توانمندی‌های یک شاعر جوان!



عنوان مجموعه اشعار : ...
عنوان شعر اول : ...
زمان صلیب ندارد ولی کشیده شده
عقب، جلو... به موازات حال ملعبه‌ها
زمان شکسته شده، بی‌کشش خمیده شده
زمان که حال ندارد برای عقربه‌ها

زمان که دست ندارد، چگونه می‌شمرد؟!
هزار خاطره تنها و لحظه‌ی بن‌بست
مرور کرده خودش را، به پای خود مانده
زمان که ساده گذشته، اسیر فاصله است

زمان که جیک ندارد، صدای در خفگی‌ست
که تیک‌تاک گلویش بریده‌تر شده است
نشسته رو به خودش بی‌نگاه می‌بیند
که لحظه‌لحظه‌ی او در گذشته سر شده است

زمان که خیس نبوده، چگونه غرق شده؟
کجای فاصله پارو زده که طوفان است؟
که ها نکرده به چشمش، که مات پنجره‌هاست
چقدر گریه‌ شده، زیر خط باران است؟

زمان عدد به عدد در خودش سفر کرده
رسیده تا به خودش، از خودش کشیده کنار
اگرچه ایست‌ نکرده در ایستگاه کسی
در انتظار خودش رفته ایستگاه قرار

زمان شکسته شده یا زمان کشیده شده؟
چه فرق می‌کند اصلا؟ زمان سوالی داشت؟!
زمان که مفهومی غیر از انتزاع نبود
چه فرق می‌کند اصلا زمان چه حالی داشت!


#ندایاسمی
نقد این شعر از : هاشم کرونی
بسمه‌تعالی

سلام بر شما، شاعر گرامی و ارجمند!
ابتدا خوش‌حالی خودم را از بابت مواجه‌ شدن با شعر شما و دیدن تلاشتان برای عرضه شعری ارزنده و همه‌چیزتمام ابراز کنم. امیدوارم راهی را که در پیش‌گرفته‌اید، با قدرت ادامه دهید.
عمده شاعران جوان روزگار ما یک‌بعدی با شعر رفتار می‌کنند؛ مثلاً یا بر مضمون‌پردازی تمرکز می‌کنند یا سمت‌ و سوی شعرشان تماما میل به تصویرگرایی و خیال‌پردازی است یا فقط به محتوا و درون‌مایه شعر توجه دارند و رساندن پیام و کارکردهای معنایی شعر را مدنظر قرار می‌دهند یا فقط به زبان‌آوری و نوآوری زبانی و استحکام و قدرتمندی بافت زبانی شعر توجه دارند و قس علی‌ هذا...
کمتر پیش می‌آید که شاعری تلاش کند ابعاد مختلف ارجمندی یک شعر را مدنظر قرار داده و شعری موفق در همه ابعاد و همه سطوح خلق کند.
شما به گواه آنچه در خلاصه معرفی‌تان در سایت آمده، سابقه شعری زیادی ندارید اما تلاشی ستودنی در این راه داشته‌اید که این تلاش به‌خودی‌خود شایسته تقدیر و تحسین است و می‌توان امیدوار بود که به‌تدریج در وسعت بی‌کرانه شعر پارسی جایگاهی شایسته برای خویش دست‌وپا کنید.
همه تفاوت‌های یک شاعر متوسط با یک شاعر قوی، تفاوت در نگاه و زاویه دید است.
انسان از ابتدای خلقت تاکنون با مفاهیمی ازلی و ابدی روبه‌روست که کلیت آن در طول زمان وجود داشته، وجود دارد و وجود خواهد داشت، مفاهیمی مانند عشق، فقر، غم، عدالت، خیر، شر، نیکی، بدی و...
علی‌رغم همه پیشرفت‌های جامعه بشری و تغییراتی که در تفسیر این مفاهیم به وجود آمده، اصل وجودی آنان هم‌چنان برقرار است و از گذشته تا به حال، دستمایه اساسی خلق هنری بوده است.
همه زندگی بشر با این مفاهیم گره‌خورده است و گویی همه‌چیز تکراری است آن‌ چنان‌ که این جمله، مَثَل شده است:
«زیر آسمان خدا هیچ‌چیز تازه‌ای نیست...»

اما آیا این تکراری بودن راه را بر هنرمند و خلاقیت‌های او می‌بندد؟ پاسخ منفی است. جناب حافظ گفته است:
یک قصه بیش نیت غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نا مکرر است

و جناب صائب نیز سروده است:
یک‌عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت
دربند آن مباش که مضمون نمانده است

