عنوان مجموعه اشعار : شور عشق
شاعر : حسن زرنقی
عنوان شعر اول : گاه سفرآرام تا که باز ورق خورد سررسید
دیدم به خون نوشته که فرصت به سر رسید
پا در رکاب باش که هنگام رفتن است
بار سفر ببند که گاه سفر رسید
باید گذشت از خود و دل را به جاده زد
باید سر قرار ، به وقت خطر رسید
با عشق تا به عرش خداوند، می توان
از تنگنای حادثه بی بال و پر رسید
;بودند دیو و دد همه سیراب و; جای آب...
بر بوستان فاطمه خون جگر رسید
آن شب ،شبی که فرصت راز و نیاز بود
پلکی به هم نخورده گذشت و سحر رسید
پیش نگاه های پدر بین عاشقان
جام نخست میکده دست پسر رسید
از آسمان و آن همه ماه و ستاره اش
بر موج موج علقمه قرص قمر رسید
هرکس رسید برد از این سفره سهم خود
بر سم اسب پیکر و بر نیزه سر رسید
#
جا ماندگان قافله ایم و برای ما
تنها از این معامله چشمان تر رسید
عنوان شعر دوم : ......
عنوان شعر سوم : ......
غزل « شور عشق» را با عشق و علاقه خواندم و به احساس، قدرت زبان آوری و ارادت شاعر به حضرت ابی عبدالله (ع) آفرین گفتم. این غزل یک شعر عاشورایی خوب و قابل احترام است و به این دلیل به شاعر تبریک می گویم. اما به نظر من این شعر نتوانسته است به اوجی که برازنده اش بوده است، دست یابد. یک شعر خوب مانند یک پرواز موفق است، همان گونه ای که هر پرنده ای باید به خوبی اوج گرفته، در مسیر صعود قرار بگیرد و بعد با اطمینان به نقطه اوج برسد، بعد فرود و نشست موفقی داشته باشد؛ هر شعر موفقی نیز باید خوب اوج بگیرد، خوب به اوج رسیده، خوب تمام شود.
درباره این غزل اغلب زمانی که شاعر مخاطب خود را در اختیار گرفته است، زمانی است که شاعر درحال اوج گرفتن است اما شعر هیچگاه به نقطه اوج نمی رسدو بدون اینکه انتظار مخاطبان خود را از این حیث پاسخ بدهد، ناگهان به پرواز خود خاتمه میدهد و فرود میآید. شاید مخاطب دوست داشت در لحظاتی از شعر خوانندۀ بیت هایی حسی باشد، از مقابلۀ امام و حضرت عباس و دیگر صحنه های احساسی و عاطفی در عاشورا تصویرها و مضمون هایی ببیند. شاعر از ابتدای شعر به مخاطبان خود دربارۀ آنچه اتفاق افتاده و اهمیت و بزرگی آن داد سخن می دهد اما در ادامۀ شعر خود وارد صحنه نمی شود و ترجیح می دهد نقش یک توصیف کنندۀ بیرونی و خنثی را در شعر داشته باشد و به همین دلیل است که مخاطب نمی تواند با وجود قوت های زبانی شعر، همراهی حسی و عاطفی چندانی با آن داشته باشد.