فراتر از دیدن!




عنوان مجموعه اشعار : .
شاعر : بهرام احدی نیا


عنوان شعر اول : .
انداخت و زیر پا تنش را له کرد
آن همدم گرم و روشنش را له کرد
بعد از سه چهار بوسه داغ و عمیق
سیگار سپید بهمنش را له کرد

عنوان شعر دوم : .
از نسل صنوبران و از دوده شهر
آشفت شبی خیال آسوده شهر
دیدی آخر میوه نارنجک داد
معصوم ترین درخت آلوده ی شهر
نقد این شعر از : امیر سیاوش مرزبان
جناب آقای بهرام‌ احدی‌نیا
با سلام و مهر
رباعی های شما را خواندم
شما هم بر شکل شعری رباعی مسلطید و هم تا حدودی بر ویژگی های زبانی آن اما برای آنکه کمی بیشتر در ساحت شعر و اندیشه با هم گفتگو کرده باشیم، چند نکته را همخوانی می‌کنیم.
در نقد دیگری، اتفاقا از زبان دوگانه در رباعی های گذشته گفته بودم که این جا هم چون به بحث ما نزدیک است، مجدداً تکرار می‌کنم.
‌اگر رباعی‌های رایج در دهه شصت را بخوانید، ملاحظه خواهید كرد كه در خیلی از آنها، شاعر فقط تعبیر محاوره‌ای را آورده ولی كار هنری با آن نكرده است. ببینید محاوره را در مصراع چهارم این رباعی:
 چندی است چراغ عشق كم‌سو شده است
جانم چون عقل عافیت‌جو شده است
تا چند در این پردۀ نیرنگ و فریب؟
ای دل! دستت برای من رو شده است
اما در مقابل، این رباعی زنده یاد سید حسن حسینی کارکرد شاعرانه و تازه ای از تعبیر محاوره بیرون می‌کشد:
هر چند ز غربتت گزند آمده بود
زخمت به روان دردمند آمده بود
گویند كه از هیبت دریای دلت
آن روز زبان آب، بند آمده بود
«زبان كسی بند آمدن» یك تمایزبخشی دارد ولی فراتر از آن، به معنی شعر هم كمك می‌كند; یعنی آب چون زبانش بند آمده بود، نمی توانست به حضرت برسد. این جا محاوره و به زبان مردم گفتن، عملكردی دوگانه می یابد و البته ارزشمندتر است.
در رباعی‌های قیصر امین پور، سید حسن حسینی و دیگران به کرات این افزایش معنا از طریق محتوای زبان مردم و محاوره و حرکت بین این زبان و زیان معیار به چشم می‌خورد. اصلا گاهی برخوردهای زبانی، ساحت اندیشگانی دارد و همین برخوردها موضوع شعر است اما به شرطی که فکرشده باشد.
به رباعی نخست شما نگاه می‌کنم:
انداخت و زیر پا تنش را له کرد
آن همدم گرم و روشنش را له کرد
بعد از سه چهار بوسۀ داغ و عمیق
سیگار سپید بهمنش را له کرد

زبان، یکدست و روان است، اما کمی در تعبیر «آن همدم...» تعقید داریم!
من متوجه ظرافت انتخاب شما در کلمه «همدم» برای سیگار به جای «همنفس» و کلا همۀ بازی زیبای آن هستم اما مخاطب عام ممکن است دیر این زیبایی را کشف کند یا اصلا متوجه نشود. چرا؟!
چون این بازی زبان-تصویر تنها یک بار در رباعی اتفاق می‌افتد و بقیۀ شعر بسیار تصویری‌تر و قطعا روان‌تر است.
کار کشیدن از ردیف محاوره ای «له کرد» هم زیباست اما توجه دقیق به همین ظرائف است که اثربخشی شعر را بیشتر می‌کند و در تقابل زیان معیار و زبان مردم، به معنا و خلق تازه منجر می شود.
در رباعی دوم شما:
از نسل صنوبران و از دوده شهر
آشفت شبی خیال آسوده شهر
دیدی آخر میوه نارنجک داد
معصوم‌ترین درخت آلوده شهر
خلق تصویری نو و ضربه فلسفی مصرع آخر، هدف است، بنا بر این از یکسانی زبان و تصویر در هر مصرع ممکن است غافل شده باشید.
دوده یک واژه آرکائیک و کهن است که نه در زیان معیار امروزه به کار می رود و نه در محاوره! مکث من و مخاطب بر آن، از تصویر نهایی شما و تاثیر آن می‌کاهد! کاش این ضرورت قافیه را جور دیگری پر کنید؛ مثلا شما «توده»‌ای از قافیه در بافت‌های نو و «فرسوده» شهر دارید و می‌توانید اثربخشی و زیبایی رباعی را بیشتر و بیشتر کنید.
معمولا تصوير به معني همان چيزي است که هست يعني شاعر همان چيزي را به نمايش مي‌گذارد که عينيت دارد و در اين عينيت، زباني نهفته است که شاعر، آن را به مثابۀ بر‌ساخته‌اي هنري بنا مي‌نهد.
اغلب بر این باوریم که زبان شعر را شاعر ايجاد مي‌کند و زبان شاعر از مؤلفه‌هاي شعر تشکيل مي‌شود. بدون فهم کردن شاعر در عينيّت‌ها زبان شعر ايجاد نمي‌شود و بدون حضور ذهنيت‌هاي زباني شعر هم، شاعر فاقد زبان است. شعر با مفهوم‌زايي و مفهوم‌زُدايي در درون خود است که به يک زبان مستقل دست مي‌يابد.
در زبان شعر ما با انواع مجاز مانند: استعاره، تشخيص، کنايه، نماد، تمثيل، پارادوکس، بزرگ‌نمايي و کوچک‌نمايي سروکار داريم؛ منظورها در شعر، به سمت و سویۀ انواع مجاز در تکاپو و حرکت است. وقتي شاعر به ذکر يک جزء براي اراده کردن يک کل مي‌پردازد يا به ذکر ظرف به جاي مظروف يا علت به جاي معلول، مقصودي جز ايجاد زبان شعر ندارد. هميشه جزءنگري و پردازش به جزئيات يک موضوع، نشان از معرفي کل آن موضوع دارد و در چنين حالاتي است که زبان شعر شکل مي‌گيرد. حضور تصوير (image)، استعاره (metaphor) ، نماد (symbol) از ديگر ايجاب‌هاي زبان شعر است.
توجه دقیق و ظریف به جزئیات و از کنار آن ها رد نشدن قطعا بر اثربخشی و قدرت آثار شما خواهد افزود و شما را در پویش‌های دقیق تر و زیباتر در زیان و معنای شعر یاری خواهد کرد.

با احترام و ادب
یا عشق

منتقد : امیر سیاوش مرزبان




دیدگاه ها - ۱
بهرام احدی نیا » شنبه 08 اردیبهشت 1403
درود پاینده باشید در عشق سپاسگزارم

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.