از ملال تا لذت شعری




عنوان مجموعه اشعار : .
شاعر : امین شایگان


عنوان شعر اول : .


هی شاعر!
چگونه دم از صلح می زنی
وقتی جنگ
در رگ و خون خیال ماست
و معشوقه هامان
ماشین هایی جنگی اند
با تیرهای جانسوز مژگان
نارنجک های ضامن کشیده ی در پیراهن
و زلف هایی مسلسل
که به هر تارشان
دلی آویخته است؟




عنوان شعر دوم : .



هی جیرجیرک پنهان!
اگر نمی خواندی
سکوت شب
آنقدرها هم عمیق نبود.



کدام باد دهن لق
خبر بهار را
به  سیب زمینی های یخچال رسانده بود؟



نگاه کن
روی همان تپه ی پارسال
پاغازه های وحشی سر برآورده اند



عمری پی جواب دوید
عاقبت چیزی دستگیرش نشد
بجز یک سوال چوبی بزرگ.





غلتاغلت پوسته های گندم
دور لانه ی مورچگان
باد مهرگان.



از آن همه قاشقک شناور
قورباغه ای تنها
بر آبگیر نیمه خشک.




یک جفت کفش کهنه
بر سیم چراغ برق
ظهر تابستان.




همه ی بچه ها
دست هایشان را «ها» می کردند
بجز آدم برفی.




.
نقد این شعر از : حمیدرضا شکارسری
هنر «امین شایگان» در شعر اول، بازیابی و احیای مضامین و تعابیری کهنه است. شگرد او برای این کار شگفت، گره زدن همان مفاهیم و تعابیر با تصاویر و ایماژهایی امروزین است. در واقع او کولاژی می سازد از امروز و دیروز؛ و به این طر یق کارکردهای تازه‌ای از کلمات و مضامین کهنه ارائه می‌دهد. در این بین، زیباشناسی تشبیه معشوق به ماشین جنگی و سینه‌های او به نارنجک و زلف‌های او به مسلسل، به لحاظ بصری و معنایی، کم و بیش طنزآمیز به نظر می‌رسد که گمان نمی‌رود قصد و نیت خود مولف باشد. به نظر شما حالا بر پدر و مادر جناب «رولان بارت» صلوات بفرستیم یا خیر؟!
هشت شعر کوتاه «امین شایگان» نشان از شاعری تیزهوش، حساس، اندیشمند و به غایت تخیل‌گرا دارد. آثار شماره پنج تا هفت، هایکو هستند زیرا شاعر قصدی برای دخالت در واقعیت طبیعت را ندارد اما به درستی، لحظاتی را منجمد می‌کند و به نمایش می‌گذارد که اگرچه خود خیالین نیستند اما به شدت خیال‌انگیزند. مخاطب می‌تواند خیال کند که باد پاییزی، هوشمندانه و مهربانانه، پوسته‌های گندم را سمت لانه مورچگان می‌غلتاند یا آن قورباغۀ تنهای آبگیر نیمه‌خشک را موجودی اندیشمند فرض کند.
اما سه‌سطری های دیگر، خود از خیالی نازک و آفرینشگر نشان دارند. در یکی با یک حس‌آمیزی آشکار، با جیرجیرکی صحبت می‌شود که سکوت شب را در طی پارادکسی درخشان، با صدا عمیق می‌کند.
در دیگری، سیب‌زمینی‌های زندانی در یخچال، موجوداتی احساساتی و پرعاطفه‌اند که با حسن تعلیلی درخشان، جوانه می‌زنند و گویا خبر بهار را از بادی دهن‌لق شنیده اند.
یا در یک سه‌سطری دیگر، راوی/شاعر ما انتظار دارد که یک آدم‌برفی همانند کودکان بازیگوش و سرمازده، دست‌هایش را ها کند.
این بازی با واقعیت‌های جاری جهان، کاری به شدت شاعرانه است. گویا شاعر برای نخستین بار با این پدیده‌ها و کلمات مواجه شده است و نامی تازه بر آن‌ها می‌نهد.
گاهی البته به نظر می‌رسد که این کشف‌ها چندان تازه نباشد، مانند تشبیه قلاب ماهی‌گیری یا چوب آن به علامت سوال. البته این را هم باید گفت که «شایگان» در همین حال نیز بیان مضمون و یافتۀ شعر را به گونه‌ای طراحی می‌کند که زهر تکرار و کلیشه در کام مخاطب احساس نشود که به گمان این قلم، این کار را هم خوب از پسش برآمده.
هرچقدر که از شعر اول گرفتار ملال شدم، از هشت کوتاه‌سرودۀ «امین شایگان» غرق لذت شدم.

منتقد : حمیدرضا شکارسری




دیدگاه ها - ۱
امین شایگان » سه شنبه 30 مرداد 1403
درود استاد شکار سری عزیز. سپاسگزارم از نقد مفیدتان. با نقد شما خودم را در شعرم کشف می کنم یعنی امری که برای من به شکل ناخودآگاه در شعر اتفاق می افتد بواسطه ی قلم شما به سطح خودآگاه می آید. قلمتان مانا و سایه تان مستدام

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.