عنوان مجموعه اشعار : دوبیتی
شاعر : محمدتقی مروارید
عنوان شعر اول : ١ببین آشفتن آتشفشان را
به خود بگذار این آتشبهجان را
جگر کو تا که این آتش نشانی؟
بسوزد آتشم آتشنشان را
عنوان شعر دوم : ٢تو صیادی، پلنگت درد داره
رد زخم فشنگت درد داره
تفنگت رو فشردی روی سینهم
بکُش، جای تفنگت درد داره
عنوان شعر سوم : ٣خوش آن ساعت که در قید تو باشم
به دامت افتم و صید تو باشم
خوشا قید و خوشا صید و خوشا دام
که ماهی شب عید تو باشم
.
با سلام و عرض ادب
عنوانی که برای این متن نوشتم در مورد رباعی هم صدق میکند و این یک نظر شخصی و سلیقهای نیست. اکثر سرایندگان موفق و معاصر ما بر این باورند که باید به نقطهی جوش و لحظهی انفجار رسید و سراغ رباعی یا دوبیتی رفت. قرار است سوژه انتخابی، دست اول باشد و تصاویر، خاص خود شاعر.که اگر اینچنین نبود قالبی با گنجایش واژگانی بزرگتر انتخاب میکرد. بنابراین بر خلاف تصور عدهای از دوستان شاعر، گول ظاهر را نمیخورم و با وسواس بیشتری نسبت به قوالب دیگر با این سه دوبیتی برخورد میکنم.
در هر سه اثر شیرینیهای خاصی هست که به اصطلاح خودمانی، چک را به شنونده یا خواننده میزند تا هم باعث غافلگیریاش شود و هم در ذهنش بماند. استفاده از واجآرایی ها، قافیههای درونی و واژههای همجنس در هر سه کار، مؤید این نکته است و عنصر اندیشه پابهپای عاطفه در شکلگیری هرکدام از دوبیتیها موثر واقع شده است.
فکر میکنم شاعر در خلق هر سه اثر از تمام ظرفیتهای موجود خود استفاده کرده است. کسی در سرایش این دو قالب سخت و ساده موفق میشود که جهانبینی متفاوتی داشته باشد و به قول سهراب، با چشمان شسته جور دیگر ببیند.
در کل این سه دوبیتی جناب مروارید را موفق یافتم و نکتهای که عنوان میکنم فارغ از پسند شخصیام است. به نظرم زبان شعر جای این را دارد که بتواند به زبان امروز شعر نزدیکتر شود، مخصوصا در دوبیتی سوم که حس کردم این مقوله بیشتر به چشم میآید.
دوستان جوانی هم که تازه به جرگهی شعر پیوستهاند، به این قالبها توجه ویژه داشته باشند و طبعآزمایی کنند. ظرفیت این قالبها بیشتر از چیزی است که به چشم میآید.
برایتان آرزوی موفقیت بیش از پیش دارم
یاعشق
.