عنوان مجموعه اشعار : گذرگاه عشق
شاعر : سید محمد حسین میران
عنوان شعر اول : کوه حیاتآب سرد کوه های حیات
دلتنگ رحم
برای جانوری می چکد
زندگی را
سرمایش می خورد
گرمای جان گداز
گودال آتشین راز ها را
بیداری
هر قیمت گرانست
کدام دردت
زخمت را
درمان سازد
این هوشیاری
موجودات دو پا
با همراهی مغز خالی
کدام دردت را
خودت بنما
بگوی
مجسمه فلزی پیرت
هنوز باز می ماند
بدین سان
باز اسراف می شود
و سکوت می کنی
خان حیات
خاموشی طاقت فرساست
سخن بنواز
عنوان شعر دوم : سرباز افسون گردشمن
صبح را آتش کشیده بود
در برزن خون
شمشیری شعله زن
با خشم
بر صورت ماه کشید
سرباز افسون گر ساکت اما
شلوغی شب
می طلبید
سپاه ستارگان سرخ
برای پر درد اسیر
آزادی منش در بند گشته
ژانر ترسناکش
آواز اشک می سرودند
چه درد
چه تلخ است این عذاب
سرباز افسون گر
شلوغی شب می طلبید
ناگاه فرا آمد شام
هجوم
هجومی دیگر به زندان
شکستن میله
دشمن
همراه نامحرمان
نامردانه زد
بانگ گریختن را
دیگر رنگی نداشت
کنار سحر پرچم سفید
عنوان شعر سوم : قلب شکستهآه
چه تاریک و چه روشن
قلبی شکسته در کنج دریا
احساس لرزش
می کند
برایت سخت می تپد
تنها او
مرگش حتمیست
شن هایی لب ساحل خفته اند
سبک و ساده
می بینند
خواب تاریک سال نو را
سالی از جشن مرگ
جای کسی خالیست
قلبی شکسته در کنج دریا
برای دوری تو
دیگر نمی ماند
نمی تپد
نمی تواند بتپد
مرگش امسال قطعیست
به نقل از کتاب مجموعه شعر گذرگاه عشق
دوست خوبمان «سید محمدحسین میران» 15 ساله است و کمتر از دوسال است به شاعری مشغول است. این یعنی او زمانی دراز و راهی سخت و طولانی در برابر خود دارد. مسیری که در آن اولین شرط، حوصله و صبوری است. هیچ شاعری با دو سه سال شاعری نمی تواند به جایی برسد که بتوان او را شاعر خواند. شعر، هنری زمان بر است و به تجربه نیاز دارد. تسلط بر زبان و رمز و رازهای آن به همین سادگی ممکن نیست. شاعر جوان ما در انتهای شعرهایش آورده است که این شعرها از مجموعه ای از سروده هایش انتخاب شده است. اگر صراحت این دوستش را ببخشد باید به او بگویم که زمان برای اینکه به فکر انتشار شعرهایش در قالب کتاب باشد بسیار بسیار زود است. هر شاعری دوست دارد شعرش را به مخاطبانش ارائه دهد و خوانندگان بسیار پیدا کند، این طبیعی است و البته قابل احترام ولی اگر انتشار شعر در زمان مناسب اتفاق نیفتد، کارنامه و آیندۀ شاعری شاعر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و ممکن است با بازخورد کم فروغی از سوی مخاطبان رو به رو شود و باعث یأس شاعر در ادامۀ کار شاعری اش شود.
شعرهای سپید شاعر را که می خوانیم به دو ایراد مهم بر می خوریم. یکی ضعف تألیف و یکی اطناب. این هر دو ایراد نتیجۀ این است که شاعر هنوز در عرصۀ زبان به تجربۀ لازم و کافی نرسیده است که با توجه به زمانی که صرف هنر شاعری کرده است کاملاً طبیعی است. بهترین راه برای اینکه در زبان به تجربه برسیم، هیچ راه دیگری جز مطالعۀ عمیق و جدی شعرهای موفق شاعران خوب متقدم و معاصر و نیز مطالعۀ کتاب هایی در حوزۀ نقد ادبی و زبان شعر نداریم. خوب است دوست شاعرمان در کنار ارسال شعر به ما بگوید که برای رسیدن به تجربۀ زبانی موفق بیشتر از چه شاعرانی شعر خوانده است. به دوست شاعرمان توصیه ای هم داریم. خودش یکبار دیگر شعرهایش را بازخوانی کند و ببیند که آیا میان آنچه در ذهن و ضمیر او بوده است و آنچه بر قلم آمده است و مخاطب می خواند، هماهنگی هست یا اینکه زبان در برخی پاره های شعر گنگ است و رسا نیست. این کار باعث می شود شاعر خود مواردی از ضعف تألیف در شعرش را متوجه شود و سعی در اصلاح و پیرایش شعر کند.