در عاشقانه‌سرایی کلاسیک، بارها شاعران از غم هجران و زلف معشوق و میان باریک و دهان تنگ و ... سخن گفته‌اند اما هر بار مخاطب با جلوه‌ای تازه روبه‌رو شده و نگفته است که این سخن تکراری است چراکه شاعر توانمند از زاویه‌ای متفاوت به یک حقیقت ثابت نگاه می‌کند و با تفاوت نگاه و با بهره‌گیری از خلاقیت هنری خویش، به آفرینشی نو دست می‌زند.
اگر چند نقاش توانمند حول یک درخت بنشینند و بخواهند آن را نقاشی کنند، هر یک از زاویه نگاه خویش درختی متفاوت می‌بیند و آن را بر صفحه رسم می‌کند.
از همین‌جا وارد شعر شما می‌شوم و به زمان و گذر عمر به‌عنوان یکی از مفاهیم ازلی و ابدی که ذهن هر هنرمند و صاحب‌اندیشه‌ای را به خویش جلب می‌کند، نظر می‌افکنم.
عموم شاعران در برخورد با زمان به بیتی بسنده کرده‌اند، آن‌چنان‌که یکی از ماندگارترین آن‌ها نگریستن جناب حافظ به آب جوی و تماشای گذر عمر در گذر آب است.
شعر شما بر صفحه بزرگ ساعت می‌گذرد. در مطلع شعر، شکل قرار گرفتن عقربه‌ها را صلیب می‌بینید که ملعبه‌های بازی زمانند و عقب و جلو می‌روند و پدیده‌های شکست زمان و کشش زمان را این گونه نمایش داده‌اید و چه کاربرد شاعرانه و زیبایی برای مفهوم!
بهره‌مندی چندلایه از عبارت «به موازات حال ملعبه‌ها» مخاطب را خصوصاً در آغاز کار به وجد می‌آورد. اول شعر از طولانی بودن مصراع‌ها به ستوه آمدم اما با اندکی دقت متوجه شدم که اتفاقاً شاعر می‌خواسته کشش زمان و خستگی ناشی از لحظه‌های کش‌دار را بسازد و به مخاطب القا کند که اتفاقاً در این کار نیز موفق بوده است.
معمولاً شاعران در سرودن چهار پاره‌ از وزن‌های کوتاه‌تری استفاده می‌کنند و اگرچه وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات» وزن خیلی بلندی محسوب نمی‌شود اما برای چهارپاره، وزنی بلند به نظر می‌آید. تکرار کلمه زمان نیز همین علت را داشته و القای تکرار زمان را کرده است. در کنار آن استفاده از ظرفیت‌های چندلایه کلمات مانند حال، ساده، گذشته و... کمک کرده تا اتفاقات شاعرانه‌ای را در شعر رقم بزنید
یکی از نقاط قوت شعر شما که نمونه‌ای از آن را در ساخت تصویر صلیب از شکل قرار گرفتن عقربه‌های ساعت ذکر کردیم، دربند دوم دیه می‌شود که از آرایه تشخیص بهره برده‌اید و به عقربه هیئتی انسانی داده‌اید و آن را موجودی بدون دست و یک‌پا دیده‌اید که مضمون دست‌وپابسته بودن آدمی در مقابل زمان را نیز به ذهن می‌آورد.
دربندی دیگر، تداوم حرکت زمان و حرکت یکپارچه و بی توقف عقربه‌ها را به تصویر کشیده‌اید که همه این موارد قابل‌تقدیر است
بااین‌همه در بیت چهارم که اتفاقاً تلاش کرده‌اید تصویرسازی کنید و از نشانه‌هایی از قبیل باران و طوفان و پارو و پنجره و ... استفاده کرده‌اید، یک ایراد وجود دارد و آن، خارج بودن این بند از فضای کلی شعر است. در خط سیر روایی اثر، حضور این بند توجیه نشده است؛ مثلاً دربند بعدی مضمون ایستگاه و قرار را داریم اما عددها و شماره و فضای صفحه ساعت، فرصتی را پدید آورده تا در نقشه کلی شعر، جای خودش را پیدا کند اما مضامین شکل‌گرفته در حول محور باران و طوفان و پنجره و پارو (گرچه به‌خودی‌خود قابل‌توجه هستند) اما روی نقشه شعر، معلق مانده‌اند و جایی برای خویش نیافته‌اند.
دربند پایانی تلاش کرده‌اید تا از این مضمون‌سازی و تصویرآفرینی، دریچه‌ای به سمت اندیشه‌ورزی بازکنید که در جای خود قابل‌تقدیر است و من نیز قصد آن ندارم که به ارزش‌گذاری آن بپردازم، چرا که اصل حرکت شمارا ارجمند می‌دانم و معتقدم این تلاش برای اندیشه‌ورزی در پایان‌بندی شعر، نشان‌دهنده میل شما به پختگی، علی‌رغم جوانی است.
امیدوارم تلاش و کوششی مضاعف و دوچندان داشته باشید تا به‌زودی زود کارهای زیباتری از شما بخوانیم و ظهور یک بانوی شاعر توانمند از آذربایجان، پاره تن ایران را شاهد باشیم

منتقد : هاشم کرونی

هاشم كروني در ارديبهشت 1358 شيراز چشم به هستي گشود. دانش آموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر و دارای درجه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که سابقه ي سردبيري چند روزنامه و نشريه ي مختلف را در كارنامه دارد. از سال 1370وارد فضای ادبی شد و به سرایش شعر روی ...



دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.