فربه شدن تخیل




عنوان مجموعه اشعار : ...
شاعر : فاطمه محمدیان


عنوان شعر اول : ...
پریشان بود
پنهان
پشت عادت های طولانیش.
موهاش
رویاهای بالای سرش را
دار می زدند.
اتاق خالی بود
و پر بود
از روز مردگی.
ساعت شمار
که پای لنگش را
جلوتر گذاشت
صورت قاب ها درد گرفت.
پشت خنده ی کش دار آدمک هاش
اندوهی موذی به کمین نشسته بود.
آلزایمر دیوار
عود کرده بود
اما
هنوز جای خالی عکسی در سینه اش درد می کرد.
صدایی میان جیر جیر های صندلی گم شد
سرش را که بلند کرد
سکوت آینه ها شکست
کتری سوت کشید
و اندوهی تازه کنار من به خواب رفت!

عنوان شعر دوم : ...
...

عنوان شعر سوم : ...
...
نقد این شعر از : آرش شفاعی
شعری که بر اساس تصویر بنا شده است، نشانگر خوبی است از این که شاعر حواسش به این هست که باید در شعر روی پای خود بایستد. معمولاً بسیاری از شاعران کم تجربه سعی می کنند به جای اینکه کار سخت را انتخاب کنند و شعرشان را بر مبنای توانمندی تخیل خود بنا کنند، سعی می کنند زیربنای شعر را بر زبان استوار کنند و در کنار آن چند تصویر را که عمدتاً از تصویرهای تکراری و استفاده شده در شعر امروز است، ضمیمۀ شعر می‌کنند. البته این به معنای رد کردن یا زیر سؤال بردن شعر زبانی نیست بلکه بیان تمهیدی است که معمولاً شاعران تازه کار از آن بهره می برند. در این شعر شاعر سعی کرده است در هر سطری از یک تصویر استفاده کند. دار زدن رؤیاها، خالی بودن و پر بودن اتاق، پای لنگ ساعت شمار، درد گرفتن صورت قاب ها، موذی بودن اندوه، درد کردن دیوار، آلزایمر گرفتن دیوار و ... همه نشان دهندۀ اصرار شاعر بر این است که تا جایی که می تواند از خیال خود کار بکشد. در این مرحله و تا اینجا باید شاعر را بخاطر این جسارت و خطر کردن تحسین کرد اما این همۀ ماجرا نیست. شعر خوب، شعری است که معمولاً در همۀ عناصر شعری دارای تعادل و نمرۀ خوبی باشد. اگر تصویرسازی شاعر نمرۀ خوبی داشته باشد اما زبان ضعیف باشد، احساس و عاطفه ضعیف باشد یا تفکر و اندیشه ای در شعر نباشد، شعر در مجموع نمرۀ خوبی نمی گیرد. به همین دلیل احساس می شود، شاعر این شعر دچار وسواس تصویرسازی شده است و آنقدر در این عرصه اغراق کرده است که تخیل فربه شده است اما جایی برای دیگر عناصر شعر نیست. آیا به نظر شما بار عاطفی و حسی این شعر به اندازۀ بار تصویری آن هست؟ آیا مخاطب پس از خلاص شدن از این کلاف تو در توی تصویرهایی که او را بمباران می کنند، احساس می کند که اندیشه ای به او القا شده است و شاعر او را در تفکر و یا احساس یک لحظۀ شاعرانه سهیم کرده است؟ به نظر می‌ رسد این توجه شاعر باعث شده است او از توجه به دیگر عناصر شعر غفلت کند. البته باید این را هم بگویم که شعر یک ویژگی خوب دیگر دارد، پایان بندی خوب. پایان بندی خوبی که اگر همراه بود با شعری دارای ساختار و تعادل در همۀ اسباب و عناصر شکل دهندۀ شعر، موفق تر از این از کار در می‌آمد.

دیدگاه ها - ۱
سید مهدی منتظری » دوشنبه 20 خرداد 1398
سلام، و عرض ارادت. نقد بسيار سودمندى بود. سپاس.

برای ارسال نظر وارد پایگاه شوید.