ناگهانی به سراغشان آمده، ارائه شد .
از آنجایی که آثار پیشرو سه اثر از چهار اثری ست که کل آثار نوشته شده مولف را بر میگیرد، تصمیم گیری و ارائه نظر راجع به این آثار بسیار دشوار خواهد بود. پس صرفا به ارائه نکاتی فنی و تکنیکی بسنده خواهم کرد.
گفتنی ست با توجه به این توضیحات و آثار ارایه شده مولف آشنایی حرفهای نسبت به اصول شعر دارد خاصه اینکه اثر ارایه شده در قالب کلاسیک است.شاعر وزن عروضی را میشناسد و تا حدودی به قافیه واقف است همین یعنی نیمی از راه را پیموند.
در اثر نخست یک شروع خوب را شاهدیم اینکه ناله ای تبدیل به گلبانگ شوانگیزی میشود یعنی اتفاقی قرار هست در ادامه بیفتد که باید آن اتفاق را پی گرفت
در مصرع دوم همین بیت مضمون در ادامه همان است. تبدیل از حالتی منفی به مثبت. بیت دوم یک نوید از بهار میدهد. تیز شدن مشام گل رازقی نیز یک اصطلاح و کنایهوارهای هست که توانسته پیام را خوب برساند.
بیت سوم یک نوع آشناییزدایی بسیار زیبا از تلمیح خسرو است که شاعر با تیزهوشی اسب سیمانی میدان در این بافت معنایی به شبدیز مبدل میکند اما نوع بیان میلنگد. (اسب در تندیس) از لحاظ معنا شاید صحیح نباشد باید اینگونه بیان میشد :( تندیس اسب میدان)
در بیت چهارم ربط خیس شدن چشم با گریه شوق به جاری شدن رود ارتباط مستقیمی دارد اما ربط آن با برطرف شدن تشنگی دور است. هرچند مصرع (زنده رود تشنگان لبریز شد ) مصرع سالم و خوبی است.
بیت پنجم نوع بیان و نحو کلام سست است . شاعر در هر دو مصرع یک چیز یکسانی را بیان میکند:( زنده شدن مردگان) پس کلمه (یا) بین دو جمله کارکرد معنایی ندارد. نوع بیان هم میتوانست بهتر ازین باشد.مضمون مصرع نخست این است:( این همه مرده را مسیح زنده کرده است) حال اینجمله را مقایسه کنید با مصرع مدنظر: (این همه احیا مسیحا کرده است) ببینید که نوع بیان چقدر فرق میکند.
در مصرع دوم نیز کلمه (آن) به نوعی اضافه و وزنپرکنی محسوب میشود.
مفهوم بیت ششم گنگ است. (نامش عیسی نیست اما معجز است/ لطف یزدان شامل ما نیز شد) یعنی چه؟
مخاطب بیت آخر نیز مشخص نیست منظور از (او) چه کسی است.
شعر از ابتدا به یک فرم معنایی تغییر و تحول در حالات پیش می آید اما سه بیت آخر این فرم معنایی را به هم میزند. و در واقع یک قهرمان وارد شعر میشود که در کلمات (مسیح. عیسی. گل خورشید) نمود پیدا میکند اما هیچ پیشزمینهای برای ورود این قهرمان محیا نشده است.
اثر دوم.
این اثر در دو بیت ارائه شده است یعنی بر اساس تعریف قالب شعر کلاسیک یا باید رباعی باشد یا دوبیتی اما این دو قالب علاوه بر اینکه در دو بیت ارائه میشود ویژگیهای دیگری نیز همچون نوع وزن مخصوص و ویژگیهای محتوایی، دارند که اگر رعایت نشود نمیتوان عنوان رباعی یا دوبیتی را راجع به هر (دو بیت)ی به کار برد.
مساله دوم اینکه وزن دوتا بیت پیشرو با وزن رباعی و دوبیتی همخوانی ندارد.
یک خطای وزنی نیز در ابتدای مصرع دوم مشاهده میشود. کلمه (شور) از لحاظ وزنی اضافه است و باید حذف شود
اثر سوم.
اولین مشکل این اثر خطای قافیه است. کلمات . میفروشان. دلربایان. پاکبازان. نمیتواند با کلمات انسان. .دستان.غلمان و خیابان همقافیه تلقی گردد
در تعریف قافیه باید گفت
کلمات قافیه باید حداقل دو صامت و یک مصوت پایانی کوتاه مشترک یا یک صامت و یک مصوت بلند مشترک داشته باشند تا قافیه محسوب شوند
در تعریف صامت و مصوت نیز باید گفت:
صامت به تمام حروف الفبایی میگویند که ساکن هستند و باید توسط مصوتهای ششگانه صدادار بشوند
مصوتها نیز دو دستهاند:
مصوتهای بلند شامل:( آ. او. ای)
و مصوتهای کوتاه شامل( اَ. اِ . اُ)
که بر این اساس صامت و مصوت مشترک پایانی کلمات قافیه در این شعر (...ان) میباشد.
و اما شرط دوم این این که اصل کلمه بدون پسوند قافیه در نظر گرفته شود که بر این اساس کلمات میفروشان . دلربایان. و پاکبازان. دارای پسوند هستند که اگر پسوند آن را حذف کنیم آنچه باقی میماند مشخص است که قافیه نیست. (میفروش. دلربا. پاکباز)
و اما مضمون پردازیهای قابل توجهی در این شعر اتفاق افتاده است.
رابطه (بوسه و نوش داروی سهراب). (برج فلک و خیابان). که ذهنیت خلاق شاعر را نشان میدهد.
اما با این حال شعر از لحاظ زبانی نیاز به چکشکاری دارد. گاها فرم بعضی جملات معنا را دیریاب و گنگ کرده است. مثلا مصرع دوم بیت آخر( گاه هم پا میکشی پس، در زمان پیشکش)
پا پس کشیدن مدنظراست اما بصورت(پا میکشی پس) آمده که اینجابجایی ضعف محسوب میشود. مفهوم (در زمان) هم از لحاظ معنایی گنگ است
در پایان آنچه که میشود گفت این است که با توجه به پانویس مولف راجع به کم و کیف شاعرانگیاش باید گفت آنچه که پیشروی ما است در واقع جوشش هیجانات شعری سرکوب شده است زیرا این آثار نشان میدهد که شاعری در وجود ایشان از ابتدا بوده و محرکی نیاز داشته تا به ظهور برسد.