تا انتها از آغاز




عنوان مجموعه اشعار : .
شاعر : زهرا ایزدی نیا


عنوان شعر اول : فاتحه‌ای برای خود
در انتها تویی و مجلس عزای خودت
کسی به غیر خودت نیست، آشنای خودت

کسی برای تو آهی نمی‌کشد از دل
خودت بسوز و بدم در تنور نای خودت

به هرصدای خوشی، بی‌گدار، دل مسپار
بخواب با غم و اندوهِ لای‌لای خودت

به وقت گریه به آغوش خود پناه ببر
که نیست امن‌تر از عرض شانه‌های خودت

زمان رفتن تو، هیچ‌کس کنارت نیست
فقط تویی و سر خاک، های‌های خودت

صدای فاتحه‌ای از کسی نمی‌شنوی
بخواب و فاتحه‌ای هم بخوان برای خودت...


عنوان شعر دوم : تکیه‌گاه
تویی که مثل همیشه مرا نمی‌خواهی!
اگر نماند کسی، یاد کن مرا گاهی...

مگر نه این‌که به بن‌بست می‌رسی هربار
بدان برای تو باز است سمت من، راهی

بیا و کوه غمت را به دوش من بسپار
که بار رنج تورا کم کنم، پرِ کاهی

به کوه بودن خود اتکا مکن ای مرد!
تو آدمی‌زادی، تکیه‌گاه می‌خواهی!

در این زمانه‌ی سرد از غمت پناه بیار
به سوی گرمی آغوش کوچکم گاهی...


عنوان شعر سوم : هم‌نفس
کم کم شکست، عمر کمش سر رسیده بود
طفلک توان نداشت، قدش هم خمیده بود

طاقت نداشت طعم گس غصه‌ی مرا
اما به یک‌نفس، همه را سر کشیده بود

هرچند از هلاهلِ جاری درون من
تنها به قدر قطره‌ی اشکی چشیده بود؛

افتاد کنج بستر گلدان و زرد شد
روز خوشی کنار من این‌جا ندیده بود

عمرش تمام شد گل غمگین کوچکم
او را خدا شبیه خودم آفریده بود...
نقد این شعر از : محمّدسعید میرزائی
سلام و درود بر شاعر گرامی، زهرا ایزدی‌نیا
غزل اول گونه‌ای تک‌گویی ذهنی است، صدایی درونی، نوعی حدیث نفس، مرثیه‌ای که شاعر برای خویشتن می‌گوید. مصراع اول که با "انتها" آغاز می‌شود، موقعیت خوبی برای آغاز یک شعر است:
در انتها تویی و مجلس عزای خودت...
اما انتظار زیادی که از این آغاز داریم، در ادامه تا حدود زیادی برآورده نمی‌شود. در این جا چند نکته وجود دارد که سراینده باید نسبت به آنها توجه و تأمل لازم را داشته باشد‌.
نکته نخست "بدعت مضمون" است. تمامی بیت‌ها مضامینی به موازات یکدیگر دارند. در بیت دوم می‌توان گفت "از دل" اضافی است. شاعر مثلاً می‌توانست به جای آن بگوید: "کسی برای تو آهی نمی‌کشد دیگر".
در بیت سوم، "بی گدار" در جای درستی نیامده است. "بی گدار" در مواردی که مربوط به تصمیم‌ها و حرکت‌های ناگهانی است، استفاده می‌شود. شاعر می‌توانست بگوید: "بی بهانه دل مسپار".
در مصراع دوم همین بیت "لای لای" به جای "لالایی" بر اساس وزن و حالت آوایی آن، البته قابل توجیه است، اما چه بهتر که "لالایی" در جایی دیگر از بیت می‌آمد با قافیه‌ای دیگر و پرداخت دیگری از مضمون.
در بیت چهارم باید سراینده به جایگزینی بهتر برای "(عرض) شانه های" خودش بیندیشد‌. در این جا بیان به لحاظ دستوری نارساست زیرا فعل "نیست" در عبارت " که نیست امن‌تر از عرض شانه‌های خودت" به معنای "وجود ندارد" آمده است، آن هم در مصراع دوم و در ادامۀ یک گزارۀ ماقبل خود. در این وضعیت می‌توان گفت بیت "ضعف تألیف" دارد؛ چرا؟ چون ممکن است این گونه برداشت شود: به وقت گریه به آغوش خودت پناه ببر، آغوشی که امن‌تر از عرض شانه‌های خودت نیست. در حالی که شما می‌خواهید بگویید: در جهان جایی امن‌تر از آغوش خودت و شانه‌ای آرام‌بخش‌تر از شانه‌های خودت وجود ندارد.
در دو بیت پایانی هم عناصر چندان استحکام و رابطه درونی عمیقی ندارند‌، به گونه‌ای که می توان جای مصراع های دوم را با یکدیگر عوض کرد.
نکتۀ دیگر که باید در این غزل به آن اشاره کرد، نوعی تکرار مضمون است. شاعر زاویۀ دید خود و گونۀ روایت خود را تغییر نمی‌دهد. ابیات و مصاریع به گونه‌ای نیستند که از لحاظ محورهای معنایی و مضمونی و عاطفی، حالت استعلایی داشته باشند. البته با توجه به سن شاعر و مدت کمی که به صورت جدی شعر می‌گوید، این غزل را باید نشانگر استعداد و پویایی ذهن او دانست.
در غزل دوم، مصراع نخست قابل پذیرش است اما مصراع دوم "ضعف تألیف" دارد؛ مثلاً شاعر می‌توانست بگوید: (ولی برای خدا) یاد کن مرا گاهی...
در بیت دوم مضمون به ظرافت پرداخت نشده است. چرا مخاطب شاعر، باید "هر بار به بن بست برسد"؟
همین‌طور در بیت سوم، شاعر باید به مابه‌ازای کلی بیت خود از لحاظ معنا بیندیشد. سراینده می‌گوید: بار غمت را به دوش من بسپار (که "بگذار" صحیح‌تر است) برای این که بار "رنج" تو را "پر کاهی" کم کنم. این گزاره، بدیهی و البته نادرست است. در این صورت شاعر باید می‌گفت "حداقل" بار رنج تو را پر کاهی کم کنم.
مضمون بیت بعد هم تمام و کمال نیامده است. شاعر ظاهراً می‌خواسته بگوید: بیا که من تکیه‌گاه تو خواهم شد، اما هیچ نشانه‌ای در بیت برای این مضمون نیامده است.
بیت پایانی قابل قبول است زیرا چیزی در آن از منظر معنا و مضمون و دستور جمله کم نیست.
درباره غزل سوم نیز باید گفت این گونه به تعویق افتادن نهاد و تعلیق، مناسب شعر نیست و باعث می‌شود که سطرها تا رسیدن به بیت پایانی از تأثیرگذاری لازم برخوردار نباشند.
در پایان به انتظار خوانش سروده‌های دیگر شاعر مستعد می‌نشینیم.
با آرزوی توفیق برای سراینده در شعر و زندگی.

منتقد : محمّدسعید میرزائی




دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.