در ابتدای راه




عنوان مجموعه اشعار : غوغا
شاعر : پوریا شهری


عنوان شعر اول : تا به کی
در دلم غوغای عالم تا به کی؟
زخم عشقت بسته بالم تا به کی ؟
موج دریا در میان زلف تو
حسرتش کنج خیالم تا به کی ؟
غرق در معنا شدم، بهر تو بود
بی تو در خواب کمالم تا به کی ؟
شه‌پر سیمرغ تو کی می‌رسد؟
پیر عشقت کرده زالم تا به کی؟
عشقِ عاشق شوق دیدار تو بود
از غم هجرت بنالم تا به کی؟
قایق زیبای امکان منی
غرق دریای محالم تا به کی؟
ساقیا روز وصالم می‌رسد؟
این اجل داده مجالم تا به کی ؟
روزگارا روی خود بر ما بکن
روز و شب را در زوالم تا به کی؟
نوبهار زندگی کی می‌رسد؟
پیر قلب کهنه سالم تا به کی؟
بگذرد هر لحظه تنها عمر من
عشق تو باشد وبالم تا به کی؟
گم شدم در قبل و بعد این زمان
بگذرد این‌گونه حالم تا به کی؟
کنج آن لعل لبت خالی ز عشق
در پی آن تکه خالم تا به کی؟
نقد این شعر از : طیبه شامانی
دوست شاعرم سلام
شعرت را خواندم و هم‌چنین نقدهای خانم هاشمی عزیز و آقای رسولی مقدم بزرگوار را روی شعرهای دیگری که فرستاده بودی.
مشخص است که بر وزن و قافیه تسلط خوبی داری و علی‌رغم سن و تجربه‌ی کمت عروض و قافیه برایت سختی و پیچیدگی ندارند و این خیلی خوب است.
و این که شعرت دارای ردیف است، یک حسن است.
البته باید بدانی که همیشه باید در جهت مراقبت و پرورش این مهارت قدم برداری و این مراقبت و پرورش جز با خواندن و مطالعه و تمرین میسر نمی‌شود. تو باید شعر شاعران خوب معاصر را بیشتر و بیشتر بخوانی تا با زبان شعر معاصر بیشتر و بیشتر آشنا شوی؛ چون نکته‌ی مهم درباره اشعارت این است که زبان شعرت باید نو شود. در این صورت، نسل جدید و مخاطب معاصر، احساس نزدیکی بیشتری با شعرت خواهد کرد.
حتی مولانا و  حافظ  و سعدی و ....هم به زبان زمان خودشان شعر می‌گفته‌اند و اگر بعضی از کلمات داخل شعرهایشان برای ما سنگین است، ب خاطر این است که با گذر زمان، زبان هم تغییر می‌کند.
زبان مثل  یک موجود زنده است که دائما در حال تغییر و تکامل است و دائما نو می‌شود. نویسنده‌ای موفق است که به زبان زمان خود بنویسد. تو باید از به کار بردن واژگان قدیمی تکراری در شعرت دوری کنی.
مخاطب امروز دیگر به دنبال زلف و لب لعل و خال و ... نیست.
مخاطب امروز جهان خودش را دارد و تو هرچقدر جهان‌بینی‌ات را به امروز نزدیک‌تر کنی، شعرهایت به دغدغه‌های مخاطب امروز نزدیک‌تر می‌شود و مخاطب احساس همذات‌پنداری بیشتری با شعرت می‌کند.


در شعر کلاسیک قدیم اگر ابیات را جابه‌جا کنیم، عموما هیچ آسیب و گزندی به شعر وارد نمی‌شود. در شعر امروز باید تلاش کرد از غزلِ بیت‌محور هرچه بیشتر دوری کرد. اگر هر بیت به علتی ضروری بر سر جای خود باشد و با جا‌به جا کردن حتی دو بیت، منطق شعر به هم بریزد، آن شعر قوی‌تر است و در دنیای شعر امروز بیشتر جای دارد.
اگر ما تمام ابیات شعرت را با هم جا‌به‌جا کنیم، تفاوت چندانی در معنا ایجاد نمی‌شود و این، کیفیت شعرت را پایین می‌آورد.
حشو و اضافات در شعرت زیاد است. شعر باید موجز باشد. شعر موجز به شعری گفته می‌شود که با حذف هر بیت یا مصراع و حتی هر کلمه، به شعر آسیب وارد شود. در شعر  تو بیت‌هایی هست که خواننده را خسته می‌کند، چون دقیقا همان مفهوم را در بیت‌های دیگر هم گفته‌ای و  حذف آن‌ها چیزی از شعر کم نمی‌کند. تمامی این موارد را دو منتقد عزیز دیگر برایت نوشته‌اند و به نظر من تو اصلا آنها را در شعر جدیدت رعایت نکرده‌ای.
پیشنهاد می‌کنم که سرودن شعر سپید یا نیمایی را هم امتحان کنی، در آن صورت می‌فهمی که شعر بیش از وزن و قافیه، نیازمند "کشف شاعرانه" است.
کشف در شعر، چیزی است که خواننده انتظار آن را ندارد و تا به حال، شبیه به آن را نشنیده است و او را به وجد می‌آورد.

هم‌چنین پیشنهاد می‌کنم کتاب "روزنه"، به قلم شاعر توانا، "محمدکاظم کاظمی"، را از انتشارات سپیده‌باوران یا کتاب "بیایید شعر بگوییم"، اثر  شاعر و منتقد برجسته کودک و نوجوان، خانم انسیه موسویان، را از انتشارات طلایی تهیه و مطالعه کنی تا با قالب‌های مختلف شعری و آرایه‌های ادبی و ...بیشتر آشنا شوی و در شعرهای بعدی‌ات بیشتر از آن‌ها استفاده کنی

تو تازه در ابتدای راهی و ان‌شاءالله با پشتکار خودت آینده‌ی درخشانی در شعر خواهی داشت.
مطمئنم با تلاش و مطالعه، روز به روز شعرهای  بهتر و بی‌ایرادتری  خواهی نوشت.
به امید سرودن شعرهای نوتر با زبان و جهان‌بینی نوتر.

منتقد : طیبه شامانی




دیدگاه ها - ۰

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.